Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. دانشگاهی
  3. گزارش مطالعه دانشجویی🤓🎓
گزارش مطالعه دانشجویی🤓🎓
maryam111M
سلام سلاااام بچه ها تو این تاپیک میخوایم دانشجوها هم مثل کنکوریا ساعت مطالعه شون رو اعلام کنن هم انگیزه بشه برای فارغ التحصیلای آلاء تا تو محیط دانشگاه هم دست از تلاشِ آلائی برندارن و هم اینکه کنکوریای با درسایی که دانشجوها میخونن یکم آشنا میشن پس از امشب استارت این تاپیک رو میزنیم و هرشب میایم و میگیم در طول روز چ درسایی رو خوندیم ،چند ساعت و چیکارا کردیم دعوت میکنم از @فارغ-التحصیلان-آلاء که باهامون همراه بشن خیلی ممنون از @z-gheibi و @M-ba78 بابت پیشنهاد و همراهیشون راستی از @romisa جانم هم دعوت میکنم بهمون سر بزنه و همراهیمون کنه
دانشگاهی
انتگرال
mahdi.ekM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
انتگرال
mahdi.ekM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
جهان زیر میکروسکوپ🔬🧫
GaladrielG
سلامممم اقا من خیلی یهوووو عکسایی که توی ازمایشگاه پاتولوژی گرفتع بودمو دیدمممم و دلم خواست یکجا ماندگارشون کنم اگر شماهم عکس زیبایی دارید حتما منتشر کنید @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء
دانشگاهی
تعیین واحد
mahdi.ekM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
ریاضی 2
jahad_121J
Topic thumbnail image
دانشگاهی
👨‍🎓از دانشجو شدنت بگو آلایی عزیز👩‍🎓
S
سلام به بچه های عزیز آلا خب دوستان تو این تاپیک قراره که تجربه هامون رو از دانشجویی بگیم نحوه درس خوندن، نحوه ارتباطات،خوابگاه و... هر صحبتی که تو ذهن تون هست که ورودی های امسال مون بتونن استفاده کنن ممکنه حتی یه سری نکات و صحبت ها بگیم که خودمون هم ندونیم و بهمون کمک بشه و اینکه بچه های جدید حتما سوالات شون رو بپرسن @فارغ-التحصیلان-آلاء @رتبه-های-انجمن-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-ریاضی-کنکور-1402 @همیار
دانشگاهی
موافقت آموزش‌وپرورش با افزایش شرط سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان
B
درخواست رسمی برای تغییر سن معلمی وزارت آموزش‌وپرورش با ارسال نامه‌ای به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، پیشنهاد افزایش سن مجاز ورود به دانشگاه فرهنگیان را مطرح کرد. این درخواست که توسط علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش، ارائه شده است، با هدف جذب بیشتر داوطلبان واجد شرایط و جلوگیری از محدودسازی سن شرکت در آزمون معلمی انجام شده است. دلایل افزایش سن پذیرش در دانشگاه فرهنگیان به نوشته اخبار فرهنگیان در این نامه، با اشاره به بررسی‌های آماری مرکز برنامه‌ریزی نیروی انسانی و امور اداری، آمده است که تعداد پذیرفته‌شدگان در بازه سنی ۲۲ تا ۲۴ سال پایین بوده و سیاست محدودسازی سنی نیاز به بازنگری دارد. بر همین اساس، وزارت آموزش‌وپرورش اعلام کرده که توانایی سنجش و گزینش داوطلبان را در یک طیف سنی گسترده‌تر دارد. پیشنهاد افزایش شرط سنی تا ۲۷ یا ۳۰ سال وزارت آموزش‌وپرورش پیشنهاد داده است که حداکثر سن مجاز ورود به دانشگاه فرهنگیان به ۲۷ یا ۳۰ سال افزایش یابد، مشروط بر اینکه داوطلبان سایر شرایط و ضوابط را نیز دارا باشند و مراحل استخدامی را طی کنند. بررسی‌های علمی برای تصمیم‌گیری نهایی همچنین مقرر شده است که پژوهشگاه مطالعات آموزش‌وپرورش پژوهشی جامع را درباره ابعاد کیفی، حقوقی، سیاستی و استخدامی این موضوع انجام دهد. این پژوهش قرار است به تصمیم‌گیری دقیق و مبتنی بر شواهد در تدوین سند جامع سرمایه انسانی کمک کند.
