-
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۴:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۶:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
-
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اين نردبانه ترقيه
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
||
ازش ميرن بالا نه پايين!!
واسه همين هيچی نشدی -
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۹:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ز لیلی من شنیدم یا علی گفت
به مجنون چون رسیدم یا علی گفت
مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز می کرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت
دعایی کرد و اوهم یا علی گفت
یقین پرودگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت
خمیر آدم را سرشتند
چو بر می خواست آدم یا علی گفت
مسیحا هم دم از اعجاز می زد
زبس بیچاره مریم یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمی شد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
مگر خیبر زجایش کنده می شد
یقین آن جا علی هم یا علی گفت
نرگس موسوی -
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط NAJI انجام شده
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
اعتراف به عشق های نهان و
شگفتی های بر زبان نیامدهبهرام-سکوت
-
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۹:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۲۰:۱۷ آخرین ویرایش توسط بهاره انجام شده
گروهک تروریستی داعش به 18 کیلومتری مرز ایران رسیدن.
کرمانشاه در خطر کامله.
سرعت عجیب حرکت این گروهک تروریستی در پیشرفت های زمینی باعث حیرت کارشناسان نظامی جهان شده.
خبرنگار شبکه سی ان ان برای اولین بار موفق شده با ابومحمد فرمانده این گروهک تروریستی مصاحبه کرده و دلیل این پیروزی سریع رو جویا بشه.
ابومحمد : ما سالها تحت محرومیت بودیم.
همیشه به ما توهین می کردن.
عقاید ما مسخره می شد.
هر جا می خواستیم عملیات انتحاری انجام بدیم جور نمی شد.
توی سوریه و یمن و بحرین و ... کلی عملیات انجام داده بودیم که همش منجر به تلفات شد.
واقعاً شرایط بدی داشتیم.
تا اینکه یک روز یکی از دوستام که رفته بود ایران عملیات انتحاری انجام بده و بمبش منفجر نشده بود تو برگشت برای من یک جفت کفش تن تاک سوغاتی آورد.
از روزی که اونا رو پام کردم همه مشکلاتم حل شده.
دیگه کسی به ما توهین نمی کنه.
همه تیم انتحاری ام خودشون رو با موفقیت منفجر کردن.
از اون موقع برای تمام نیروهای سلفی ام کفش تن تاک گرفتم و این سرعت در پیشروی رو مدیون کفش تن تاک هستم و استفاده از اون رو به همه توصیه می کنم. -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۵:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فرمانده گروهک تروریستی داعش افزود:
ما تا کنون 23 تیم انتحاری به ایران فرستادیم.
شش تیم را در تصادفات رانندگی از دست دادیم
هفت تیم دیگر پس از اینکه مورد آزار و اذیت قرار گرفتند به قتل رسیدند
وسیله های انتحاری 5 تیم را به سرقت رفتند.
از پنج تیم دیگر هم خبری نیست.
-
گروهک تروریستی داعش به 18 کیلومتری مرز ایران رسیدن.
کرمانشاه در خطر کامله.
سرعت عجیب حرکت این گروهک تروریستی در پیشرفت های زمینی باعث حیرت کارشناسان نظامی جهان شده.
خبرنگار شبکه سی ان ان برای اولین بار موفق شده با ابومحمد فرمانده این گروهک تروریستی مصاحبه کرده و دلیل این پیروزی سریع رو جویا بشه.
ابومحمد : ما سالها تحت محرومیت بودیم.
همیشه به ما توهین می کردن.
عقاید ما مسخره می شد.
هر جا می خواستیم عملیات انتحاری انجام بدیم جور نمی شد.
توی سوریه و یمن و بحرین و ... کلی عملیات انجام داده بودیم که همش منجر به تلفات شد.
واقعاً شرایط بدی داشتیم.
تا اینکه یک روز یکی از دوستام که رفته بود ایران عملیات انتحاری انجام بده و بمبش منفجر نشده بود تو برگشت برای من یک جفت کفش تن تاک سوغاتی آورد.
از روزی که اونا رو پام کردم همه مشکلاتم حل شده.
دیگه کسی به ما توهین نمی کنه.
همه تیم انتحاری ام خودشون رو با موفقیت منفجر کردن.
