Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. هرچی تو دلته بریز بیرون 4
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
پز نیست سبک زندگیمه🫡
AinoorA
سلاام خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی‌، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید منتظرتون هستیم @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دوازدهم @یازدهم @دهم @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانشجویان-پیراپزشکی @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
غیر درسی
شارژ فرستادن چیکارش کنم؟
Fateme Sh 0F
سلام بچه ها یکی یه مقدار زیاد شارژ فرستاده رو خط من اون شماره رو فقط داداشم ومامان و بابام دارن که هیچ کدوم نفرستادن زنگ زدم همراه اول میگه ممکنه اونی که فرستاده تماس بگیره باهاتون یه بار میگم بیخیال میخواست اشتباه نکنه دوباره میگم شاید یه ادم فقیری واسه تحصیل بچش میخواسته حالا چیکارش کنم؟ تا حالا هم کسی تماس نگرفته باهام اگه کسی میتونه کمک کنه ممنون میشم
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
قشنگ‌ترین تعریف
S.daniyal hosseinyS
بیاید بگید ببینم قشنگ‌ترین تعریفی که تاحالا یه شخصی ازتون کرده چی بوده؟ (امیدوارم تاپیکش پر از جملات جذابِ ذوق‌دار بشه) @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
کیمیاگر
M
Topic thumbnail image
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
صفحه آرایی_ورد
بابونــــهب
سلام روزتون بخیر. یک کتاب رو باید گروهی تایپ کنیم و جمع بندی مطالب به عهده منه میخوام بدونم برنامه ای، آموزشی، تجربه ای که بتونه کمکم کنه یه کار تمیز درست کنم وجود داره؟ حتی هوش مصنوعی ممنون میشم اگه میدونید بگید @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-مهندسی @دانشجویان-پزشکی
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
کمک برای دور زدن محدودیت روزانه چت جی پی تی
Love FistL
سلام نیاز به کمک دارم آیا راهکاری دارین که بشه از Chat-gpt به طور نامحدود( پریمیوم) ولی رایگان استفاده کرد؟
غیر درسی
✨ روز بزرگداشت شیخِ اجلّ ســعدی ✨
ForuharF
Topic thumbnail image
غیر درسی
آواز🎼🎧
M.ShajarianM
این تاپیک صرفا برای تجمیع قطعات ضبط شده ای هستش که در موسیقی کده و تودلی پراکنده ان و به توصیه یکی از دوستان تصمیم گرفتم با نهایت احترام به همه شما حضرات، تاپیک رو ایجاد کنم.. اگر دوست عزیزی هم صدای خوبشون رو خواستن به اشتراک بزارن، شایق ایم به شنیدن
غیر درسی
دسکتاپ و والپیپر
D
سلام به همه. دوست داشتید والپیپر، تم گوشی/کامپیوتر، و اسکرین شات از دسکتاپتون رو اینجا به اشتراک بذارید.
غیر درسی
دلی♡
wanderingW
دیدی دوسداری یه اتفاقی بی افته یه زندگی متفاوت داشته باشه یه دوره از زندگیت یه راهی رو انتخاب کردی و الان دوس داری برگردی و انتخابش نکنی میگی کاش این کارو نکرده بودم! کاش این تصمیم رو نگرفته بودم و یا کاش فلان کارو میکردم🫠 و ته ذهنت یه گوشه ای یه رویایی داری یه رویا از یه زندگی ایده‌آل اون زندگی ایده آل همیجوری کشکی نرفته اونجا هیچ فکری هیچ طرز نگرشی هیچ احساسی همینجوری و بی دلیل بوجود نیومده برای هر یه چیز خوبی که اون زندگی داره یه بار یه جای از زندگی چیزی رو تجربه کردی که باعث شده اون زیبایی رو بخوای در واقع متوجه اون بشی و الا تا تجربه نکرده بودی حتی از وجود همچنین چیزی بیخبر بودی تا بی پولی رو تجربه نکرده باشی قدر پولدار بودن رو نمیدونی تا خونه حیاط دار داشته باشی توی اون زندگی ایده‌آل خونه حیاط دار جایی خاصی نداره تا حسرت چیزی رو نداشته باشی نمیتونی زندگی بدون اون حسرت رو آرزو کنی یه چیز بخوام ازت؟ فکر کن وسط اون زندگی ایده‌آلی و اونجا تماما برای توعه فقط یه چیزی که هست اینه که تجربیات و احساسات و افکاری که الان داری رو اونجا نداری فکر میکنی چه فرقی با الانت داره خیلی خوشحال تری؟ تویی که تجربه خونه بدون حیاط رو نداشتی بخاطر اینکه الان خونه ای که توشی یه حیاط خیلی زیبایی داره چقدر خوشحالی؟ نمیگم ناراضی هستی احتمالا خیاطتتون رو دوس داری ولی اون شوق داشتنش رو دیگه نداری( البته که این فقط یه مثل خیلی کوچیکیه) در عوضش رنگ خواسته هات عوض میشه تا تشنگی رو تجربه نکنیم قدر ابو تا شکست رو تجربه نکنیم قدر پیروزی رو و و خلاصه قدر چیزایی که میخواییم رو بدونیم چون برای اینکه اینا بوجود بیان کم رنج و سختی و کاستی کشیده نشده و اینکه کاش اینجوری میشد هم زیاد نگیم حکمت اینکه اون اتفاق افتاد اینه که الان چیزی واسه خواستن هدفی برای زندگی عیبی برای درست کردن ..دلیلی برای فردا صبح بیدار شدن داری اون زندگی رویایی یکی دیگه از دلایلی که اونجا.. یه گوشه از ذهن من و تو هست هم اینه که بدستش بیاری.. تلاش کنی تا بدستش بیاری چیزی که در موردش حرف میزنم ممکنه یه احساس باشه که میخوای داشته باشی یه زندگی لوکس/ساده ای باشه که میخوای داشته باشی یه نوع حرف زدن راه رفتن و حتی تفکری باشه که دوس داری ایجادش کنی باید اون زندگی رو برای خودت درست کنی و نگی ای کاش فلان کارو نمیکردم/یا میکردم چون هیچ سمانه ای جز اونی الان اینجاست و داره این متن رو مینویسه، لایق زندگی ایده‌آلی که الان میخواد داشته باشه، نیست میفهمی که چی میگم؟ این چیزی بود که من از کتاب کتابخانه نیمه شب یاد گرفتم ♡ البته کامل برداشت شخصی من بود و چقدر بهش نیاز داشتم... دوس داشتم این نوشته رو مثل هزاران حرفی که داشتم و بیانش نکردم، پاکش کنم ولی چون توی ایده‌آل من یه دختری هست که کمتر برای کارای خواسته و نکردش پشیمونه.(نه الانی که کلی حرف نزده و پشیمونی بابتشون رو داره) . پس همینجوری که هست میزارم اینجا بمونه یه قدمِ شده کوچولو ولی رو به جلو برای من:) شاید برای حتی یه نفر دیگه که گذرش افتاده اینجا و این نوشته رو خونده مفید باشه
غیر درسی
نوشته های با ارزش
AmirbernosiA
درود به دوستان ؛) دیدم جای این تاپیک خالی بین بقیه تاپیکا بریم سر اصل مطلب! تو این تاپیک جملات ارزش مند بزرگان دنیا و حتی جملاتی که خودتون بهش میرسید رو میگین! همین صرفا هم فقط جمله قرار میدیم! اسپمو نقل قول خواهشا نباشه! کمی نظم داشته باشه ؛)
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
ترین‌های 1403
SharllotS
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه بچه‌ها امروز اومدم با یه تاپیک جذاب! برای بچه‌های جذاب‌تر! خب امسال هم داره تموم میشه دوستان (واقعا؟!) کلی اتفاق افتاد امسال برای هرکدوممون .. خوب، بد، زشت، حتی جلف! ‍️ اینجا قراره از ترین‌های سال 403 بنویسیم. دوستاتونو تگ کنین و بگین که هرکسی «چی ترین» بوده .. از خوبیای همدیگه بگین البته اخلاقای بد رو هم لحاظ کنین که پررو نشن دیگه سال نو رو هم از همین‌جا پیشاپیش تبریک میگم بهتون امیدوارم سال خوبی داشته باشین لایک و کامنت و معرفی به دوستاتون فراموش نشههه @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
مُهانِگه😍
F
سلام سلام اینوری سلام://// اونوری سلام:\\ هر وری سلام :/| کلا سلام خلاصه سلام همین اول کاری بگم این تاپیک پیشنهاد @ma-a بود خب سوال تاپیک مشاعره داشتیم چرا دوباره ؟؟؟ اینبار یه کم فرق می‌کنه چه فرقی ؟؟ اینبار قراره جای مشاعره با شعر، با آهنگ مشاعره کنیم بیاین متن آهنگایی که خوندین رو بر اساس متن آهنگ مادر بنویسین و لذت ببریم ( یه جور تداعی خاطرات هستن آهنگا ) عشق آهنگا بیاین @دانش-آموزان-آلاء ️ @فارغ-التحصیلان-آلاء @ریاضیا @تجربیا @انسانیا
غیر درسی

