-
رسیدی خبر کن دل مجروح را
چو تا صبح جز خیال هدف نمی بینم چیزی#مجیب
-
جان منست او هی مزنیدش
آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست اومثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش#متصلست او معتدلست او
شمع دلست او پیش کشیدش
هر که ز غوغا وز سر سوداسر کشد این جا سر ببریدش
هر که ز صهبا آرد صفرا
کاسه سکبا پیش نهیدشعام بیاید خاص کنیدش
خام بیاید هم بپزیدش
نک شه هادی زان سوی وادیجانب شادی داد نویدش
داد زکاتی آب حیاتی
شاخ نباتی تا به مزیدشباده چو خورد او خامش کرد او
زحمت برد او تا طلبیدش#مولوی
-
توی باغچه ها پاییز اومده پی نامردی
توی کوچه ها نسیم رفته پی ولگردی
توی اسمون,ماه رو دق میده درد بی دردی...