هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بلاخره گریه که چیزیو درست نمیکنه
الان عزای گذشته فقط جبران آینده رو از بین میبره
یه شعار کلیشهی حقه
بشین عربیتو بخونGharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
الان عزای گذشته فقط جبران آینده رو از بین میبره
-
لا حول و لا قوه الا بالله
-
-
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب... -
کاش امشب هیچ وقت تموم نمیشد...
همه چی شبیه رماناست... -
زهرا...
تو هیچ وقت باورت میشد که بخونی و تایپ کنی و اشک بریزی؟... -
باورت میشد یه روزِ تمام تپش قلب دیوونه ات کنه؟
-
باورت میشد که بابت کسی اینجوری گریه کنی؟...
-
لعنتی...
تو نباید هیچ وقت این حرف رو به من میزدی
"خانم فلانی
باور کنید اگه میدونستم که میتونم خوشبختتون کنم
یک لحظه دریغ نمیکردم..." -
بعد بگه کی قراره بیاد
و بگم چه فرقی میکنه...
اصرار کنه و من بگم... -
خدایا یعنی واقعا خواستی که امشب رو من ببینم؟...
رمان بود نه زندگی... -
ازم خواست که تماسبگیرم...
۴بار خدافظیکردیم
اما هربار...
ادامه دادیم... -
@آیس-کارامل-ماکیاتو
بله. متوجهم چی میگید
و درک می کنم که ممکنه غیر بومیا برخورد هایی داشته باشن که مورد پسند همه نباشه (چون به شکل پیشفرض، غیر بومیا، حس میکنن که بومیا شرایط خیلی راحت تری دارن نسبت به خوابگاهیای غیر بومی و به همین خاطر یه دید منفی «گاها» بهشون دارن)
و حتما اونا هم وظیفه دارن تا حدی با شما راه بیان
اما یکی دو تا نکته هست که فک کنم توضیحش بد نباشه
یک اینکه «خوابگاهی بودن و زندگی کاملا مستقل»، مهم ترین تفاوت این دو گروهه، نه نزدیک و دور بودن شهر
یعنی زندگی خوابگاهی، با تمام مزیت هاش، یکسری فشار ها و سختی هایی داره که معمولا دانشجو های غیر بومی، از مدت ها قبل، برای اینکه کی از خوابگاه برن برنامه ریزی می کنن و آمادگی ذهنی ایجاد می کنن... خصوصا در چند ترم اول که هنوز راه نیفتادن.
چه شهرشون نزدیک باشه چه دور (غیر بومی، خیلی فرقی براش نداره که پنج ساعت توی اتوبوس بشینه یا یک ساعت. مهم ترین مسئله، زندگی جمعی خوابگاهه) و این مسئله رو تا زمانی که مدت زیادی توی خوابگاه نباشید، متوجهش نمیشید. ارتباطی هم به لوس بودن دانشجو نداره...
البته بازم یادآوری کنم که این به معنای اینکه عقب انداختن امتحان، ایده بدیه نیست. حتما اردوی اصفهان ممکنه یه استراحت قبل از امتحان خوب می بود. اما من شرایط دانشگاه شما رو نمیدونم و توضیحی که دادم یه توضیح کلیه (اینکه یک هفته عقب انداختن امتحان، یک هفته دیرتر دیدن مامان نیست صرفا.)Reza-H
بله درسته درمورد مسافت که گفتم منظورم اینه که بچه هایی که فاصله شون کنه هفته ای دوبار یا سه بار میرن شهرشون ولی اون بنده خدایی که تهرانه یا اصفهان نمیتونه بره
جالب اینجاست که اونی که الشتر اعتراض میکنه نه اونی که اهل تهرانه -
@آیس-کارامل-ماکیاتو
بله. متوجهم چی میگید
و درک می کنم که ممکنه غیر بومیا برخورد هایی داشته باشن که مورد پسند همه نباشه (چون به شکل پیشفرض، غیر بومیا، حس میکنن که بومیا شرایط خیلی راحت تری دارن نسبت به خوابگاهیای غیر بومی و به همین خاطر یه دید منفی «گاها» بهشون دارن)
و حتما اونا هم وظیفه دارن تا حدی با شما راه بیان
اما یکی دو تا نکته هست که فک کنم توضیحش بد نباشه
یک اینکه «خوابگاهی بودن و زندگی کاملا مستقل»، مهم ترین تفاوت این دو گروهه، نه نزدیک و دور بودن شهر
یعنی زندگی خوابگاهی، با تمام مزیت هاش، یکسری فشار ها و سختی هایی داره که معمولا دانشجو های غیر بومی، از مدت ها قبل، برای اینکه کی از خوابگاه برن برنامه ریزی می کنن و آمادگی ذهنی ایجاد می کنن... خصوصا در چند ترم اول که هنوز راه نیفتادن.
چه شهرشون نزدیک باشه چه دور (غیر بومی، خیلی فرقی براش نداره که پنج ساعت توی اتوبوس بشینه یا یک ساعت. مهم ترین مسئله، زندگی جمعی خوابگاهه) و این مسئله رو تا زمانی که مدت زیادی توی خوابگاه نباشید، متوجهش نمیشید. ارتباطی هم به لوس بودن دانشجو نداره...
البته بازم یادآوری کنم که این به معنای اینکه عقب انداختن امتحان، ایده بدیه نیست. حتما اردوی اصفهان ممکنه یه استراحت قبل از امتحان خوب می بود. اما من شرایط دانشگاه شما رو نمیدونم و توضیحی که دادم یه توضیح کلیه (اینکه یک هفته عقب انداختن امتحان، یک هفته دیرتر دیدن مامان نیست صرفا.)Reza-H در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
مسئله رو تا زمانی که مدت زیادی توی خوابگاه نباشید، متوجهش نمیشید.
بله درسته
-
همچنان چوب کبریتا به یه بسته رسیدن جهت بیدار موندن 🤌
-
به خدا اگه بدونی چقدر خوابم میاد