هرچی تو دلته بریز بیرون 4

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
846.7k دیدگاه‌ها 1.6k کاربران 976.7k بازدیدها
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • zahra movahedizadehZ zahra movahedizadeh

    #دلنوشته🌹
    طولانیه ولی بخونین قشنگه💔😭

    بغض داشت، ازون بغضای مردونه که بروز نمیداد، پشت میز مراجعین واستاده بود و منتظر جواب سوالش بود. همونطور که اعتبار دفترچه ی یکی از مریضا رو چک میکردم گفتم:
    نیم ساعت دیگه نوبتتون میشه آقا.
    مثل اکثر پسرا، قد بلندی داشت و یه پیراهن سورمه ای تنش بود که آستیناشو تا آرنج تا زده بود و رگای برجسته ی دستاش، هیکلشو مردونه تر نشون میداد. نفسشو داد بیرون و با صدای خش داری گفت:
    فقط می خوام یه جواب آزمایش نشون بدم، نمیشه زودتر دکتر و ببینم؟
    نگاهی به افراد منتظر توی سالن مطب انداختم. هیچکس حال و روز روبراهی نداشت. انگاری نفس همه پشت این ماسکای لعنتی گرفته بود. آروم گفتم:

    • همه قبل شما منتظر بودن. من شرمندتون ولی کاری از دستم ساخته نیس. بازم جایی نرین تا اگه کسی دیر کرد شما رو بفرستم داخل.
      سری تکون داد و سمت در خروجی حرکت کرد. روی سرامیکای کف سالن نشست و پشتشو به دیوار تکیه داد. ماسکشو کشید پایین و یه سیگار بین لباش گذاشت و با فندک روشنش کرد. خواستم بهش بگم آخه تو این محیط که نباید سیگار کشید. از جام بلند شدم که دیدم خودش، با پاش یه ذره از در سالنو نیمه باز گذاشت تا دود سیگارش داخل مطب نپیچه. نفسشو به سختی میداد بیرون. نیمرخ مردونه و ته ریش روی صورتشو، از همین فاصله هم می تونستم ببینم. سرشو به دیوار تکیه داد و چشماشو بست، اما با همون چشمای بسته ش، داد میزد خسته س و جون نداره. یهو یکی از خانومای توی مطب که بچه ی چند ماهه ش سر بغلش بود، با چشم به اون آقا اشاره کرد و رو به من گفت: خانوم، بهش بگو به دود سیگار حساسیم، تو این هاگیر واگیر کرونا، جلوی این همه آدمِ مریض که نباید سیگار کشید. ما به کنار، این طفل معصوما چه گناهی دارن.
      سرم و تکون دادم و زیر لب گفتم: حق با شماست، چشم.
      رو کردم به اون حاج خانوم و گفتم: مادر توی سیستم پوشش بیمه ای نداری، باید اعتبار بزنی
      خودکار و گذاشتم لای سر رسید و از پشت میز اومدم بیرون. رفتم جلو و روبروش واستادم. آروم گفتم: ببخشین آقا...
      چشماشو باز کرد و با نگاهی که درد ازش می بارید، بهم چشم دوخت. آروم تر گفتم:
      اینجا جای مناسبی واسه کشیدن سیگار نیست، اونم با وضعیت الان!
      یهو بی هوا سیگار و بین انگشتاش فشار داد و توی دستش له کرد. بی توجه به سوزش دستش گفت:
      بهش قول داده بودم دیگه نکشم. ولی الان که نیست، چیکار میشه کرد خانوم پرستار؟
      یه نگاه به روپوش سفیدم انداختم، مطمئنا با این حال براش مهم نبود که من یه دانشجوی حسابداری ام که برای تجربه ی کاری و اطلاعات اماری دکتر، پشت سیستم بیمه ی مطب نشستم، نه پرستار!
      گفتم: به هر حال ممنون که مراعات حال مریضا رو میکنین!
      خواستم برگردم پشت میز که صدای پر دردش منو توی جام میخکوب کرد! با بغض اسممو زیر لب چرخوند. برگشتم و با کنجکاوی خواستم بدونم از کجا اسم کوچیکمو میدونه! که دیدم گوشیشو گرفته توی دستش و با عجز به عکس یه دختر خیره شده. تازه برام جا افتاد که فقط یه تشابه اسمی بود، نگاهِ کنجکاومو که دید گفت: تقصیر خودم بود، چند ماه دیگه، خیر سرم قرار بود بابا بشم، دیشبی با رئیس شرکتی که توش کار میکردم، دعوام شد، بی پدر اخراجم کرد. با توپ پُر برگشتم خونه. هر چی داد و بیداد روی دلم ریخته بود، ماکارونیِ بی نمکشو بهونه کردم و هوار شدم روی سرش، انگاری یادم نبود همه جونمه، حواسم نبود مامان بچمه، داد زدم سرش، کم مونده بود بزنمش که گریه افتاد. قلبم مچاله شد ولی لعنت بشم که نرفتم از دلش دربیارم. وقتی که رفتم بخوابم، گوشه ی تخت کز کرده بود. اونقدر اعصابم خورد بود که یه لبخندم بهش نزدم. آروم گفت: اگه بچمون دختر باشه دوسش داری؟ با غیض گفتم: بخوای برام دختر بیاری، جفتتون برین خونه ی بابات. مثل نعش افتادم روی تخت و سرم به بالشت نرسیده خوابم برد. اما میون گیج و بیداری صدای گریه هاشو شنیدم. خداشاهده اونقدر خسته بودم که با خودم گفتم فردا با یه اعصاب آروم از دلش درمیارم. آخه دختر و پسرش چه فرقی میخواد داشته باشه
      به اینجا که رسید سکوت کرد. یه سکوت تلخ. سرشو انداخت پایین و با دسته کلید توی دستش ور رفت. با کنجکاوی منتظر ادامه ی حرفاش بودم که با یه صدای لرزون گفت:
      دم دمای صبح بود، آفتاب هنوز نزده بود که هولی از جا پریدم. کنارم نبود. رفتم توی حال. یهو جسم نیمه جونشو روی کاناپه دیدم. کاناپه خونی بود، با دیدن اون صحنه ای که توی خودش مچاله شده بود، حس کردم قلبم نمیزنه، دویدم سمتش، هر چی صداش زدم جواب نداد، تا رسوندمش بیمارستان نصف عمر شدم. خدا خدا میکردم طوریش نشده باشه، خودمو هزار بار لعنت کردم که دیشب اونجوری باهاش رفتار کردم. بردنش اتاق عمل، وقتی آوردنش بیرون دیگه از بچمون خبری نبود. دکترا گفتن سقط شده، گفتن بهش شوک عصبی وارد شده و بچه از بین رفته.
