
D Oo
دیدگاهها
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
خط خط یه گردو
به خودم گفتم اگه امروز برنامتو کامل کنی یه نقاشی جایزه ته
ولی اگه کاملش نکنی دفتر طاحیتو میسوزونم
اون روز کامل نشد
دفترم سوخت
خودمم سوختم
اون همه نقاشی که با عشق کشیده بودم هر کدوم یه حسی داشتن یکی میخندید یکی حالش بد بود یکی مغرور بود یکی....
همشون زنده بودن
این بازمانده س عکسشو گرفته بودم هر وقت بهش نگاه میکنم یاد دفترم میافتم ... -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
دلم تنگ میشه براش ...سلام بچه ها
وقت بخیر
منو برادرم دوتایی باهم شروع کردیم من برای تیزهوشان و اون برای کنکور از مهر ۹۸ هم شروع کردیم بابام برای اینکه راحت درس بخونیم مستاجرمونو بیرون کرد و طبقه ی بالا رو برای منو و داداشم خالی کرد یه خونه ی بزرگ با دو تا اتاق که یکیش مال من بود و اون یکی مال داداشم اوایل سخت بود که از خانواده جدا باشیم و دوتایی بخونیم ولی شد ما به هم عادت کردیم و یاور هم شدیم تا درس بخونیم کار برادرم خیلی خوب بود ترازش همیشه بالای ۶۰۰۰ بود ولی من خیلی بد میخوندم و کم میآوردم و زود خسته میشدم تو اون موقعیت که شکست پشت شکست بود و من نمیتوانستم پیشرفت کنم برادرم خیلی بهم کمک کرد نذاشت نا امید شم و همین کمکاش باعث شد بتونم تو آزمون تیزهوشان موفق شم بعد اون خیلی بهش وابسته شدم هر مشکلی داشتم راه حلش دست اون بود اواخر اسفند ۴۰۱ بود که بدبختی های اون شروع شد خیلی به خودش فشار آورده بود خیلی زحمت کشیده و انتظار ها رو نسبت به خودش بالا برده بود خلاصه که همهی اینا دست به دست هم دادن تا برادرم نتونه بعد اسفند درس بخونه و دچار افسردگی شدیدی بشه من تو این مسیر و وقتی افسرده بود نتونستم کمکش کنم نتونستم اون کاری رو که برام کرده بود رو جبران کنم .. داداشم کم آورد اون چیزی که میخواست نشد. اون تسلیم شد. بالاخره هر جوری بود از تربیت معلم قبول شد و به زور بابام دانشگاه ثبت نام کرد . من اونو میشناختم پتانسیلش خیلی بالا بود میتونستم یه رتبه برتر باشه اگه تسلیم افسردگی نمی شد. دیگه هر چی بود گذشت حالا نوبت منه برای کنکور بجنگم اما یه مشکل بزرگ دارم یه خلا بزرگ احساس میکنم نبود داداشم و احساس میکنم اون قراره فردا بره و تا عید بر نگرده حالا من تنها تو این خونه ی بزرگ و ساکت و گاهی هم ترسناک که منو یاد افسردگی ها زجر های برادرم میندازه چطور درس بخونم جای دیگه هم ندارم برم خیلی وقته این حس بهم دست داده و هر کاری میکنم ازم دور نمیشه -
شعردانه
من پریشان تر از آنم که تو میپنداری
شده آیا ته یک شعر ترک برداری؟ -
اجباریسلام بچه ها
امیدوارم حالتون خوب باشه
امروز حال من اصلا خوب نیست و اونجوری که باید نتونستم درس بخونم اولین دلیلش این بود که رفتم خرید اونم خرید اجباری !!
امروز معاونمون بازنشسته شدیه معاون خیلی دلسوز ولی جدی و پر تلاش که تو هر کاری پشت بچه ها بود از هر لحاظی چه رو روحی و چه از لحاظ درسی همایتومون میکرد حالا باید خودتون بدونید چقدر از رفتنش دلگیرم
ما روزی ۸ ساعت از عمرمونو تو مدرسه ایم یعنی بیشتر از اینکه با خانواده باشم با مدیر و معاون و ... هستم .
