هرچی تودلته بریز بیرون۶

[آدمک]

تنها چیزی که از تودلی یادمه گریه و زاری و غر غر بود
بعلاوه خاطرات تموم نشدنی و طوماری زهرا بنده خدا ۲

[_ Reza _]

توی این همه پست و پیام از تودلی پنج فقط اول و آخرش مونده و کسی دسترسی به وسطش نداره ...
زندگی ماهم مثل همینه یه شروع داریم یه پایان و این دوتاست که ممکنه ثبت بشه و اون وسط خودمونیم و خودمونیم و خودمون ... میتونه خوشبگذره میتونه بد دست خودمونه
برای رسیدن به هدفامون فقط مقصد مهم نیست از مسیر لذت ببریم
زندگی کنیم

[Ainoor]

یاد گرفتم با آدمای متفاوت چطوری رفتار کنم که ناراحت نشن..

[oatkbo]

من با خیلیا آشنا شدم ، حتی با دانشجو های دانشگاه های برتر :))
با خیلی کنکوریای خفن ️ با خیلی دوستای درجه یک
یه جمع خیلی خاصی بود ، خاطرات زهرا بنده خدا۲ و آخرشم حرص دادن من که آخرش این خاطرات رو جمع آوری نمیکنه بلکه یه گنجینه ای بشه براش زهرا بنده خدا 2 و خب داخل مسیر کنکورم خیلی میومدم تودلی۵ ، ماشین و موتور های جهاد۱۲۱ ، ناظم بازی جودی هفته مونده به کنکور و پیام های فرزامی که اگه زرنگ بازی در نمیاوردی با نقطه مواجه میشدی
و جایی که : وقتی حالم خوب بود وقتی حالم بد بود وقتی سوال داشتم ، وقتی میخواستم تایم استراحت مطالعه ام رو بگذرونم وقتی نگران بودم وقتی امتحان ترم داشتم روز قبل کنکورم روز قبل امتحان نهاییا روز قبل کنکور و... میومدم اینجا سر میزدم..
و کلی آدمی که از همین تودلی باهاشون آشنا شدم ، بعضیاشون نیستن و رفتن بعضیا هم هنوز هستن ، خب یکم دلگیره تودلی۵ کلا از اول تا آخر مسیر کنکور من بود ، دلگیره ولی آخر پیامم می‌خوام برای همه بچه های الاخونه آرزوی موفقیت کنم چه با کسایی که هر روز حرف میزدم و مشورت می‌گرفتم و با هم دوست بودیم چه کسایی که منو حتی نمی‌شناسن امیدوارم همتون موفق باشین داخل همه مراحل زندگیتون و همیشه داخل زندگیتون اون آدمی باشید که دوست دارید و می‌خواید اون ورژنی که با بودنش همیشه احساس رضایت میکنید و از مسیر زندگی به بهترین شکل استفاده کنید و رشد کنید و ازش لذت ببرید

[مِهردُخت]

@AmirBardia
تودلی ۵ بهترین دوست ها رو به من هدیه کرد
ازش ممنونم
و همینطور باعث شد سخت ترین لحظه ها رو راحت تر بگذرونم

[AmirBarsam]