      همینطوری که سعی داشت لرزش صداشو مخفی کنه، با درد گفت: بعدش فهمیدم، دیروز که خانومم واسه تشخیص جنسیتِ بچه رفته سونوگرافی، بچه مون دختر بوده.
      دیگه نتونست ادامه بده و سرشو انداخت پایین؛ پنجه هاشو فرستاد لای موهاش و یهو دیدم شونه هاش داره می لرزه، گریه می کرد، نفسم بالا نمیومد، انگاری یه وزنه دویست کیلویی انداخته بود توی دلم. آروم گفتم: الان حال خانومتون چطوره؟
      سرشو آورد بالا و چشمای خیسشو پاک کرد و گفت:
    • تعریفی نداره، اومدم جواب آزمایششو نشون دکتر بدم. ولی حالش روبه راه نیس، میگن علائم حیاتیش خیلی اومده پایین.
      سرمو انداختم پایین و گفتم: انشالله که حالشون خوب میشه
    • خانوم ببخشید دکتر گفت این برگه بدم شما...
      سمت صدا برگشتم، طبق معمول اول هفته بود و سرباز. برگه شو از دستش گرفتم و زنگ دکتر که خورد، مریض بعدی و صدا زدم و برگشتم پشت سیستم. کد درخواستشو وارد کردم و نفهمیدم چطوری اطلاعاتشو ثبت کردم. ذهنم اونقدر درگیر بود که نمی تونستم درست عکس العمل نشون بدم. خیره شده بودم به مانتیتور روبروم، یهو یه صدایی منو به خودم اورد:
      دختر منتظر چی؟ ارسالش کن به نظام وظیفه که الانه از پلیس به علاوه ده زنگ بزنن.
      سرمو اوردم بالا. یکی از همکارا بود. چشمامو که دید با تعجب نگاهم کرد و گفت: تو حالت خوبه؟ دیوونه چرا گریه میکنی؟
      انگار خودمم تازه فهمیده بودم گریه م گرفته! عینکمو از روی چشمام برداشتم و خواستم با پشت دستم اشکامو پاک کنم که توی هوا دستمو گرفت و با حرص گفت:
      بی صاحاب مونده رو نزن به چشمات. از سر صبح داری به صد تا دفترچه و کارت و سیستم دست میزنی.
      با نگاهش اشاره کرد برم یه آبی به دست و صورتم بزنم و تا وقتی برگردم، جامو پر میکنه.
      از جام بلند شدم و سمت آبدارخونه راه افتادم و میون راه بهش گفتم: مریض بعدی خانوم فلانیه، به اون آقا هم بگو برگه سبزش باید همراهش باشه. با قدمای تند وارد آبدارخونه شدم و در و بستم، پشتمو به کاشی های سرد تکیه دادم و آروم سر خوردم زمین. دیگه گریه اَمونمو بُرید و از ته دل زار زدم.
      انگاری گذشته های خیالی به سمتم هجوم آورده بودن. صدای آشنایی توی سرم می چرخید که میگفت: ما پسرا یه وقتایی عصبی میشیم، دیوونه میشیم، نامرد میشیم، هر دری وری دلمون بخواد درست سر همونی خالی میکنیم که بیشتر از همه دلتنگشیم، درست اشک همونیو درمیاریم که چشماش همه زندگیمونه، همونیو زجر میدیم که همه دنیامونه، اما تو به دل نگیرها!؟ بخدا که اون لحظه خودمونم نمیفهمیم چه مرگمونه، اخه ما که مثل شما دخترا صبور نیستیم، ما که نمیتونیم مثل شما هر بلایی روی سرمون هوار شد دم نزنیم، ما نمیتونیم توی خودمون بریزیم و خورد شیم، ما داد میزنیم، ما نعره میکشیم ما وحشی میشیم. ما هر کاری میکنیم تا خالی بشیم، حتی اگه شده خون راه میندازیم که دلمون آروم بگیره، اما خداشاهده همش از روی عصبانیته. دلی نیست، آخه چرا انقدر دل نازکی تو دختر! انقدر زودرنج بودنم خوب نیستا؟ ولی بین خودمون بمونه ها، دختر دل نازکش قشنگه!
      نمیدونم چند دقیقه به یه نقطه نامعلوم خیره شده بودم که تقه ای به در خورد و گفت: دختر زنده ای؟ حالت خوبه تو؟
      سریع از جا بلند شدم و در و باز کردم و همونطور که سمت میز راه افتادم گفتم: آره دستت درد نکنه، برو به کارت برس.
      یه نگاه به در ورودی انداختم، جاش خالی بود. سمت در اشاره کردم و گفتم: اون آقا که میخواست آزمایش خانومشو نشون بده رفت؟
      انگار که یه چیزی یادش اومده باشه گفت: آره، چند تا از مریضا دیر کرده بودن، اون آقا رو زودتر فرستادم داخل، راستی؟
      دست کرد توی جیبش و گفت: دکتر میگه این دسته کلید و توی اتاق جا گذاشت، تا دویدم بهش بدم رفته بود. بذار توی کشو احتمالا بیاد دنبالش.
      چند روزی ازون قضیه گذشت، آخر هفته بود و دم دمای غروب. اون ساعت مطب خلوت بود و مشغول حساب کتابای آمار اون هفته بودم که توی همین حال و هوا، قامتی رو به روم ایستاد. سرمو که آوردم بالا، سفیدیِ چشماش به قرمزی میزد و انگاری غم دنیا رو ریخته بودن توی مردمکای سیاهش. مشخص بود اونقدر گریه کرده که دیگه اشکی براش نمونده. یه لباس مشکی تنش بود و از زیر ماسکشم میشد فهمید که چند روزه اصلاح نکرده.
      با صدای گرفته ای گفت:
    • ببخشید اون روز یه دسته کلید اینجا جا نذاشتم؟
      کشو رو باز کردم و کلیداشو سمتش گرفتم و گفتم: بفرمایین.
      ازم گرفت و گفت: ممنون
      آروم گفتم: تسلیت میگم، انشالله غم آخرتون باشه.
      سرشو انداخت پایین و گفت: دختر داشتن و از همه مهم تر، خودشو داشتن، لیاقت میخواست که من نداشتم! ولی نمُرده خانوم پرستار، حداقل برای من یکی نمُرده! جاش همیشه توی قلبم محفوظه!
      یه بغضی چنگ مینداخت به گلوم. به خودم که اومدم رفته بود. غروب، اون روز زیادی دلگیر بود، داشتم به حرفش فکر میکردم که این بار، دختر دل نازکش قشنگ نبود، این بار زیادی گرون تموم شده بود.
    علیرضا عفتی 2ع آفلاین
    علیرضا عفتی 2ع آفلاین
    علیرضا عفتی 2
    المپیادیا دهم خیرین کوچک دریا دل
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #582461

