-
این پست پاک شده!
-
ای تَن من خراب تو
دیدۀ من سَحابِ تو
ذَرّۀ آفتاب تو
این دل بیقرار منلب بِگُشا و مشکلم
حل کُن و شاد کُن دلم
کآخِر تا کجا رَسَد
پنج و ششِ قمار منمولانای جان
-
من و عشق و دل دیوانه بساطی داریم
عقل هی فلسفه می بافد و ما میخندیم
| بافقی | -
نشسته ام به لام نگاه میکنم - میکروسکوپ آه میکشد
تو از کدام گونه آمدی؟کلنی ات چه سبز و ریز بود
-
خنده بیگانگان دیدم، نگفتم درد دل
آشنایا؛ با تو گویم گریه دارد حال من..! -
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
که راه دورتر از عمرِ آرزومندست
تو آن زمان به سرم سایه خواهی افکندن
که پیشِ پای تو ترکیبِ من پراکنده ست
به شاهراهِ طلب بیم نامرادی نیست
زهی امید که تا عشق هست پاینده ست
ز دورباشِ حوادث دلم ز راه نرفت
بیا که با تو هنوزم هزار پیوندست
به جان سایه که میرنده نیست آتش عشق
مبین به کشتة عاشق که عاشقی زنده ست -
شکر خدا که خونِ خلایق نخوردهام
ای تاک! بر من آن دو سه ساغر حلال کن -
از دیده برون مَشو ڪه نوری
وز سینه جدا مَشو ڪه جانی :))️ -
سر رشتهیِ شادیست،
خیالِ خوش تو...♡•مولانا
-
هواي روي تو دارم نمي گذارندم
مگر به کوي تو اين ابرها ببارندم
مرا که مست توام اين خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که مي سپارندم
مگر در اين شب دير انتظار عاشق کش
به وعده هاي وصال تو زنده دارندم
غمم نمي خورد ايام و جاي رنجش نيست
هزار شکر که بي غم نمي گذارندم
سري به سينه فرو برده ام مگر روزي
چو گنج گم شده زين کنج غم برآرندم
چه باک اگر به دل بي غمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که مي گسارندم
من آن ستاره ي شب زنده دار اميدم
که عاشقان تو تا روز مي شمارندم
چه جاي خواب که هر شب محصلان فراق
خيال روي تو بر ديده مي گمارندم
هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم
چه نقش هاي که ازين دست مي نگارندم
کدام مست ، مي از خون سايه خواهد کرد
که همچو خوشه ي انگور مي فشارندمسایه
Homayoun Shajarian.mp3
همین اثر + یکی از آثار حسین منزوی