خیلی سعی کردیم این ۸ ساعت ساعت رو کم کنیم ولی نشد
تازه معلمامونم آزمون گرفتن معلمای آقامونو
چرا؟! چون دختر و زن رئیس آموزش و پرورش اومدن مدرسه ما رئیس هم میگه تا وقتی زن و بچه من اونجان معلم آقا به اون مدرسه نمیاد (کافر همه را به کیش خود پندارد) درحالی که معلم های ما همشون پاک و شناخته شده هستن و سال هاست تو مدرسه ی سمپاد دخترانه تدریس میکنن حالا از همه اینا بگذریم که خیلی سعی کردیم درستشون کنیم ولی با وجود این رئیس نمیشه هیچ کاری کرد.
امروز زن رئیس که معاون جدید ماست و به جای معاون قبلیمون که بازنشسته شد اومده میگه باید چادر سر کنین اونم تو مدرسه ای که همه دختران ...!!
امروز به زور منو بردن و چادر برام خریدن خیلی حالم بده از این اجبار بدم میاد احساس میکنم دارن بهم زور میگن نمیتونم هیچی بخونم از وقتی از خرید اومدم دارم گریه میکنم خواهش میکنم کمکم کنید آروم شم این همه ظلم واقعا نمیشه تحمل کرد ...
چوب خدا صدا نداره بالاخره تاوان این کاراشونو پس میدن -
نتایج نهایی کنکور اعلام شد@haniehno در نتایج نهایی کنکور اعلام شد گفته است:
@M-an سلام
اومدم ببینم کیا شاهکار کردن چشمم به عشقم افتاد به قول یکی از دوستام اگه قرار بود بهش نرسی هیچوقت عاشقش نمیشدی اول از همه به شما تبریک میگم من کنکوری ۴۰۳ ام وقتی برای اولین بار رفتیم تبریز از جلوش رد شدیم گفتم خدایا اینجا رو میخوام و از اون موقع س که به عشق دانشگاه علوم پزشکی تبریز میخونم
میشه رتبتونو بگین و همچنین تراز قلم چی سال ۱۱ و ۱۲ -
♡شهدا♡
خیلی چقته منتظرم اعتبارم برسه تا رفیقم رو معرفی کنم ولی نرسیده بود حالا که دیگه اعتبارم میرسه بزارین از این پسر خوشتیپ و خوشبخت بگم
#رفیق_شهیدم
اعلا حسن نجمه
یه پسر لبنانی خیلی خوش تیپ و خوش قیافه که علارغم اینکه بهش پیشنهاد بازیگری و مدل بودن دادن
هیچکدوم رو انتخاب نکرد
حالا منو باش به خودم میگفتم اگه خوشگل تر از این بودم حتما بازیگر میشدم یادم رفته بود برای خودم هدف دارم از وقتی با رفیقم آشنا شدم قضیه فرق کرد و به خودم اومدم -
شعردانه
پرسه در کوی غزل بی تو عجب دلگیر است
دلم از رهگذرانش ، ز غروبش سیر استامشب این کوچه ز تنهائی ی من می گوید
دل بیچاره که در وسوسه ات تسخیر استبین اوزان و قوافی شده ام زندانی
فکرم هر ثانیه با قافیه ها درگیر استمن شبگرد غزل سوخته از خود نالم
که دلم در قفس خاطره ها زنجیر استمن و این کوچه ی بن بست ، تورا کم داریم
ترسم آن لحظه بیائی که جوانت ، پیر استمنم و عکس تو در قاب و نگاهی خسته
چشم من سوی لب بسته ی یک تصویر استتو ثریای منی آمدنت شیرین است
من نگویم که چرا آمده ای و دیر استشهریارم که بسی خون جگرها خوردم
چه بگویم که قلم ناطق بی تزویر است -
کارنامه آزمون های آزمایشی ۱۴۰۲@ببرزخمی
نمیدونم این حرف که میگم چقدر رو شما تأثیر میزاره امیدوارم درک کنید فقط میخوام کمک کنم
ما یه فامیلی داشتیم که سه سال بود پشت کنکور بود و رتبش پایین تر ۲۰هزار نمی اومد کلا بیچاره آنقدر وضعش خراب بود
سال قبل بود خبر اومد این بنده خدا داروسازی تبریز قبول شده همهمون شکه شدیم اصلا مگه میشد باور کن ترازش از ۴۸۰۰ بالاتر نمیرفت
یارو رتبه ۱۹۰۰ آورد میتونست پزشکی هم بخونه ولی دارو رو ترجیح داد وقتی بهش زنگ زدیم پرسیدیم چطوری آنقدر پیشرفت کردی گفت دیگه قلم چی ندادم !