    zahra movahedizadeh

    آره خوندم خیلی غم انگیز بود.😭😭😭

    جانم فدای رهبرم سید علی 🌹🌹

    zahra movahedizadehZ 1 پاسخ آخرین پاسخ
    1
    • zahra movahedizadehZ zahra movahedizadeh

      #دلنوشته🌹
      طولانیه ولی بخونین قشنگه💔😭

      بغض داشت، ازون بغضای مردونه که بروز نمیداد، پشت میز مراجعین واستاده بود و منتظر جواب سوالش بود. همونطور که اعتبار دفترچه ی یکی از مریضا رو چک میکردم گفتم:
      نیم ساعت دیگه نوبتتون میشه آقا.
      مثل اکثر پسرا، قد بلندی داشت و یه پیراهن سورمه ای تنش بود که آستیناشو تا آرنج تا زده بود و رگای برجسته ی دستاش، هیکلشو مردونه تر نشون میداد. نفسشو داد بیرون و با صدای خش داری گفت:
      فقط می خوام یه جواب آزمایش نشون بدم، نمیشه زودتر دکتر و ببینم؟
      نگاهی به افراد منتظر توی سالن مطب انداختم. هیچکس حال و روز روبراهی نداشت. انگاری نفس همه پشت این ماسکای لعنتی گرفته بود. آروم گفتم:

