من گاهی وسط درس خوندن خسته میشم
گاهی وسط درس خوندن به خودم میگم وااای خسته شدم
ولی همیشه یه برگه کنارمه
توش به خودم میگم تنبلی نکن بشین حرف نباشه همینه که هست تو بااااید انجامش بدی میدی خوبشم میدی تنبلی نکن
Gharibe Gomnam
دیدگاهها
-
فکر های منفی -
فکر های منفیمحمدرضا درستی
میدونم چی میگین واقعا منم به همچین نقطه ای رسیدم
شاید باورتون نشه
ولی رفتم رو ساختمون سه طبقه هی پایین رو نگاه کردم به خودم گفتم بپرم؟ نپرم؟
ولی خودمو قانع کردم که اگه بپری سرنوشت بدتری در انتظارته خواهشا تصمیم های احمقانه نگیر بچه( اینو به خودم گفتم)
البته من فقط تجربه خودمو گفتم
گاهی نگاه میکنم میگم این دهمه ۱۷ ساعت درس میخونه اون دهمه ۱۵ ساعت درس میخونه تو نمیتونی
ولی یه نگاه میکنم
میبینم که اونایی که رتبه یک کنکور شدن خیلیاشون تازه از یازدهم شروع کردن خیلیاشون سقف مطالعشون تو دوازدهم با ۱۲ ساعت مطالعه بود
کلا به نظرم خودتون بشینید با خودتون رو راست روی یه برگع حرف بزنید با خودتون اختلاط کنید -
شمایی که برنامه مینویسی...!!!سلام به همه
حقیقتش من برای خودم برنامه مینویسم ولی یه مدت به صورت هفتگی نوشتم دیدم خیلی نمیتونم باهاش بسازم به صورت روزانه برنامه هامو مینویسم
ولی خب یه برگه دارم که توش دقیقا مشخص میکنه مثلا توی امروز چقدر تست زدم چقدر درس خوندم کدوم درس رو خوندم یه جدول هست...
به نظرتون مشکلی نداره من به صورت روزانه مینویسم؟
@دانش-آموزان-آلاء -
چیکارکنم؟؟ -
فکر های منفیمحمدرضا درستی در فکر های منفی گفته است:
محمدرضا درستی
اگه حوصله نداشتید کل متن رو بخونید، خلاصه اش این میشه که:بودن یا نبودن؟
مسئله این است...بودن و به رخ کشیدن توانایی ها به دنیای بی رحم به رخ کشیدن شکستها و موفقیت ها استوار ایستادن و خندیدن به مشکلات در مقابل دنیایی که میخواد ادمارو تو خودش ببلعه
-
فکر های منفیسلام وقتتون بخیر خیلی طولانیه اولش نمیخواستم جواب این تاپیک رو دیدم ولی یه حسی بهم گفت که بگو
قبلش بگم من یه دانش اموز پایه دهم هستم و الان احتمال میدم اولین فکری که بعداز گفتن این جملم به ذهنتون اومده اینه که این یه دانش اموز دهمیه چجوری منی که کنکوری هستم رو میخواد درک کنه چجوری میخواد بفهمه من چی میکشم
ولی
قبل از هرچیزی بستگی داره به نوع تفکرات ادما به شرایط زندگیشون به محیطی که توش زندگی میکنن اینا یا باعث پیشرفت ادما میشن یا پسرفت ادما یا اون ادم لب دره میپره به شوق پرواز یا میپره برای سقوط...
من این حسی که شما میگین رو خییییلی زیاد تجربه کردم خیییلی زیاد
بخصوص که حدود ۳ ۴ سال پیش این اتفاق به اوج خودش رسیده بود یعنی به مرحله ای رسیده بودم که واقعاااا نمیدونستم چرااا دارم زندگی میکنم اصلا درس میخوام بخونم دکتر بشم مهندس بشم هرچیزی بشم که چییی؟؟ اخرش که چی؟
به جامعه بشری خدمت کنم که مثلا اسمم تو تاریخ ثبت بشه اخرش بمیرم و یه سنگ قبر؟
من این اصلا تو کتم نمیرفت
و اینم بگما من اصلا نماز نمیخوندم کلا ادمی بودم که خیلی چیزا واسم مهم نبودن
اما خب واقعا یه روز نشستم با خودم گفتم خب الان تو هیچ کاری نکنی همینجا بشینی زمان بره تو عقب بمونی اینکه بدتره...