بعضی ها وقتی سال آخر دیگه ترازشون پیشرفت نمیکنه افتضاح کم میارن و تسلیم میشن و دیگه ادامه نمیدن اینم همینجوری بود دقیقا مثل داداش من که اواخر چون ترازش پیشرفت نکرد افسرده شد ... کم آورده بود هر دفعه که ترازش افت میکرد دیگه ادامه نمیداد تا اینکه دیگه قلم چی رو کنار گذاشته بود خودش تنهایی برای خودش برنامه میریخته و با پیوستگی درس میخونده اینا رو گفتم که بدونین قلم چی همه چیز نیست باور کنید همه چی وابسته به پیوستگی و یکنواخت خوندنه اگه احساس میکنید با قلم چی پیشرفت نمیکنید بزاریدش کنار و خودتون بخونید -
کنکور ۴۰۱
خوش به حالتون ...
یعنی ما هم از این شانسا میاریم؟
حالا با این وضع تا رتبه ۱۶۰۰۰ هم میتونه وارد رشته پرستاری بشه و پشت نمیمونه -
کارنامه آزمون های آزمایشی ۱۴۰۲بچه ها من این دومین بارمه که نتونستم کارنامه ارسال کنم
این هفته بد جوری مریض بودم دیگه گفتم امروز خوب شدمسر جلسه دچار حمله شدم ....
فقط زمین و ریاضی رو جواب داده بودم بقیه مونده بود
حالا اون دو تا رو میفرستم یه چیزی فرستاده باشم انشالله دفعه بعد دیگه حتما کارناممو میزارم
-
:////محمد فواد سلام داداچ
منم دقیقا همین مشکل رو با خونواده دارشتم به مشاورم گفتم گفت شماره باباتون بده باهاش حرف بزنم زنگ زد به بابام ...خوب که نشد هیچی بد ترم شد بابام شبا قایمکی می اومد اتاقم گوشیمو برمیداشت هر چی که به مشاورم گفته بودم یا اون بهم گفته بودم میخوند و صب همش راجع به اینکه این مشاورت چقدر بده و تو رو لوس میکنه نمیزاره درس بخونی و هیچ رتبه برتری مشاور نداشته و... حرف میزد تا تهش به این رسید که مشاورم رو ول کنم هر چی پا فشاری کردم نشد و نوبت دوم کلا مشاور نداشتم از اونجایی که روحیم صفر شده بود هیچی هم برای امتحانا نخوندم و قهوه ای شدن همشون
میخواستم با این کارم به بابام ثابت کنم که مشاور نداشته باشم نمیتونم ولی بابام بیشتر لج کرد تا اینکه مامانم وضعیتمو دید و دور از چشم بابام یه مشاور برام گرفت چون میدونستم مامانم گزارش کارامو میخونه هر چی پی ام میدادم برای خودم پاکش میکردم..... خلاصه که اینا رو گفتم بگم تنها نیستی منم کم از دست بابام نکشیدم خیلی میگه درس بخونم برایش مهم نیست روحیه من چطوریه فقط میخواد من بخونم و هر روز و هر ساعت اینو بهم میگه ولی دیگه فهمیدم تنها کاری که باید بکنم اینه که بهش توجه نکنم و الکی بگم میخونم
-
شعردانه
....I hate you .....I love you
. ....I hate that I want you
. .....You want her you need her
....And i'll never be her -
واقعا فایده ای داره کتاب تکمیلی سمپادو بخونی؟
اول که قبول شدیم با دوستام تصمیم داشتیم اینو تتو کنیم رو دستمون هر کی ما رو دید بفهمه سمپادی ایم
الان میفهمم معنی این علامت یعنی آنقدر دانش آموز رو زجر بدین که از ۸ جهت جر بخوره