      • همه قبل شما منتظر بودن. من شرمندتون ولی کاری از دستم ساخته نیس. بازم جایی نرین تا اگه کسی دیر کرد شما رو بفرستم داخل.
        سری تکون داد و سمت در خروجی حرکت کرد. روی سرامیکای کف سالن نشست و پشتشو به دیوار تکیه داد. ماسکشو کشید پایین و یه سیگار بین لباش گذاشت و با فندک روشنش کرد. خواستم بهش بگم آخه تو این محیط که نباید سیگار کشید. از جام بلند شدم که دیدم خودش، با پاش یه ذره از در سالنو نیمه باز گذاشت تا دود سیگارش داخل مطب نپیچه. نفسشو به سختی میداد بیرون. نیمرخ مردونه و ته ریش روی صورتشو، از همین فاصله هم می تونستم ببینم. سرشو به دیوار تکیه داد و چشماشو بست، اما با همون چشمای بسته ش، داد میزد خسته س و جون نداره. یهو یکی از خانومای توی مطب که بچه ی چند ماهه ش سر بغلش بود، با چشم به اون آقا اشاره کرد و رو به من گفت: خانوم، بهش بگو به دود سیگار حساسیم، تو این هاگیر واگیر کرونا، جلوی این همه آدمِ مریض که نباید سیگار کشید. ما به کنار، این طفل معصوما چه گناهی دارن.
        سرم و تکون دادم و زیر لب گفتم: حق با شماست، چشم.
        رو کردم به اون حاج خانوم و گفتم: مادر توی سیستم پوشش بیمه ای نداری، باید اعتبار بزنی
        خودکار و گذاشتم لای سر رسید و از پشت میز اومدم بیرون. رفتم جلو و روبروش واستادم. آروم گفتم: ببخشین آقا...
        چشماشو باز کرد و با نگاهی که درد ازش می بارید، بهم چشم دوخت. آروم تر گفتم:
        اینجا جای مناسبی واسه کشیدن سیگار نیست، اونم با وضعیت الان!
        یهو بی هوا سیگار و بین انگشتاش فشار داد و توی دستش له کرد. بی توجه به سوزش دستش گفت:
        بهش قول داده بودم دیگه نکشم. ولی الان که نیست، چیکار میشه کرد خانوم پرستار؟
        یه نگاه به روپوش سفیدم انداختم، مطمئنا با این حال براش مهم نبود که من یه دانشجوی حسابداری ام که برای تجربه ی کاری و اطلاعات اماری دکتر، پشت سیستم بیمه ی مطب نشستم، نه پرستار!
        گفتم: به هر حال ممنون که مراعات حال مریضا رو میکنین!
        خواستم برگردم پشت میز که صدای پر دردش منو توی جام میخکوب کرد! با بغض اسممو زیر لب چرخوند. برگشتم و با کنجکاوی خواستم بدونم از کجا اسم کوچیکمو میدونه! که دیدم گوشیشو گرفته توی دستش و با عجز به عکس یه دختر خیره شده. تازه برام جا افتاد که فقط یه تشابه اسمی بود، نگاهِ کنجکاومو که دید گفت: تقصیر خودم بود، چند ماه دیگه، خیر سرم قرار بود بابا بشم، دیشبی با رئیس شرکتی که توش کار میکردم، دعوام شد، بی پدر اخراجم کرد. با توپ پُر برگشتم خونه. هر چی داد و بیداد روی دلم ریخته بود، ماکارونیِ بی نمکشو بهونه کردم و هوار شدم روی سرش، انگاری یادم نبود همه جونمه، حواسم نبود مامان بچمه، داد زدم سرش، کم مونده بود بزنمش که گریه افتاد. قلبم مچاله شد ولی لعنت بشم که نرفتم از دلش دربیارم. وقتی که رفتم بخوابم، گوشه ی تخت کز کرده بود. اونقدر اعصابم خورد بود که یه لبخندم بهش نزدم. آروم گفت: اگه بچمون دختر باشه دوسش داری؟ با غیض گفتم: بخوای برام دختر بیاری، جفتتون برین خونه ی بابات. مثل نعش افتادم روی تخت و سرم به بالشت نرسیده خوابم برد. اما میون گیج و بیداری صدای گریه هاشو شنیدم. خداشاهده اونقدر خسته بودم که با خودم گفتم فردا با یه اعصاب آروم از دلش درمیارم. آخه دختر و پسرش چه فرقی میخواد داشته باشه
        به اینجا که رسید سکوت کرد. یه سکوت تلخ. سرشو انداخت پایین و با دسته کلید توی دستش ور رفت. با کنجکاوی منتظر ادامه ی حرفاش بودم که با یه صدای لرزون گفت:
        دم دمای صبح بود، آفتاب هنوز نزده بود که هولی از جا پریدم. کنارم نبود. رفتم توی حال. یهو جسم نیمه جونشو روی کاناپه دیدم. کاناپه خونی بود، با دیدن اون صحنه ای که توی خودش مچاله شده بود، حس کردم قلبم نمیزنه، دویدم سمتش، هر چی صداش زدم جواب نداد، تا رسوندمش بیمارستان نصف عمر شدم. خدا خدا میکردم طوریش نشده باشه، خودمو هزار بار لعنت کردم که دیشب اونجوری باهاش رفتار کردم. بردنش اتاق عمل، وقتی آوردنش بیرون دیگه از بچمون خبری نبود. دکترا گفتن سقط شده، گفتن بهش شوک عصبی وارد شده و بچه از بین رفته.
        همینطوری که سعی داشت لرزش صداشو مخفی کنه، با درد گفت: بعدش فهمیدم، دیروز که خانومم واسه تشخیص جنسیتِ بچه رفته سونوگرافی، بچه مون دختر بوده.
        دیگه نتونست ادامه بده و سرشو انداخت پایین؛ پنجه هاشو فرستاد لای موهاش و یهو دیدم شونه هاش داره می لرزه، گریه می کرد، نفسم بالا نمیومد، انگاری یه وزنه دویست کیلویی انداخته بود توی دلم. آروم گفتم: الان حال خانومتون چطوره؟
        سرشو آورد بالا و چشمای خیسشو پاک کرد و گفت:
