-
pouya hosein pour
درد بی درمان را شنیده ای
اری درد من درمان نداردنوشتهشده در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۳:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ftm-dh
دارم دلی که هرگز نشکسته خاطری را
بیمار گشته از غم پرهیز اگر شکسته -
@ftm-dh
دارم دلی که هرگز نشکسته خاطری را
بیمار گشته از غم پرهیز اگر شکستهنوشتهشده در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۳:۵۷ آخرین ویرایش توسط _Biliifti_ انجام شدههر شبی گويم که فردا ترک اين سودا کنم /// باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
-
هر شبی گويم که فردا ترک اين سودا کنم /// باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
هر شبی گويم که فردا ترک اين سودا کنم /// باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
من عاشق چشمت شدم،نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این،دیوانگی و عاقلی -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
هر شبی گويم که فردا ترک اين سودا کنم /// باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
من عاشق چشمت شدم،نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این،دیوانگی و عاقلینوشتهشده در ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهReyhaneh golmohamadi
یـارب چـها به سینه این خاکدان در است
.
کـس نـیـسـت واقـف ایـنـهـمـه راز نـهفته را -
Reyhaneh golmohamadi
یـارب چـها به سینه این خاکدان در است
.
کـس نـیـسـت واقـف ایـنـهـمـه راز نـهفته راpouya hosein pour
اسمان اه می کشد
رنگش نیز اه می کشد -
pouya hosein pour
اسمان اه می کشد
رنگش نیز اه می کشدنوشتهشده در ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۸:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ftm-dh
در دل هوسی هست دريغا نفسی نيست // ما را نفسی نيست كه در دل هوسی نيست -
@ftm-dh
در دل هوسی هست دريغا نفسی نيست // ما را نفسی نيست كه در دل هوسی نيستنوشتهشده در ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
تاج سرت را بشکن جز دل چیز مخوانی
چون شنوی هوسی پس فتادی در قفسی -
@narjes-hashemi
تاج سرت را بشکن جز دل چیز مخوانی
چون شنوی هوسی پس فتادی در قفسینوشتهشده در ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۸:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهpouya hosein pour
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشد.! -
pouya hosein pour
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشد.!@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
pouya hosein pour
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشد.!دلا خموشی چرا
چو نجوشی چرا -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
pouya hosein pour
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشد.!دلا خموشی چرا
چو نجوشی چرانوشتهشده در ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۳:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ftm-dh
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها -
@ftm-dh
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلهانوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۵:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهkimia_es_afshar
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا -
kimia_es_afshar
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرانوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
kimia_es_afshar
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرااز شمع سه گونه کار می اموزم
میگریم و میگدازم و میسوزم -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
kimia_es_afshar
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرااز شمع سه گونه کار می اموزم
میگریم و میگدازم و میسوزمنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم -
@miss-joker
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیمنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیممیشوند از سَرد مهری دوستان از هَم جدا
بَرگ ها را میکُند باد خَزان از هم جُدا:) -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیممیشوند از سَرد مهری دوستان از هَم جدا
بَرگ ها را میکُند باد خَزان از هم جُدا:)نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها -
@miss-joker
الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل هانوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل هاآمدی چَشم گشودی و خزانم کردی
اولین شاعر چشمان وزانم کردی -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل هاآمدی چَشم گشودی و خزانم کردی
اولین شاعر چشمان وزانم کردینوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشد -
@miss-joker
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشدنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشددوستان عیب کُنندَم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی... -
@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
یاد لب های تو افتادم و با خود گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشددوستان عیب کُنندَم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی...نوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور -
@miss-joker
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخورنوشتهشده در ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۷:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخورروح پدرم شاد که میگفت به استاد
فرزند مرا هیچ نیاموز به جز عشق:)