تست قرابت
-
زن را خدا خلقت کرد تا مرد را ناکار کند. آدم می ماند که با این جانور ها چکار بکند! خوب و بد! نفرت به دل آدم می اندازند و... باز هم آدم بی آنها نمی تواند روزگار خودش را بگذراند. حتی اگر کنار دست تو نباشد، فکر و خیالشان، یادشان با تو است. حتی اگر در عمرت زنی را ندیده باشی ، باز هم به یک زن فکر می کنی. حتی اگر قدرت مردی نداشته باشی، باز هم به یک زن فکر می کنی. یک زن؛ یک زن! برای چی، ستار؟ یک رمزی در این کار باید باشد؟ برای این نیست که مرد، به تنهایی، یک نیمه است، یک لِنگ؟
کلیدر | محمود دولت آبادی |
زن را خدا خلقت کرد تا مرد را ناکار کند. آدم می ماند که با این جانور ها چکار بکند! خوب و بد! نفرت به دل آدم می اندازند و... باز هم آدم بی آنها نمی تواند روزگار خودش را بگذراند. حتی اگر کنار دست تو نباشد، فکر و خیالشان، یادشان با تو است. حتی اگر در عمرت زنی را ندیده باشی ، باز هم به یک زن فکر می کنی. حتی اگر قدرت مردی نداشته باشی، باز هم به یک زن فکر می کنی. یک زن؛ یک زن! برای چی، ستار؟ یک رمزی در این کار باید باشد؟ برای این نیست که مرد، به تنهایی، یک نیمه است، یک لِنگ؟
کلیدر | محمود دولت آبادی |
میگن خداوند عالم کهکشان ها را افرید استراحت فرمود........بعد از ان زمین را افرید و سپس استراحت فرمود.........پس از ان گل ها و جانوران را افرید استراحت فرمود....بعد از ان مرد را افرید استراحت فرمود.....بعد از ان زن را افرید و از ان پس نه دیگر خدا استراحت فرمود نه کهکشان ها نه زمین............
-
گفته بودی که چرا محو تماشای منی...؟
انقدر مات ،که یک دم مژه بر هم نزنی...
مژه بر هم نزنم تا ز دستم نرود...
ناز چشمانِ تو قدرِ مژه بر هم زدنی ...!
محو تماشای یار شدن
دگ این مفهوم یادتون نمیره با این بیت قشنگ -
-
كمتر زني ميتوان سراغ كرد
كه در ذهنش نسبت به بستگان مردي كه دوستش ميدارد،
مرتكب جنايت نشده باشد.
آري...
عشق در پشت سيماي درخشانش يك غولِ ديگركُش نهفته دارد،
"هيچكس مباد براي تو، الّا من"
ناگفته زن به مردي كه مي ستايد،چنين است.
"هيچ كس،به جز من..."محمود دولت آبادي
سلوك -
كمتر زني ميتوان سراغ كرد
كه در ذهنش نسبت به بستگان مردي كه دوستش ميدارد،
مرتكب جنايت نشده باشد.
آري...
عشق در پشت سيماي درخشانش يك غولِ ديگركُش نهفته دارد،
"هيچكس مباد براي تو، الّا من"
ناگفته زن به مردي كه مي ستايد،چنين است.
"هيچ كس،به جز من..."محمود دولت آبادي
سلوككمتر زني ميتوان سراغ كرد
كه در ذهنش نسبت به بستگان مردي كه دوستش ميدارد،
مرتكب جنايت نشده باشد.
آري...
عشق در پشت سيماي درخشانش يك غولِ ديگركُش نهفته دارد،
"هيچكس مباد براي تو، الّا من"
ناگفته زن به مردي كه مي ستايد،چنين است.
"هيچ كس،به جز من..."محمود دولت آبادي
سلوكعجب موجودات خاص و دوست داشتنی و البته ترسناکی....خداوندگار نصیب انان که هدایت نمیشوند بکند ...باشد که مایهی عبرت همگان گردند
-
كمتر زني ميتوان سراغ كرد
كه در ذهنش نسبت به بستگان مردي كه دوستش ميدارد،
مرتكب جنايت نشده باشد.
آري...
عشق در پشت سيماي درخشانش يك غولِ ديگركُش نهفته دارد،
"هيچكس مباد براي تو، الّا من"
ناگفته زن به مردي كه مي ستايد،چنين است.
"هيچ كس،به جز من..."محمود دولت آبادي
سلوكعجب موجودات خاص و دوست داشتنی و البته ترسناکی....خداوندگار نصیب انان که هدایت نمیشوند بکند ...باشد که مایهی عبرت همگان گردند
-
️
️
مردها خیلی هم خوبند...
دوست داشتنی و مهربان..
عاشق محبت واقعی...
گاهی وقتا مثل یه بچه از ته دل خوشحالند..
و گاهی مثل یک پیرمرد خسته...
اکثرشان تنهایی را تجربه کرده اند...
بیشترشان درد کشیده اند...
و اکثرا غمهایشان را در وجودشان مخفی کرده اند..
خیلی از اشک ها را نگذاشته اند از چشمانشان بیرون بریزد..
مردها میروند قدم میزنند تا یادشان نرود که به جای گریه باید قدمهای محکم داشته باشند..
همانها که اگر عاشق شوند ؛
برایتان شاملو می شوند ،و بیستون میکنند...
و تو بهشت را روی زمین خواهی داشت...
اری اینها مرد هستند...#فروغ_فرخزاد
️
️
-
️
️
مردها خیلی هم خوبند...
دوست داشتنی و مهربان..
عاشق محبت واقعی...
گاهی وقتا مثل یه بچه از ته دل خوشحالند..
و گاهی مثل یک پیرمرد خسته...
اکثرشان تنهایی را تجربه کرده اند...
بیشترشان درد کشیده اند...
و اکثرا غمهایشان را در وجودشان مخفی کرده اند..
خیلی از اشک ها را نگذاشته اند از چشمانشان بیرون بریزد..
مردها میروند قدم میزنند تا یادشان نرود که به جای گریه باید قدمهای محکم داشته باشند..
همانها که اگر عاشق شوند ؛
برایتان شاملو می شوند ،و بیستون میکنند...
و تو بهشت را روی زمین خواهی داشت...
اری اینها مرد هستند...#فروغ_فرخزاد
️
️
-
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
#فروغ_فرخزاد -
-
خوب دیگ خیلی خوش گذشت :|
دانش و ازادگی و دین مروت / این همه بنده درم نتوان کرد . با کدام تناسب مفهومی ندارد؟
1-چنین است گیتی پر از آز و درد /از او تا توان گرد بیشی مگرد
2- در قناعت که تـو را دسـتـرس اسـت/ گر همین عزت نفس است بس است
3-دانش اندر دل چراغ روشن است/وز همه بد برتن تو جوشن است
4-روده تنگ به یک نان جوین پر گردد/نعمت روی زمین پر نکند دیده ی تنگ