      • تعریفی نداره، اومدم جواب آزمایششو نشون دکتر بدم. ولی حالش روبه راه نیس، میگن علائم حیاتیش خیلی اومده پایین.
        سرمو انداختم پایین و گفتم: انشالله که حالشون خوب میشه
      • خانوم ببخشید دکتر گفت این برگه بدم شما...
        سمت صدا برگشتم، طبق معمول اول هفته بود و سرباز. برگه شو از دستش گرفتم و زنگ دکتر که خورد، مریض بعدی و صدا زدم و برگشتم پشت سیستم. کد درخواستشو وارد کردم و نفهمیدم چطوری اطلاعاتشو ثبت کردم. ذهنم اونقدر درگیر بود که نمی تونستم درست عکس العمل نشون بدم. خیره شده بودم به مانتیتور روبروم، یهو یه صدایی منو به خودم اورد:
        دختر منتظر چی؟ ارسالش کن به نظام وظیفه که الانه از پلیس به علاوه ده زنگ بزنن.
        سرمو اوردم بالا. یکی از همکارا بود. چشمامو که دید با تعجب نگاهم کرد و گفت: تو حالت خوبه؟ دیوونه چرا گریه میکنی؟
        انگار خودمم تازه فهمیده بودم گریه م گرفته! عینکمو از روی چشمام برداشتم و خواستم با پشت دستم اشکامو پاک کنم که توی هوا دستمو گرفت و با حرص گفت:
        بی صاحاب مونده رو نزن به چشمات. از سر صبح داری به صد تا دفترچه و کارت و سیستم دست میزنی.
        با نگاهش اشاره کرد برم یه آبی به دست و صورتم بزنم و تا وقتی برگردم، جامو پر میکنه.
        از جام بلند شدم و سمت آبدارخونه راه افتادم و میون راه بهش گفتم: مریض بعدی خانوم فلانیه، به اون آقا هم بگو برگه سبزش باید همراهش باشه. با قدمای تند وارد آبدارخونه شدم و در و بستم، پشتمو به کاشی های سرد تکیه دادم و آروم سر خوردم زمین. دیگه گریه اَمونمو بُرید و از ته دل زار زدم.
        انگاری گذشته های خیالی به سمتم هجوم آورده بودن. صدای آشنایی توی سرم می چرخید که میگفت: ما پسرا یه وقتایی عصبی میشیم، دیوونه میشیم، نامرد میشیم، هر دری وری دلمون بخواد درست سر همونی خالی میکنیم که بیشتر از همه دلتنگشیم، درست اشک همونیو درمیاریم که چشماش همه زندگیمونه، همونیو زجر میدیم که همه دنیامونه، اما تو به دل نگیرها!؟ بخدا که اون لحظه خودمونم نمیفهمیم چه مرگمونه، اخه ما که مثل شما دخترا صبور نیستیم، ما که نمیتونیم مثل شما هر بلایی روی سرمون هوار شد دم نزنیم، ما نمیتونیم توی خودمون بریزیم و خورد شیم، ما داد میزنیم، ما نعره میکشیم ما وحشی میشیم. ما هر کاری میکنیم تا خالی بشیم، حتی اگه شده خون راه میندازیم که دلمون آروم بگیره، اما خداشاهده همش از روی عصبانیته. دلی نیست، آخه چرا انقدر دل نازکی تو دختر! انقدر زودرنج بودنم خوب نیستا؟ ولی بین خودمون بمونه ها، دختر دل نازکش قشنگه!
        نمیدونم چند دقیقه به یه نقطه نامعلوم خیره شده بودم که تقه ای به در خورد و گفت: دختر زنده ای؟ حالت خوبه تو؟
        سریع از جا بلند شدم و در و باز کردم و همونطور که سمت میز راه افتادم گفتم: آره دستت درد نکنه، برو به کارت برس.
        یه نگاه به در ورودی انداختم، جاش خالی بود. سمت در اشاره کردم و گفتم: اون آقا که میخواست آزمایش خانومشو نشون بده رفت؟
        انگار که یه چیزی یادش اومده باشه گفت: آره، چند تا از مریضا دیر کرده بودن، اون آقا رو زودتر فرستادم داخل، راستی؟
        دست کرد توی جیبش و گفت: دکتر میگه این دسته کلید و توی اتاق جا گذاشت، تا دویدم بهش بدم رفته بود. بذار توی کشو احتمالا بیاد دنبالش.
        چند روزی ازون قضیه گذشت، آخر هفته بود و دم دمای غروب. اون ساعت مطب خلوت بود و مشغول حساب کتابای آمار اون هفته بودم که توی همین حال و هوا، قامتی رو به روم ایستاد. سرمو که آوردم بالا، سفیدیِ چشماش به قرمزی میزد و انگاری غم دنیا رو ریخته بودن توی مردمکای سیاهش. مشخص بود اونقدر گریه کرده که دیگه اشکی براش نمونده. یه لباس مشکی تنش بود و از زیر ماسکشم میشد فهمید که چند روزه اصلاح نکرده.
        با صدای گرفته ای گفت:
      • ببخشید اون روز یه دسته کلید اینجا جا نذاشتم؟
        کشو رو باز کردم و کلیداشو سمتش گرفتم و گفتم: بفرمایین.
        ازم گرفت و گفت: ممنون
        آروم گفتم: تسلیت میگم، انشالله غم آخرتون باشه.
        سرشو انداخت پایین و گفت: دختر داشتن و از همه مهم تر، خودشو داشتن، لیاقت میخواست که من نداشتم! ولی نمُرده خانوم پرستار، حداقل برای من یکی نمُرده! جاش همیشه توی قلبم محفوظه!
        یه بغضی چنگ مینداخت به گلوم. به خودم که اومدم رفته بود. غروب، اون روز زیادی دلگیر بود، داشتم به حرفش فکر میکردم که این بار، دختر دل نازکش قشنگ نبود، این بار زیادی گرون تموم شده بود.
      دریا دریایید آفلاین
      دریا دریایید آفلاین
      دریا دریایی
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #582462