یک شب دقیقا وقت نماز مغرب بود رفتم تو اتاقم دوساعت تمام فقط به یه گوشه زل زده بودم و داشتم فکر میکردم
هیچوقت به خودکشی تو زندگیم فکر نکردم حدود ۶ ساله که میگرن عصبی دارم تو ۷ ۸ سالگی مریض شدم و...
ولی هیچ وقت به خودکشی فکرنکردم چون دوست ندارم از چاله بیفتم تو چاه ؛ چون میدونم وقتی خودکشی کنم اونور عذابش صدبرابر سخت تر و بدتره
هیچی من نشستم فکرکردم به خودم گفتم چرا خیلی از ادما خودکشی میکنن؟ چرا خیلی از ادمای ثروتمند خیلی از ادمایی که دانشمند بودن و...
واقعا مغزم داشت میسوخت
رفتم نماز مغرب و عشا رو خوندم بعداز چندین سااال
واقعا خیلی حالم بهتر شده بود
بعد نماز یک برگه برداشتم شروع کردم به سوال پرسیدن از خودم
اینکه چرا درس نمیخونی؟
جوابش بود تا امید شدم
چرا نا امید شدی؟
چون دیگه انگیزه ندارم
چرا انگیزه نداری؟
چون نمیدونم از خودم چی میخوام
بشین فکرکن ببین از زندگیت چی میخوای ببین ۱۰۰ سال اینده چی از خودت میخوای
و خودم روهم ملزم کردم به هیچ کدوم از سوالام نگم نمیدونم...
همه رو باید جواب بدم
خلاصه فهمیدم اقا من اصلا هدف ندارم یعنی به خودم میگفتم دکتر شدم بعدش چی؟؟
خب هر روز برم مطب و...؟
فهمیدم ادمای جهان دارن میرن سمت ربات بودن ربات شدن
بعد نشستم هدفهامو نوشتم
اینکه میخوام تو چه دانشگاهی قبول بشم با چه رتبه ای چکاره بشم؟ بعداینکه به اون شغل دست پیدا کردم چیکارکنم؟
وقتی تماآم اهدافمو نوشتم واسه همشون یه چرا اوردم
مثلا شما میخوان دکتر بشید به خودتون میگید چرا؟
بعد مثلا جوابتون اینه که چون میخوام به بشر خدمت کنم دوباره میپرسید چرا؟
باید ۵ یا بالای ۵ تا چرا برای هر هدفتون بیارید
بعد بلند شدم به خودم گفتم که تو تمام تلاشتو میکنی برای تک تک این اهدافت برای ۲۰ سال بعد برای اینکه ۲۰ سال بعد به خودت افتخار کنی به اینکه امروز بلتد شدی نزاشتی زمان تورو با خودش ببره تو زمان رو تو مشتت گرفتی بعد خودم رو ملزم کردم که تا ۳۰ روز حداااقل مثلا ۵ ساعت درس بخونم مثلا دارم میگم
بعد تو ۳۰ روز بعدی یه ساعت مطالعه بالاتر و تاکید میکنم حداااقل یعنی سنگ از اسمون بباره باید تا ۳۰ روز این کار رو انجام میدادم
یه جاهایی کم میاوردم ولی به خودم میگفتم ۳۰ روزه ۳۰ روز تحمل کن چیزی نمونده میدونم تو میتونی من بهت اطمینان دارم به توانایی هات خدا تورو افریده روحش رو در وجودت دمیده این یعنی تو میتونی بیای بالا بالاتراز اونی که فکرشو بکنی
بعد یواش یواش ساعت بیداریمو اوردم زودترش کردم
۶ بود کردم ۵:۴۵ ؛ بعد کردم ۵:۳۰ تا اومد رو ۴
گهگاهی ۳:۳۰ هم بلند میشم شباهم ساعت ۱۱ میرم میخوابم
ولی بدنم عادت کرده
صبح بلند میشدم میخواستم قرآن حفظ کنم نمیدونم چیشد به دلم افتاده بود قرآن حفظ کنم
صبح بلند میشدم یه ۴۵ دقیقه قران میخوندم نمازمو میخوندم میرفتم رو ایوان و یک نفس عمیق از ته قلبم میکشیدم و اون حس خوب رو خیلی دوست داشتم
یه جاهایی واقعا کم میاوردم همین امسال ۴ ماه پشت هم اتفاقات بد هم برای خودم هم برای بقیه
دیگه ماه قبل یه اتفاقی افتاد من به شخصه نابووود شدم نابووود اومدم خونه رو تختم نشستم فقط نیم ساعت به دیوار زل زدم بعدش بلند شدم دوباره به خودم گفتم اشکالی نداره من که به تو ایمان دارم خدا که تورو قبول داره از این بهتر؟
بشین درستو بخون به هیچی هم فکرنکن
کنکور همه زندگی ادم نیست اون حس خوبه که مهمه ؛ اون احساس ارامشه اون حس شوقه
اون حس شوق خودش نمیاد
شما باید بلند بشی برای بدست اوردن اون حس خوب برای اینکه پیداش بکنی ؛ تو متن تاپیک گفتین دینی نباشه ولی من به این باور رسیدم من وجودم از خداست فقط با خودش اروم میشم چون من ازوجود اونم...
