☘عربیات☘
-
4_6004964879444738598.pdf
نمونه تست ضمیر اشاره
4_6009311940399071838.pdf
تست مضاف الیه و صفت -
@دانش-آموزان-آلاء
@دهم @یازدهم
@بچه-های-همخوانی
(بیاید یه نگاه بندازید شاید نکته جدیدی دیدید) -
.....
-
این پست پاک شده!
-
Amin Rm چرا پاک کردید؟
-
فاطمه خلیلی من یک تست از مفعول مطلق داشتم.
-
فاطمه خلیلی فکر کردم برای دهم و یازدهم هستش.
-
Amin Rm مفعول مطلق برا دوازدهمه نه؟
عب نداشت که -
صَدَقَراست گفت
صدَّقَباور کرد
صادقَرو راست بود، به دوستی گرفت
تَصَدِّقَ صدقه داد
قَبِلَ پذیرفت
أقبَلَ علی روی آورد
قبّلَ بوسید
قابَلَرو به رو شد
تقبَّلَ بر عهده گرفت
استَقبَلَ پیشواز رفت، استقبال کرد
دَفَعَ راند
دافَعَ دفاع کرد
إندَفَعَروانه شد
قَتَلَکشت
قاتَلَجنگید با..
سَلَمَسالم ماند
أسلَمَاسلام آورد
سلَّمَکسلامتی دهد به تو( در مقام دعا)
سَلَّمَ عَلَ سلام کرد بر
استَلَمَ دریافت کرد
إستسلَمَتسلیم شد
حاوَلَ کوشید، سعی کرد
حَوّلَدگرگون کرد
تَحَوّلَ دگرگون شد، متحول شد
أحالَ إلیواگذار کرد به، ارجاع داد به
شَجَّعَ تشویق کرد
رأیَ دید
أرَینشان داد
أتَی و جاءَ آمد
آتَی داد، عطا کرد
أتَی بـ و جاءَ بـ آورد
غَفَرَآمرزید، بخشید
استَغفَرَ طلب آمرزش کرد، آمرزش خواست
صَبَرَ صبر کرد
صابرَپایداری کرد(انسانی)
زادَ افزود
إزدادَ زیاد شد
زَوّدَ مجهز ساخت
حمل حمل کرد، برد
حمّلَ علَیتحمیل کرد بر
تَحَمّلَتحمّل کرد
عَلمَدانست
أعلَمَیاد داد، فهماند
علّمَ یاد داد
تَعَلَّمَیاد گرفت، علم آموخت
إستعلَمَ جویا شد
کَبُرَبزرگ شد
کبَّرَبزرگ داشت
تکَبَّرَ خودخواهی
إسْتَكْبَرَسركشی کرد
-
فاطمه خلیلی بله.
-
Mahdeh ممنونن
-
یکتست چالشی از مبحث مفعول مطلق
-
خَلْقآفرینش
خُلُق خوی و منش
تَخَلّقَ آراسته شد
قامَ برخاست.
قام بـ پرداخت
قام علی استوار بود،
قامَ علی الصفا ایستاد
أقامَ برپاداشت
عادَ برگشت
تعوَّدَعادت کرد
وقعَ علی افتاد
أوقَعَانداخت، سرنگون ساخت
وَصَلَ رسید
أوصَلَ رساند
واصَلَ ادامه داد
ألقی انداخت
لقیَ برخورد کرد
تلقَی می بینی
تلقّـَی دریافت کرد
علِمَدانست
علًَّمَ ياد داد
تعلَّمَ ياد گرفت
جلس نشست
أجلس نشاند
جالسه با او نشست
تجالسهمنشينى كرد
عرف شناخت
تعرّفشنا شد
تعارفيكديگر را باز شناختن
كتب نوشت
كاتب يكطرفه نامه نگارى كرد
تكاتب دوطرفه نامه نگارى كردند
رجعبرگشت
راجعدوره کرد
استرجعپس گرفت
خرجبیرون رفت
اخرجبیرون آورد
استخرج بیرون آورد، استخراج کرد
تخرّجدانش آموخته شد، فارغ التحصیل شد
فَهِمَفهميد
فهّمَفهماند
تفاهمدرك متقابل داشتن
استفهمطلب درك وفهم نمود
نجىنجات يافت
نجّىنجات داد
استنجى نجات خواست
ناجى وتناجىراز ونياز كرد
-
این پست پاک شده!
-
️ مراقب شباهت ظاهری کلمات باشیم؛
سَلِمَ - یَسلَمُ (ثلاثی مجرد)؛
سالم ماند - سالم می ماند️ سَلَّمَ - یُسَلِّمُ (باب تفعیل)؛
سلام کرد، تحویل داد - سلام می کند، تحویل می دهدأسلَمَ - یُسلِمُ (باب إفعال)؛
اسلام آورد - اسلام می آورد️ اِستَلَم - یَستَلِمُ (باب اِفتعال)؛
دریافت کرد - دریافت می کنداِستَسلَمَ - یَستَسلِمُ (باب اِستفعال)؛
تسلیم شد - تسلیم می شود -
️ مراقب شباهت ظاهری کلمات باشیم؛
قَبِلَ - یَقبَلُ (ثلاثی مجرد)؛
پذیرفت - می پذیرد️ قَبَّلَ - یُقَبِّلُ (باب تفعیل)؛
بوسید - می بوسدقابَلَ - یُقابِلُ (باب مُفاعَلَة)؛
روبه رو شد - رو به رو می شود️ اِستَقبَلَ - یَستَقبِلُ (باب استِفعال)؛
استقبال کرد - استقبال می کند️ أقبَلَ - یُقبِلُ (باب إفعال)؛
روی آورد - روی می آورد️ تَقَبَّلَ - یَتَقَبَّلُ (باب تفعُّل)؛
به عهده گرفت، پذیرفت - به عهده می گیرد، می پذیرد -
️ مراقب شباهت ظاهری کلمات باشیم؛
عَمِلَ - یَعمَلُ (ثلاثی مجرد)؛
کار کرد - کار می کند️ عامَلَ - یُعامِلُ (باب مُفاعَلَة)؛
رفتار کرد - رفتار می کندتَعامَلَ - یَتَعامَلُ (باب تفاعُل)؛
داد و ستد کرد - داد و ستد می کند️ اِستَعمَلَ- یَستَعمِلُ (باب استِفعال)؛
به کار گرفت - به کار می گیرد️ مراقب شباهت ظاهری کلمات باشیم؛صَدَقَ - یَصدُقُ (ثلاثی مجرد)؛
راست گفت - راست می گوید️ صَدَّقَ - یُصَدِّقُ (باب تفعیل)؛
باور (تأييد) کرد - باور (تأیيد) می کندصادَقَ - یُصادِقُ (باب مُفاعَلَة)؛
دوستی کرد - دوستی می کند️ تَصَدَّقَ - یَتَصَدَّقُ (باب تَفعُّل)؛
صدقه داد - صدقه می دهد -
-
شاه کلید پاسخ به سؤالات ترجمه در يک نگاه:
برای اینکه شما در پاسخ سؤالات ترجمه و تعريب به علت کمبود وقت زودتر به جواب برسید يا دست كم به جواب نزديكتر شويد امروز تست هاى ترجمه و تعريب آزمون سراسرى زبان ١٣٩٩ را با قانون 《 جُمَضَف 》 برايتان تحليل و بررسى مى كنم و ثوابش را به روح مرحومه مادرم كه دار فانى را در عنفوان جوانى وداع كردند ، تقديم مى كنم .
قانون 《 جُمَضَف 》:١_ ج : جمع و مفرد :
السماوات : الف ) آسمان □ ب) آسمان ها ■٢_ م : معرفه و نكره :
نساءٌ : الف ) زنان □ ب) زنانى ■٣_ ض : ضمير :
كلامه :الف ) سخش ، سخن او ، سخن خود ، سخن خويش ، سخن آن ■ ب) سخن □٤_ ف : فعل :
كانَ تُخْرِ جُ: ( ماضى استمراى / سوم شخص مفرد مذكّر / باب إفعال 《 يعنى توجه به تفاوت معانى باب ها )
كانَ تُخْرِجُ :
الف )بيرون مى رود □ ب) بيرون مى رفت □
ج) در مى آورَند □ د ) در مى آورْد ■١_ أَنْزَلَ مِن السّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِه مِن الثَّمراتِ رزْقاً لَكُم :
١) آب را از آسمان نازل كرد و از ميوه ها روزى براى شما قرار داد ! □
٢) از آسمان آب را نازل كرد و از ثمره ها روزى براى شما بيرون آمد ! □
٣) آبى از آسمان فروفرستاد و بوسيله آن ثمره هاى رزق را براى شما خارج ساخت ! □
٤) از آسمان آبى فروفرستاد پس بوسیله آن از میوه ها رزقی را برای شما خارج ساخت ! ■
نَزَلَ ، یَنْزِلُ : پایین آمد ، نازل شد
أَنْزَلَ ، يُنْزِلُ :نازل كرد ، فرو فرستادماءً ، رزقاً : آب ، رزق □ آبی ، رزقی ■
در ترجمه اسم هاى نكره در زبان فارسى از ( ى ، يک ، یک ...ی ) استفاده می شود .
الثّمرات : ثمره های □ ثمره ها ، میوه ها ■مِن الثمرات : ثمره ها □ از ثمره ها ■
به ترجمه حروف جرّ 《 حروف اضافه 》 دقت کنید .۲_ لا تَعِشْ في الماضي و ما وقع فيه حتّى لا يُضيِّعَ مستقبلك !
١) در گذشته و آنچه در آن رخ داده است زندگی مکن تا آینده ات تباه نشود ! ■
۲) در گذشته ها و چیزهایی که در آنها رخ داده بود زندگی مکن تا آینده تو ضایع نگردد ! □
۳) برای اینکه آینده خود را تباه نسازی ، در گذشته و آنچه در آن روی داد ، زندگی مکن ! □
۴) برای تباه نساختن آینده خویش ، در گذشته و چیزی که در آن واقع می شود ، زندگی منمای !□لاتعش : زندگی مکن( لای نهی مضارع ) / وقع : رخ داد ، رخ داده است( ماضی ساده مثبت یا ماضی نقلی مثبت ) / حتّی لا یُضیّع : تا ... تباه نشود ( حتّی ناصبه + لا نفی مضارع + فعل مضارع = معادل مضارع التزامی منفی فارسی )
الماضی : گذشته ■ گذشته ها □
۳_ هُناكَ لا انسانَ بدون خطأ ، و لكنّه يفشل عندما يعدّ نفسه عالما يعرف كلّ شيء! :
١) هيچ انسانی نیست که خطا نکند ، ولی هنگامی که خود را دانای همه چیز بشمار آورد ، شکست خواهد خورد !□
۲) انسان بدون اشتباه ، هیچگاه وجود ندارد ، اما او می بازد هرگاه خود را دانایی فرض کند که هر چیزی را می دانسته است !□
۳) هیچ انسانی بدون خطا وجود ندارد ، ولی زمانی که خودش را عالمی بشمار آورد که همه چیز را می داند ، شکست می خورد !■
۴) انسان هیچگاه بون اشتباه نیست اما زمانی می بازد که نفس خود را عالمی به حساب آورد که بر هر چیزی آگاه است !□
نکته ۱ :
اسم لای نفی جنس به شکل نکره ترجمه می شود . ( لا انسانَ : هیچ انسانی ■ انسان هیچگاه □)
هناك لا انسانَ... :
هيچ انسانی وجود ندارد■ هیچ انسانی نیست □
نکته ۲_ یفشل :
شکست خواهد خورد□ شکست می خورَد ، می بازد ■
نکته ۳: یعرف :
می داند ■ می دانسته است ، آگاه است □
نکته ۴ : اگر بعداز کلمه ( کلّ) اسم مفرد بدون 《ال》 باشد به صورت ( هر ) و اگر بعد از ( کلّ ) اسم جمع دارای 《 ال 》 باشد به صورت ( همه ) ترجمه می شود .
کلّ شيء :هر چیزی ■ همه چیز □
۴_ کان ذلكَ العالمُ يُمضي أوقاته بالمطالعة و الدّراسة و لا يبتعد عن النّشاط لحظةً على رغم الظّروف القاسيّة ! :١) تمام وقت آن عالم در مطالعه و پژوهش می گذشت ، و با وجود شرایط سخت یک لحظه از فعالیّت دور نمی شد ! □
۲) آن دانشمند اوقات خود را به مطالعه و تحقیق می گذرانْد و با وجود شرايط سخت ، لحظه اى از فعاليت دور نمى شد !■
٣) وقت آن دانشمند به مطالعه و تحقيق مى گذشت ، در حالیکه علی رغم شرایط سخت لحظه ای از کار دور نمی شود !□
۴) آن عالم اوقاتش را در مطالعه و پژوهش می گذرانْد ، در حاليكه على رغم شرايط سختش حتّى یک لحظه از کار دور نمی شود !□
نکته ۱: كان + فعل مضارع = ماضى استمرارىکان ...یُمضي ...لا يبتعد :
مى گذشت ...دور نمی شود □ می گذرانْد ...دور نمى شد ■
نكته ٢ :
أوقاته : اوقات خود ■ وقت آن □نكته ٣:
الظروف القاسية :
شرايط سختش □ شرايط سخت ■ -
کلمات مشابه عربی دهم_مشترک
آخَر دیگر آخِرپایان
إلّا بجز _مانده ألاهان _آگاه باش ألّا أن +لاأُمّمادر أَمْیا
إنّ حقیقتا _قطعا أنَّ که إنْاگر أنْکه
إنّما فقطأداءبه جا آوردن أداةابزار
أسَرَ اسیرکرد أسرَیشبانه حرکت داد
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
بَنَی ساخت بُنَيَّپسرکم
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
تَمْرَیْنِدونوع خرما تَمْرِین تمرین
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
جَدّپدربزرگ جَدَّکوشید
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~~•~•
حَبّدانه حُبّ دوست داشتن
حَوَّلَتبدیل کرد حَوْلاطراف~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
خِزانةانبار _گنجینه
خُمْس یک پنجم خَمْس پنج
خَیْر بهتر _بهترین _خوبی
خَیَّرَاختیارداد~•~•~•~~°~°~°~°~°~°~°~°~°~°
ذَهَبطلا ذَهَبَرفت
ذَکَرمرد _نر ذَکَرَیاد کرد
ذَنَب دُم ذَنْبگناه
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
رَبّپروردگار رُبّچه بسا
رَجاءامید رَجاءًلطفا~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
سائل مایع _ پرسشگر
سِنّدندان سَنَةسال
سَبَّتَْدشنام داد سَبْتشنبه
سارَ حرکت کرد صارَشد
سُوءبدی سَواءیکسان~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
عاشِردهم عاشِرْهمنشینی کن
عام سال عامّعمومیعَبْرازراهِ عِبَرعبرتهاعَبَرَعبورکرد
عَشاءشام عِشاءغروب
عَین چشم _چشمه عَیّنَمشخص کرد
عَلَم پرچم عَلِمَدانست
~•~•~•~•~•~•~~•~•~•~•~•~•~•~•
غَدَاًفردا غَداءناهار
غداةآغاز روز~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
فَرَغَخالی شد فَرَّقَجدایی انداخت
فِلْمفیلم فَلِمَپس برای چه؟~•~~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
قَبِلَپذیرفت قَبَّلَبوسیدقُلْبگو قَلَّکم شد
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
کانَبود کَأَنَّگویی _انگار
کَمْچند_چقدر کُمْتان-شما~•~•~•~•~•~•~○~○~•~○~•~•~•~
مِن از مَن چه کسی _چه کسانی_هرکس
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
نَظَرنگاه نَضِرتروتازه
نَعَم بله نِعَم نعمتها
نَحْنُما نُحْنَشیون کردند _باصدای بلندگریستند
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
شکرا لمرورکم الکریم
️