      zahra movahedizadeh
      خیلی قشنگ بود خیلییییییی

      zahra movahedizadehZ 1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • علیرضا عفتی 2ع علیرضا عفتی 2

        zahra movahedizadeh

        آره خوندم خیلی غم انگیز بود.😭😭😭

        zahra movahedizadehZ آفلاین
        zahra movahedizadehZ آفلاین
        zahra movahedizadeh
        فارغ التحصیلان آلاء
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #582463

        علیرضا عفتی 2 💔 خیلی😭 طفلک پسره 💔

        "بہ‌هیچ‌کَس‌وابستہ‌نَشو،‌حَتي‌سایتم‌تو‌تآریکي‌
        ترکت میکُنہ"

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        2
        • Moon MM Moon M

          دریا دریایی باز تو گفتییییییییییییی... چند بار بگم نگو ماهی 😠 😠 😠 😂 😂
          سام سامم از تو یاد گرفته هی میگه ماهی 😂 😂
          پس بگو برای همین هی باهم حرف میزنین پشت من نقشه میکشین😂 😂 🙄 😕 😠

          دریا دریایید آفلاین
          دریا دریایید آفلاین
          دریا دریایی
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #582464

          Moon M در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

          دریا دریایی باز تو گفتییییییییییییی... چند بار بگم نگو ماهی 😠 😠 😠 😂 😂
          سام سامم از تو یاد گرفته هی میگه ماهی 😂 😂
          پس بگو برای همین هی باهم حرف میزنین پشت من نقشه میکشین😂 😂 🙄 😕 😠

          بی شوخی بهت میگه ماهی ؟!😳😂

          Moon MM 1 پاسخ آخرین پاسخ
          3
          • Kosar A003K Kosar A003

            @saghi-mortazavi اونم منی که عادت دارم با دخیا زود گرم بگیرم طرف پسر باشه....😐💔😂

            SaghiaS آفلاین
            SaghiaS آفلاین
            Saghia
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #582465

            Kosar A003 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

            @saghi-mortazavi اونم منی که عادت دارم با دخیا زود گرم بگیرم طرف پسر باشه....😐💔😂

            آخ آخ آخ 🤦‍♀️نبینیم آن روز را🤣

            -چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ...

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            3
            • دریا دریایید دریا دریایی

              zahra movahedizadeh
              خیلی قشنگ بود خیلییییییی

              zahra movahedizadehZ آفلاین
              zahra movahedizadehZ آفلاین
              zahra movahedizadeh
              فارغ التحصیلان آلاء
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #582466

              دریا دریایی مرسییی😘❤

              "بہ‌هیچ‌کَس‌وابستہ‌نَشو،‌حَتي‌سایتم‌تو‌تآریکي‌
              ترکت میکُنہ"

              دریا دریایید 1 پاسخ آخرین پاسخ
              3
              • zahra movahedizadehZ zahra movahedizadeh

                M Tg 😂😂 زنش مرد😂

                M TgM آفلاین
                M TgM آفلاین
                M Tg
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #582467

                zahra movahedizadeh خوندمش هوف

                دلتنگی چیز قشنگیه ولی برای آدمش...♡

                zahra movahedizadehZ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                2
                • zeinabmaghsoudiZ آفلاین
                  zeinabmaghsoudiZ آفلاین
                  zeinabmaghsoudi
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #582468

                  Need🍟🍔🥪🍕🌮🍝

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • علیرضا عفتی 2ع علیرضا عفتی 2

                    دریا دریایی

                    من مرد رو فرستادم اما نمی‌دونم چرا خانم اومد ⚠️

                    دریا دریایید آفلاین
                    دریا دریایید آفلاین
                    دریا دریایی
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #582469

                    علیرضا عفتی 2 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                    دریا دریایی

                    من مرد رو فرستادم اما نمی‌دونم چرا خانم اومد ⚠️

                    😱😱😱😱
                    دیگه بدتررررر

                    علیرضا عفتی 2ع 2 پاسخ آخرین پاسخ
                    2
                    • MonoM Mono

                      M Tg در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                      Mono پسراشم‌امنیت ندارن چه برسه به دخترا😂

                      منطقی بود قانع شدم😐😂

                      M TgM آفلاین
                      M TgM آفلاین
                      M Tg
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #582470

                      Mono خوبه خخخ

                      دلتنگی چیز قشنگیه ولی برای آدمش...♡

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      3
                      • zahra movahedizadehZ zahra movahedizadeh

                        دریا دریایی مرسییی😘❤

                        دریا دریایید آفلاین
                        دریا دریایید آفلاین
                        دریا دریایی
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #582471

                        zahra movahedizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                        دریا دریایی مرسییی😘❤

                        💞💞💞💞💞

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        2
                        • M TgM M Tg

                          zahra movahedizadeh خوندمش هوف

                          zahra movahedizadehZ آفلاین
                          zahra movahedizadehZ آفلاین
                          zahra movahedizadeh
                          فارغ التحصیلان آلاء
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #582472

                          M Tg افرین😂 خدا قوت دلاور💪😂

                          "بہ‌هیچ‌کَس‌وابستہ‌نَشو،‌حَتي‌سایتم‌تو‌تآریکي‌
                          ترکت میکُنہ"

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          2
                          • Kosar A003K Kosar A003

                            @infinitie-a خوب من مجری بودم سخنرانی عادیه برام🤔
                            ولی شما دوست تو اوج امپاس باشه هیچ نداری بش بگی؟😐💔

                            Infinitie. AI آفلاین
                            Infinitie. AI آفلاین
                            Infinitie. A
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Infinitie. A انجام شده
                            #582473

                            Kosar A003 نه خب به خیلی چیز ها بستگی داره
                            اولا شما الان دختری🙄🙄 و خب من یکم معذّبم
                            دوما اگه طرف رفیقم باشه من همیشه سعی میکنم خودمونی دلداریش بدم و از جملات کلیشه ایی استفاده نکنم،خیلیم اینکارو انجام دادم
                            منتهی حق بدید دیگه😬😬😬شما دختری😬😬😬

                            جلوی اغراق ذهنتون رو بگیرید.