شما یک مقدار ساعت مطالعه حداقل مشخص کن واسه خودت و به اون عمل کن در بدترین شرایط
البته بعداز اینکه واقعا دیدین از خودتون چی میخواین
من شروع از نو آقای پژمان فرد رو دیدم واقعاااا انگیزه گرفتم به شماهم پیشنهاد میکنم ببینید
ببخشید خیییلی طولانی شد -
گفتار یک فصل ۴ دهمali frj 0
ببخشید فعلا مریض شدم نمیتونم جمله هاتونو تحلیل کنم ولی یه ذره بهتر شدم میام با دقت میخونمشون -
گفتار یک فصل ۴ دهم -
گزارش ساعت مطالعه برای دهمی ها (تمامی رشته ها)سلام به همه
۲س ریاضی ۴۰ تست
بیشترازاین دیگه نمیتونم بخونم واقعا واسه امروز -
گزارش نیمروزیسلام به همه
از صبح تا حالا یک ساعت ریاضی -
گزارش ساعت مطالعه برای دهمی ها (تمامی رشته ها)Romina 2006
من اومیکرون گرفتم تب و لرزم دارم درحال حاضر
ولی سعیمو میکنم بخونم -
گزارش ساعت مطالعه برای دهمی ها (تمامی رشته ها)Romina 2006
شما کجایی؟ -
گزارش نیمروزیبچه ها اسپم ندین
لطفااا
zahra zhalehpour شماهم تاپیک گزارش ازمون رو بزنید دیگه -
گزارش ساعت مطالعه برای دهمی ها (تمامی رشته ها)بچه ها چرا گزارش نمیدین؟
من حالم بده شما بدین که
منم سعی میکنم بخونم -
استاد ریاضیNazanin Alipour 0
سلام
به جای اینکه برید تو تاپیک های دیگه یک تاپیک جدا بزنید و سوالتون رو بپرسید من خودم اونجا جوابتونو میدم -
چیکارکنم؟؟ -
چیکارکنم؟؟ -
چیکارکنم؟؟سلام به همه
خب حقیقتش من تمام اصول مشاوره ای رو میدونم فیلمهای مشاوره ای آلا رو هم دیدم ولی توی یه چیزی به مشکل برخوردم
من برنامه ریزی میکنم خب ولی متاسفانه ترم اول رو خوب نخوندم ولی همشش برای تست زدن وقت کم میارم
الان دارم ترم دوم رو میخونم ولی باید ترم اول رو هم بخونم بعد کلا همه چیز قاطی پاتی شده
واقعا قاطی کردم ؛ اگر فقط ترم دوم بود یه چیزی
از یه طرفم وسواس مطالعاتی و وسواس فراموشی شدید دارمنمیدونم چرا واقعا
چیکارکنم به نظرتون درحال حاضر؟
باید تست های سنجشی و تثبیت و مرور هم بزنم فصل اول رو بخونم ؛ با چندتا از معلمامم به مشکل برخوردم نمیگم بد هستن ولی خب باهاشون به مشکل برخوردم و فیلمهای آلا رو میبینم بخصوص زیست که تو کلاس حضوری خیلی سخته یادگیریش -
گزارش نیمروزیFatemeh Barati 2
بله که موافقم
هیچکس پیگیر نباشه من خودم یه نفره به اندازه ۱۰۰ نفر هستم
بله ریحانه هستم فقط ممنون میشم بگید چه پایه ای هستید من دهمیم -
ددلاین /گزارش نیمروزی/@سمیه-صادقلو
کل بچه های آلارو تگ کردم