از اون موقع برای تمام نیروهای سلفی ام کفش تن تاک گرفتم و این سرعت در پیشروی رو مدیون کفش تن تاک هستم و استفاده از اون رو به همه توصیه می کنم. -
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به من چه خوب؟؟تقصیر من چیه؟؟فقط 9 سالم بود , از کجامیدونستم قراره اینجور بشه؟؟
به خاطر 9 سالگیم باید تا الان تاوان پس بدم؟؟ -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
masoud در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
این روزھا ھـوا خیلی غبار آلـود است
گرگ را از ســگ نمیتوان تشخیــص داد
ھنگامی گـرگ را میشناسـیم
که دریده شده ایم . . ! -
به من چه خوب؟؟تقصیر من چیه؟؟فقط 9 سالم بود , از کجامیدونستم قراره اینجور بشه؟؟
به خاطر 9 سالگیم باید تا الان تاوان پس بدم؟؟ -
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
"به نام آنکه شجاعت دویدن
بدنبال آرزوها را عطا کرد "
« شرمنده ام هدف دوست داشتنی من »
شرمنده ام اگرتورا از کودکی پروراندم ،رشد دادم وحال که همچون درخت تنومندی ریشه در من دواندی تبر بریدن از تو را که همان ناامیدیست، تیز و تیزتر میکنم و تیشه به ریشه ی بودنت میزنم.....
شرمنده ام هدفم اگر قلبم توراطلب میکند و باهربار تصور وصالت لرزه بر تمام وجودم می افتد اما باز میل به غیرتو میکنم و پیش پاافتاده ترین وحقیرترین روزمره گی هارا بجای تلاش در راه تو برمی گزینم.....
شرمنده ام که با اسمت،به افتخار اینکه آرزوی منی بسیار تاختم و به خود بالیدم اما به میدان عمل که رسیدم به راحتی دست از تو شستم.....
شرمنده ام اگر گذران لحظه های زندگیم بوی تورا نمی دهد اما تمنای بودنت را فریاد میزنم....
شرمنده ام که درجای جای این مسیر هر مانعی مرا به راحتی از پا انداخت اما عشق تو را آنقدر قوت نداده ام که بتازم برسر هرمانعی ....
شرمنده ام که آنقدر که گذشته ام زنجیر کرد پاهایم را، شیرینی وصال تو مرا به پیش نخواند تا بخروشم و رهاشوم از بند گذشته ها .....
شرمنده ام که هر خوشی ناخوانده ای را بجای شیرینی تلاش در راه وصال تو لبیک گفتم....
شرمنده ام که اگر گاهی نتوانستم پله های پیشرفت خودم را بالا روم نردبان از زیر پای دیگری نیز کشیدم....
شرمنده ام که در راه تو ،تورا فراموش کردم و چشمانم به آن ابزاری که به اعتبار تو رنگ گرفته اند دوخته شد....
شرمنده ام که هرروز از ترس نرسیدن ساعتها گریستم اما به شوق رسیدن ندویدم....
شرمنده ام اگر تو را بخاطر تو نمیخواهم.....
شرمنده ام که چه ساعتهایی را که از آن تو بود در خواب سپری کردم....
شرمنده ام که میترسم داشتنت را ،این وصال شیرین را باور کنم.....
شرمنده ام که """ والله علی کل شی ء قدیر را شنیدم """ اما بازهم خیره به تعداد روزهای باقی مانده ایستادم...
اما محال است شهد شیرین وصالت را با تلخی این شرم جایگزین کنم !
من عاشقم! مگر نه اینست که یک عاشق خطر میکند حتی تا پای جان?!! پس چرا این ترس از نرسیدن عقب میخواند مرا!!! مگر نه اینست که در برابر یک عاشق تمامی منطق های جهان تسلیم میشوند?!...میگویند عشق ادمی را تازه میکند ...تازه شو !!! تازه شو و جور دیگری نگاه کن! قدر بدان این شرمساری از هدف را!! قدر بدان که هنوز فرصت هست و تو دانستی! که تو اکنون شرمندگیت را باورکردی نه آن روز که حتی ساعتی برای جنگیدن باقی نیست!
کفشهایت جفت اند !! سفری تازه پیش رو داری!
(سفر از امروز جنگیدن حماسیت اما بی درنگ،بی تعلل، بدون فکر به گذشته و قدر دانستن لحظه های حال)قول بده تو این زمان باقی مونده کاری کنی که شرمنده ی آرزوهات نشی !!!!
این متن انگیزشی برای بهترین دوستانت "فوروارد" كن
امیدوارم خبرهای خوبی ازت بهم برسه@alirezaafsharofficial
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mahsa_F نمیدونم
مگه چی شده؟؟