                            Kosar A003K SaghiaS 2 پاسخ آخرین پاسخ
                            4
                            • M TgM M Tg

                              0-0ftm چرا آخه

                              0-0ftm0 آفلاین
                              0-0ftm0 آفلاین
                              0-0ftm
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #582474

                              M Tg نمی‌دونم💔

                              M TgM 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • دریا دریایید دریا دریایی

                                Moon M در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                دریا دریایی باز تو گفتییییییییییییی... چند بار بگم نگو ماهی 😠 😠 😠 😂 😂
                                سام سامم از تو یاد گرفته هی میگه ماهی 😂 😂
                                پس بگو برای همین هی باهم حرف میزنین پشت من نقشه میکشین😂 😂 🙄 😕 😠

                                بی شوخی بهت میگه ماهی ؟!😳😂

                                Moon MM آفلاین
                                Moon MM آفلاین
                                Moon M
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #582475

                                دریا دریایی اره دیگه اونقدر گفتی ماهی اونم یاد گرفته
                                تازه امروز میگه ماهی کوچولویی میگم چرا میگه چون کوچولویی و لیز میخوری 🤕 😂 😂 🙄

                                دریا دریایید 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • MonoM Mono

                                  zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                  Mono در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                  من واسه شبایی که
                                  دلم میخاس تنهایی توی خیابونا قدم بزنم
                                  اما جون دختر بودم
                                  و شهر نا امن بود... نشد
                                  باید کیو نبخشم عاقای قاضی؟!
                                  #MM🦋🙂🌵🎈

                                  چن وقته میحام بپرسم یادم میره😐😂
                                  این ام ام چیه😐😂

                                  من و عجقم🤣😎✋

                                  zzz rZ آفلاین
                                  zzz rZ آفلاین
                                  zzz r
                                  اخراج شده
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #582476

                                  Mono در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                  zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                  Mono در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                  من واسه شبایی که
                                  دلم میخاس تنهایی توی خیابونا قدم بزنم
                                  اما جون دختر بودم
                                  و شهر نا امن بود... نشد
                                  باید کیو نبخشم عاقای قاضی؟!
                                  #MM🦋🙂🌵🎈

                                  چن وقته میحام بپرسم یادم میره😐😂
                                  این ام ام چیه😐😂

                                  من و عجقم🤣😎✋

                                  هیچکدکمتون اول اسمتون ام نیس😐😂😂

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  3
                                  • Kosar A003K Kosar A003

                                    @miss-besharati کار من از قند گذشته😐
                                    عاخه درد اینه چهارتاشون سرررداررر بودنننننن😐😐😐😐😐😐😐😐😐

                                    miss.besharatiM آفلاین
                                    miss.besharatiM آفلاین
                                    miss.besharati
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #582477

                                    Kosar A003 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                    @miss-besharati کار من از قند گذشته😐
                                    عاخه درد اینه چهارتاشون سرررداررر بودنننننن😐😐😐😐😐😐😐😐😐

                                    به حسن بگین تنبیهشون کنه😂😂😂

                                    Kosar A003 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                    @miss-besharati چمدونم گفدم بوص موص میفرسم قضیه ناموسی نشه😐😂
                                    اسم شریفتون خانم بشارتی؟😂

                                    مراجعه به بیو پلیز 😐✌

                                    Kosar A003K 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    2
                                    • دریا دریایید دریا دریایی

                                      علیرضا عفتی 2 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                      دریا دریایی

                                      من مرد رو فرستادم اما نمی‌دونم چرا خانم اومد ⚠️

                                      😱😱😱😱
                                      دیگه بدتررررر

                                      علیرضا عفتی 2ع آفلاین
                                      علیرضا عفتی 2ع آفلاین
                                      علیرضا عفتی 2
                                      المپیادیا دهم خیرین کوچک دریا دل
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #582478

                                      دریا دریایی

                                      چرا ؟؟؟؟

                                      جنسیتش تا قبل از ارسال درست بود.⚔️⚔️🗡️🗡️

                                      جانم فدای رهبرم سید علی 🌹🌹

                                      دریا دریایید 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • Moon MM Moon M

                                        دریا دریایی صد در صد شما کلا جلویی توی مدرسه هم از من جلو تر بودی❤️❤️❤️

                                        دریا دریایید آفلاین
                                        دریا دریایید آفلاین
                                        دریا دریایی
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #582479

                                        Moon M در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

                                        دریا دریایی صد در صد شما کلا جلویی توی مدرسه هم از من جلو تر بودی❤️❤️❤️

                                        شما میدونی من چقدر میخوامت؟!
                                        💓

                                        zeinabmaghsoudiZ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        3
                                        • بهارهب بهاره

                                          %(#04d400)[به نام خداوند بخشنده مهربان]
                                          سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...

                                          %(#4400ff)[ رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد]

                                          1. بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
                                          2. پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
                                          3. پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
                                          4. پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
                                          5. مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
                                          6. همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید

                                          %(#22c743)[سبز] باشید و سربلند

                                          M TgM آفلاین
                                          M TgM آفلاین
                                          M Tg
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #582480

                                          بچها پس فردا امتحان ادبیات دارم ولی جزوه ای که الان خریدم روان خوانی و همچیو نداره دبیرمم خیلی سوالاشو سخت میده میگه از همچی سوال میدم حالا چیکار کنم بنظرتون😐

                                          دلتنگی چیز قشنگیه ولی برای آدمش...♡

                                          Alireza saghfiA 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          3
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 29122
                                          • 29123
                                          • 29124
                                          • 29125
                                          • 29126
                                          • 42335
                                          • 42336
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع