شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
-
-
-
-
-
-
فک کنم داره میگه:
من و بابام یهویی -
این دقیقا خودمم🥲 -
-
من و دوستم در حال بازی اسم و فامیل:
نام :علی
فامیل:دایی
.
.
.
.
.
اشیا :علی دایی پلاستیکی
-
من و دوستم در حال بازی اسم و فامیل:
نام :علی
فامیل:دایی
.
.
.
.
.
اشیا :علی دایی پلاستیکی
Abolfazl Mousavi
خب فامیلیش که ع نداره
دوما به اسطوره ای چون علی دایی نمیشه لقب پلاستیک داد حتی توی جوکولی بازم
-
Abolfazl Mousavi
خب فامیلیش که ع نداره
دوما به اسطوره ای چون علی دایی نمیشه لقب پلاستیک داد حتی توی جوکولی بازم
Dr Aryan 0 در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
Abolfazl Mousavi
خب فامیلیش که ع نداره
دوما به اسطوره ای چون علی دایی نمیشه لقب پلاستیک داد حتی توی جوکولی بازم
نه کلا پیش ما همه چی ممکنه
-
Dr Aryan 0 در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
Abolfazl Mousavi
خب فامیلیش که ع نداره
دوما به اسطوره ای چون علی دایی نمیشه لقب پلاستیک داد حتی توی جوکولی بازم
نه کلا پیش ما همه چی ممکنه
Abolfazl Mousavi
اشکال نداره
شاد باشیم -
-
-
-
طرف یجور میگه برام دعا کن که انگار ما با فرشتگان وی آی پی کانکتیم نمیدونن اگه ملائک بفهمن با ما در ارتباطه قضیه کلا کنسله براش که هیچ، ریپورت بلاکم میشه
-
زن و شوهری در حال مشاهده راز بقا بودن
زن: حالم خیلی گرفته
حس میکنم الان این پلنگه آهوی بیچاره رو میگیره و میخوره
مرد: عزیزم این قانون طبیعته
پلنگ اگه گشنه باشد باید آهو رو بخوره
زن: یه کاری بکن که اونو نخوره
مرد: تو حالت خوبه؟! من چکار میتونم بکنم!
زن: خوب گوش کناگه پلنگ آهو رو بخوره به مادرم
میگم یه ماه بیاد پیش ما زندگی کنه
عمل کرد اون آقا :
https://uupload.ir/view/img_20210809_122504_298_64g5.mp4/ -
نوشته هاي داخل باشگاههاي ورزشي در جهان
روسيه : هيچ انساني مادر زاد قهرمان نبوده است
آمريكا : انسان مرده انساني ست كه ورزش نميكند
آلمان : سربازان ما با ورزش كردن ديگر نيازي به سلاح ندارند
ايران : باشگاه هيچ مسئوليتي در قبال وسايل گم شده ي شما ندارد
-
یه زن وشوهر که بیست ساله با هم ازدواج کردن تصمیم گرفتن که تابستون رو کنار دریا بگذرونن و به همون هتلی برن که بیست سال پیش ماه عسلشونو اونجا گذروندن. ولی خانومه مشغله کاری داشت و بهمین دلیل توافق کردن که شوهره زودتر تنهایی بره و زنه دو روز بعد بهش ملحق بشه...
مرده وقتی وارد اتاق هتل شد دید یه کامپیوتر اونجاست که به اینترنت هم وصله. پس تصمیم گرفت که یه ایمیل به خانومش بفرسته و اونو از احوالش مطمئن کنه. بعد از نوشتن متن، تو نوشتن حروف آدرس ایمیل زنش نا غافل یه اشتباه جزیی کرد و همین اشتباه باعث شد که نامه ش به آدرس شخص دیگه ای بره که از بد حادثه بیوه ای بود که تازه از دفن شوهرش برگشته بود....
خلاصه بیوه هه کامپیوترو که روشن میکنه و میره سراغ ایمیلش تا پیامهای تسلیت رو چک کنه بحالت غش روی زمین میوفته. همزمان پسرش از راه میرسه وسعی میکنه مادرشو به هوش بیاره یه هو چشمش به کامپیوتر میوفته و پیامو میبینه که اینطوری نوشته:همسر عزیزم....بسلامت رسیدم. و شاید از اینکه از طریق اینترنت باهات ارتباط برقرار کردم شگفت زده بشی چرا که اینجا هم به اینترنت وصل شده و هر کسی میتونه اوضاع و اخبار خودشو روزانه به اطلاع بستگان و دوستاش برسونه.
من الآن یه ساعتی میشه که رسیدم و مطمئن شدم که همه چی رو آماده کردن و دو روز دیگه منتظر رسیدنت به اینجا هستم.....
خیلی مشتاق دیدارتم و امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من سریع رخ بده.
راستی!نیازی به آوردن لباسهای ضخیم نیست چون اینجا جهنمه و هوا خیلی گرمه