خودمم بگم
هم درد داره هم خاطرات خوب
ولی حتی از درد هایی که کشیدمم درس گرفتم
از آبان 1400 اومدم تودلی 5
تو بهترین شرایط
که خب اگه از فرصتم استفاده میکردم جور دیگه مسیر برام پیش میرفت
از دی 1400 با یکی آشنا شدم که دلیل یه سری دردهای اون زمان من بود
خیلیا یادشونه
اواسط تیر 1401 بود که یه خبری پیچید تو تودلی و اون زمان خیلی از پروفایل ها مشکی شد
ته ته اون داستان من مقصر شناخته شدم که خب روزای خوبی نبود حقیقتا
تا اومدم اون اتفاق رو هضم کنم چند تا اتفاق پشت سر هم افتاد
24 تیر، 31 مرداد و.....
یسری اتفاقاتی که واقعا برا یه پسر 17 ساله خیلی زیاد تر از ظرفیتش بود
هنوز بهشون فکر میکنم مو به تنم سیخ میشه
از اون زمان به بعد ریختم تو خودم و هیچی نگفتم و فقط تودلی شد همدم همه‌ی تنهاییام و دردهام
نمیدونم کیا هنوز یادشونه که شبا تا ساعت 2,3 آهنگ مینوشتم و صبح هم ساعت 6 اولین نفر پست میذاشتم تودلی
خیلی صبوری کردم سال 1401
یکی از رفیقام هر موقع حرف اون سال میشه میگه خوبه دنبال دود و الکل نرفتی
.
سال 1402 هم که تابستونش رو با عذاب وجدان گذروندم که چرا حدود 2 سال و نیم از زندگیمو حروم کردم
اینکه میگم کسی که نجاتتون میده رو نپرستید برا این میگم
چون اینجا این اتفاق افتاد و حس میکنم ضربه‌ای که زد از ضربه‌ های قبلی بدتر بود...
.
من و تودلی 5 عجیب با هم خوب بودیم
من میگفتم، اون میشنید فقط و من آروم میشدم
.
چند تا از بهترین درس‌هایی که گرفتم این بود که:
_کسی که نجاتتون میده رو نپرستید
_رها کردن رو یاد بگیرید
_خودت از هر چیزی مهم تری
_ برا خودت ارزش قائل باش و به هر چیزی تن نده
_ هر کاری میکنید تهش به این فکر کنید که آیا بعد تموم شدنش احساس مفید بودن دارید؟

---

خب
یکی از بهترین خاطره های که یادمه از مثلث SAM بود
اول دایی انجمن amir ahmadi اومد یه سری حرف خیلی غمگین زد بعد مریم maryam111 و صدرا __chakisaldva__ اومدن دلداریش بدن
یهو هر سه غیبشون زد
بعد ما هم حالا از نگرانی داشتیم تلف می‌شدیم
دیدیم هر سه تا همزمان آنلاین شدن هر کدوم یه تیکه از متن آهنگ دختر بندر تی ام بکس رو نوشتند
اگه اشتباه نکنم این اتفاق برا مهر 1400 هست
.
برم سراغ بهترین رفیق
راستش در این زمینه کسی رو منشن نمیکنم چون خیلی زیاد هستید و ممکنه کسی از دستم در بره و ناراحتی پیش بیاد
ولی از همتون ممنونم برا اینکه هستید و چیزای زیادی ازتون یاد گرفتم
ایشالا که همغحال دل همگی خوب باشه و تندرست و موفق باشید و علاوه بر ذوق برای رسیدن به مقصد از مسیر هم لذت ببرید

[CpR]

آدمک

[CpR]

تاپیک قشنگیه.
درسته خیلی زیاد دیگ نمیومدم
از همه دور شدم البته خودشون خاستند .
و و و و هزار حرف و چیز دیگ
ولی حین همین یه سال آخر
یکی از بهترین ،قشنگ ترین، شیرین ترین اتفاق برام افتاد.
هنوز ن عاقل شدم ن بالغ
بعضی وقتا همون آدم لجباز ، و غر غرو ، با فکر بچگونه
امیدوارم ی روزی بزرگ شم
خیلی ناراحتم ب خاطر ارتباط نداشتن با بعضی از دوستام ...
Mehdi
و و و ...
ایام ب کام

[f.nalist]

این پست پاک شده!

[Zahra.HD]

تودلی
یه دفترخاطره ست
از خود ما
از روزایی که گذروندیم
روزایی که سخت و پردرد بودن
یا آسون
روزایی که خوشحال بودیم و با بقیه درمیونش گذاشتیم
یا روزایی که از غصه قلبمون منفجر میشد و باز درمیون گذاشتیمش!
روزایی که کلافه بودیم و فقط تودلی تنها خونه امن بود برامون
شاید اینجا یه سایت خیلی معمولی
با کلی کاربر معمولی باشه
ولی این تاپیک برای همین کاربر های معمولی
یه راه نجات بود
یه پناهگاه بود!
تنها جایی که میتونی نیاز هات رو برطرف کنی
چه خوب
و چه بد!