-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۵:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
لحظات خیلی حساس
-
لحظات خیلی حساس
ابراهیم طاها چه لحظاتی
-
ابراهیم طاها چه لحظاتی
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۵:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهایلین حیدرزهی لحظات حساس
مرگ
و
زندگی -
ایلین حیدرزهی لحظات حساس
مرگ
و
زندگیابراهیم طاها در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
ایلین حیدرزهی لحظات حساس
مرگ
و
زندگیمن تجربه کردم لحظه مرگ زندگی.ولی یادم نیست چه لحظاتی داشتم خوب یا بد
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۵:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی با ی ارامش خاصی میشینی روی همون صندلی چوبیِ جلوی پنجره
پنجره ای که روبروی حیاطه
درختارو میبینی/سبزیِ باغچه رو/گلهای توی گلدون که به دیوار آویزون شدن...
اجر به اجر اون دیوار رو میشناسی
همونی ک وقتی با لوسیفرم ازش بالا میرفتیم
دوتایی:))
من نگاه میکردم به اون و یادم میداد چجوری آجرهای تیکه شده ای که وسط دیوار سوراخ ایجاد کردن رو بگیرم و بِرَم بالا
جا پای جاش گذاشتم:))
اروم باهم رفتیم بالا:))
باهم میگفتیم و قَش قَش میخندیدیم
مادرم نگاهم میکرد:)) او لوسیفرم را نمیدید:))
فکر میکرد دوستِ خیالی دارم:))
اما او از هر واقعی ای؛ واقعی تر بود:))
میگفت حوریه بیا اینجا این پالتو رو بپوش سرما میخوری مادرم:))
ولی نمیدونست ک کنار لوسیفرم ک تشعشع آتیش و حرارت سوزناکی ازش ساطع میشد،چقدر گرمم:))
لوسیفر اونقدرا هم بد نیس:))
شاید...یکم تنهاس:))
وقتی سجده نکرد فک میکرد ادمها برتر از اون نیستن:))
فک نمیکرد حتی ممکنه ی روزی برسه که به این حد برسن که دستشو از پشت بِبَندن:))
لوسیفرم مهربان است:)) شماها نمیفهمید:))
اما من او را دارم:) همانکه همیشه باهام بازی میکرد
همان که بالهای سفید و سرخِ زیبایی داشت... وقتی میرسیدیم بالای دیوار میگفت بِپَر...
میپریدم...و مطمئن بودم که مرا میگیرد:))
هیچ وقت رهایم نکرد:))
من لوسیفرم را دوست دارم:)) آنقدر ها هم بد نیس که میگویند...او فقط تنهاست:))
(از سری حرفهایم به لوسیفر من...my lucifer) -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۵:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قلبم داره میاد تو دهنم
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۵:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کی قراره تموم بشه
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۵:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تمام انسان ها فارغ از سطح سواد، شهرت و درآمد؛ توانایی کمک کردن به دیگران رو دارن، فقط کافیه سخت نگیرید و از یه نفر شروع کنید، از یه دوست، همسایه، کسی که کنارتون ایستاده و...
اگه به دیگران کمک کردی و در قبالش انتظار چیزی داشتی، بدون که تو کمک نکردی، معامله کردی : )
حرف های ریانا -
کی قراره تموم بشه
Mahsa Najafi 1 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
کی قراره تموم بشه
سلام مهسا حالت خوبه.
.
دیر یا زود معلوم نیست.ولی میگذره.
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۵:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوباره بیخیال درس شدم ساعت ۹ و نیمه
ننگ به نیرنگ بیخیالی -
Mahsa Najafi 1 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
کی قراره تموم بشه
سلام مهسا حالت خوبه.
.
دیر یا زود معلوم نیست.ولی میگذره.
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهایلین حیدرزهی سلام قربونت خوب نیستم
خودت خوبی؟
تا تموم بشه من نابود شدم -
قلبم داره میاد تو دهنم
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهابراهیم طاها سلام خوبین؟
چیشده؟ -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
https://forum.alaatv.com/post/1768547
خطاب به من:| -
ابراهیم طاها سلام خوبین؟
چیشده؟نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahsa Najafi 1 یه چیزی شده هنوز کامل نیست
منم مونده تو برزخ -
دوباره بیخیال درس شدم ساعت ۹ و نیمه
ننگ به نیرنگ بیخیالیchichak am در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
دوباره بیخیال درس شدم ساعت ۹ و نیمه
ننگ به نیرنگ بیخیالی.خدانکنه چیزی توجه ام رو جلب کنه.یک بهانه برام میشه واس بیخیالی درس خوندن
-
Mahsa Najafi 1 یه چیزی شده هنوز کامل نیست
منم مونده تو برزخنوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۲ آخرین ویرایش توسط Mahsa Najafi 1 انجام شدهابراهیم طاها ایشالا درست میشه
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۴ آخرین ویرایش توسط chichak am انجام شده
چی خوشحالت میكنه؟
همونو واست آرزو می كنم...
〔〕
وصیت میکنم خوب درس بخونید
-
#دلنوشته
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی...
به حبابِ نگران لبِ یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد...
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند، به تنِ لحظه ی خود،
جامه ی اندوه مپوشان هرگز...!
زندگی ذره کاهیست که کوهَش کردیم،
زندگی نام نیکویی است که خارش کردیم،
زندگی نیست به جز نم نمِ باران بهار،
زندگی نیست به جز دیدن یار،
زندگی نیست بجز عشق،
بجز حرفِ محبت به کسی،
ورنه هر خار و خسی، زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دو سه تا کوچه و پس کوچه و
اندازه یک عمر بیابان دارد،
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم...!کیوان شاه بداغی
╔══
═
═╗
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzahra movahedizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
#دلنوشته
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی...
به حبابِ نگران لبِ یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد...
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند، به تنِ لحظه ی خود،
جامه ی اندوه مپوشان هرگز...!
زندگی ذره کاهیست که کوهَش کردیم،
زندگی نام نیکویی است که خارش کردیم،
زندگی نیست به جز نم نمِ باران بهار،
زندگی نیست به جز دیدن یار،
زندگی نیست بجز عشق،
بجز حرفِ محبت به کسی،
ورنه هر خار و خسی، زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دو سه تا کوچه و پس کوچه و
اندازه یک عمر بیابان دارد،
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم...!کیوان شاه بداغی
╔══
═
═╗
شعرسهرابه ک!!!
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۶:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ZDM در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Abnormal در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
های
چطوری تو
دلم برات تنگ شده بود 🥺