-
@دختر-بهار در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Zeinab Siri سلام
وقت شما هم بخیر
شما خوب هستین؟لطفا فالو کنید،تشکر
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۶:۴۷ آخرین ویرایش توسط _Aram_ انجام شدهZeinab Siri فالوتون کردم
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۶:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
برنامه امتحان نهایی و دادن
چو زیبا! -
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۶:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فردا شبه نهایی دارم
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۶:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پففففف
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۶:۵۷ آخرین ویرایش توسط Saghia انجام شده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بعضی وقتا میشینم و ساعتها فکر میکنم
به اینکه آینده چی میشه
به اینکه به همه برنامه ها و هدفای رو به روم میرسم یا نه
گاهی حتی تصور میکنم آینده رو وقتی که به همه اون هدفا رسیدم و همه اون اتفاقایی که میخواستم تو دانشگاه واسم افتاده
گاهی فکر میکنم به آینده کاریم تصور میکنم تو بیمارستانم دارم به مددجوها رسیدگی میکنم بعد یکم دقیق تر که فکر میکنم به این سوال میرسم که واقعا من به درد این کار میخورم یا نه؟
اونقدری که باید صبورم یا نه؟
تحمل اینو دارم که مردن کسی رو ببینم یا نه؟
طاقت دارم وقتی گریه و شیون همراهاشو میبینم به سردخونه منتقلش کنم یا نه؟
توانایی اینو دارم که وقتی همراه مریض طلبکارانه سرم داد زد آرومش کنم یا نه؟
چند وقت پیش تو بیمارستان بودم دیدم دارن پیج میکنن کد ۹۹ اورژانس از اتاق اومدم بیرون دیدم پشت در اتاق cpr یه خانواده دارن گریه میکنن و نگرانن .. یهو به خودم اومدم گفتم مریم حواست هست؟ یه روز تو باید تو اتاق cpr باشی و کمک کنی یه نفر برگرده به زندگی کسی که عزیز یه خانواده است امید خانوادشه
اون لحظه دلم میخواست بشینم با اون خانواده گریه کنم همونجا از ته دلم دعا کردم خدا این توانایی رو بهم بده و این طاقت و تحمل رو که بتونم خودمو حفظ کنم و کارمو درست انجام بدم
نمیدونم اون مریض برگشت یا فوت کرد اما من تا فردا ظهرش دعا میکردم و براش آیه الکرسی میخوندم حالا یا کمک میکرد به برگشتنش یا میرسید به روحش..
خلاصه که یه سختی خیلی شیرین باهاشه
اولا حالم از این رشته بهم میخورد و دلم نمیخواست تو لیست انتخاب رشته واردش کنم ولی الان بیشتر از هرچیزی عاشقشم.. -
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاش میشد آدم رف سر کار حقیقتا :|
من الان اینُ میخام :| -
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
۱۰ ساعت پیش یه پستی گذاشتم که یادم نمیاد چرا گذاشتم
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
برنامه امتحان نهایی و دادن
چو زیبا!کاش الان زمانی بودم ک برنامه نهایی رو بهم میدادن
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دارم حسرت میخورم
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دارم عصبی میشم
-
@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
برنامه امتحان نهایی و دادن
چو زیبا!کاش الان زمانی بودم ک برنامه نهایی رو بهم میدادن
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@maryam-_-sh چرا؟
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
۱۰ ساعت پیش یه پستی گذاشتم که یادم نمیاد چرا گذاشتم
چون خطابت ميکنم مامان بزرگ
-
z Gheibi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
maryam111 چه قدر شبیه
برم بخونم بد قول نشمبرو بخون
من فکر کنم یکم بدقول بشم ولی تا آخر شب تلاش خودمو میکنم -
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
۱۰ ساعت پیش یه پستی گذاشتم که یادم نمیاد چرا گذاشتم
چون خطابت ميکنم مامان بزرگ
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
۱۰ ساعت پیش یه پستی گذاشتم که یادم نمیاد چرا گذاشتم
چون خطابت ميکنم مامان بزرگ
خوب کاری میکنی
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
z Gheibi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
maryam111 تلاشتو بکن
وگرنه من این سری عصبانی میشم
آخه نخونی منم نمی خونم
چشم تلاش میکنم
فعلا دارم یه سری تکلیف انجام میدم
-
z Gheibi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
maryam111 تلاشتو بکن
وگرنه من این سری عصبانی میشم
آخه نخونی منم نمی خونم
چشم تلاش میکنم
فعلا دارم یه سری تکلیف انجام میدم
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۵ فروردین ۱۴۰۰، ۱۷:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگه کسی برای ما خوشایند است سعی کنیم این راز رو پنهان کنیم. درست مثل پنهان کردنِ جنایتی از بقیه. شاید ناراحت کننده باشد ولی هیچ انسانی تابِ مهربانی ندارد!
- (:
- (:
-