دانشگاهی
فیزیک
melancholyM
سلام ممنون میشم اینو برام حل کنید. شخصی ۵ متر در جهت ۳۷ درجه شمال شرق و بعد ۱۰ متر در جهت ۶۰ درجه شمال غرب راه می رود. اندازه و جهت جابه جایی خالص او چه قدر است؟ @فارغ-التحصیلان-آلاء @ریاضیا @liy2099
دانشگاهی
سطوح قلب
MaaahM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
ماتریس
melancholyM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
ویرایش گر pdf
Mohammad Hossein KazemiM
سلام دوستان عزیز کسی میدونه نرم افزار خوب ادیت pdfتو گوشی که بشه باهاش مطالعه کرد مثلا زیر کلمات خط کشید یا هایلایتشون کرد. یه چیزی تو مایه نرم افزار xodo که الان پولی شده بالای 15تا نرم افزار نصب کردم اصلاً جنبه ویرایشی خوبی ندارن فقط pdf رو باز میکنند اگر میشناسید لطفاً معرفی کنید
دانشگاهی
ماتریس
melancholyM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
مسیر PPP (بیوشیمی)
MaaahM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
فایل pptx
MaaahM
Topic thumbnail image
دانشگاهی
پرستاری ازاددددد
د
بچها کسی رفته برای ثبت نامم شهریش چقده من هرجایی ی عددی میبنیم یکی میگه 20 یکی میگه 28 یکی میگه 31 @Hamid-s @دانشجویان-پیراپزشکی
دانشگاهی
یه کمک کوچولو موچلو
HakoH
دروددددد امیدوارم حالتون خوب باشههههه..من دنبال یهن عکس قشنگ واسه پیرینت گرفتن از دانشگاه صنعتی شریفم اگه عکسی یا تاپیکی چیزی تو دست و بالتون دارید ممنون میشم باهام به اشتراک بزارید
دانشگاهی
بیایید لینوکس بریزیم
Moslem ParsaradM
سلام. تا حالا فک کردین به یه سیستم عامل دیگه مهاجرت کنین؟ گاهی اوقات حس نکردین از ویندوز خسته شدین؟ خب من درمانش رو دارم بیاین لینوکس بریزیم، همه! اصلا لینوکس چیه؟ خب اینه: "لینوکس (Linux) یک سیستم عامل رایگان و متن باز است که بر پایه هسته Linux (کرنل) توسعه داده شده است. هسته لینوکس مسئولیت مدیریت منابع سخت‌افزاری و ارتباط بین نرم‌افزار و سخت‌افزار در سیستم را بر عهده دارد." متن بازی (open source ) یعنی چی؟ یعنی کد هاش برای همه آزاد و همه می تونن بیاین لینوکس رو تغییر بدن، (گویی انگولش کنن) اما ویندوز این شکل نیست کدهای توسعه ویندوز، رو فقط خود مایکروسافت داره. (واسه همین ویندوز گرونه 199 دلار ویندوز 11 پرو ) خلاصه اش اقا اینکه لینوکس یه هسته ی اصلی داره حالا می رسیم به توزیع های لینوکس. اینم تاریخچه ش : در سال 1991 فردی با نام لینوس توروالدز (Linus Torvalds)، دانشجوی رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه هلسینکی فنلاند، تصمیم گرفت یک سیستم عامل جدید بر اساس یونیکس (Unix) طراحی کند. او نیازمند یک سیستم عامل برای استفاده شخصی و توسعه برنامه‌های خود بود. لینوس کد منبع سیستم عامل خود را در اینترنت منتشر کرد و خواستار کمک و بازخورد از جامعه برنامه‌نویسی شد. این کد با عنوان “هسته لینوکس” شناخته می‌شد. گروهی از برنامه‌نویسان از سراسر جهان به لینوس پیوستند و شروع به توسعه و بهبود هسته لینوکس کردند. این جامعه برنامه‌نویسی فعال با همکاری بین‌المللی سایر برنامه نویسان باعث شد هسته لینوکس به سرعت رشد کند. در سال 1994، نسخه اولیه رسمی Linux با ورژن 1.0 منتشر شد. این نسخه اولیه شامل امکانات اساسی سیستم عامل شبیه به یونیکس بود و از آن پس، توسعه و بهبودهای بیشتری در هسته لینوکس صورت گرفت. (اینجاش مهمه) با گذر زمان، جامعه برنامه‌نویسی Linux رشد کرد و شرکت‌ها و سازمان‌ها نیز به توسعه و پیشرفت لینوکس کمک کردند. این شرکت‌ها شامل ردهت (RedHat)، اینتل (Intel)، آی‌بی‌ام (IBM) و بسیاری دیگر بودند. به مرور و با گذشت زمان، Linux به عنوان یک سیستم عامل پرکاربرد، به ویژه در سرورها و دستگاه‌های همراه، شناخته شد. همچنین، توزیع‌های لینوکس محبوبی مانند اوبونتو (Ubuntu)، فدورا (Fedora) و دبیان (Debian) با امکانات و رابط کاربری متنوعی ارائه شدند. از آن زمان تا به امروز، Linux به یکی از قدرتمندترین و پرطرفدارترین سیستم عامل‌ها تبدیل شده است و در بسیاری از زمینه‌ها از توزیع های مختلف Linux استفاده میشود، از جمله سرورها، دستگاه‌های هوشمند و رایانه‌های شخصی. اگه به میخواین در آینده مهندسی نرم افزار، کامپیوتر، ای تی، شبکه و هزاران چیز دیگه مربوط به علوم کامپیوتر و کامپیوتر بخونین پیشنهاد می کنم همین الان لینوکس رو نصب کنید. حالا چه توزیعی بریزیم؟ من نزدیک 1.5 ساله از ویندوز مهاجرت کردم به لینوکس و تاحالا سه تا توزیع مختلف روی ماشین مجازی ریختم و تست کردم. عملا انچنان تفاوت خاصی با هم ندارند ولی برای شروع پیشنهاد می کنم (یعنی خیلی نوبی) : اوبونتو (ubuntu) یا linux mint یا manjaro ، این توزیع های خوبن من در حال حاضر از manjaro استفاده می کنم که واقعا توزیع مناسبیه، ولی اگه اصلا لینوکس کار نکردین ubuntu یا linux mint بریزین. حالا چجوری لینوکس بریزیم؟ مثلا برای نصب ubuntu میرم تو گل سرچ می کنیم download ubuntu و وبسایت رسمی ubuntu نسخه اخرین نسخه LTS اوبنتو رو بریزین ( در حال حاضر اخرین نسخه Ubuntu 24.04.1 LTS) هستش [LTS یعنی چه مخفف long-term support یعنی ما معنی پنج سال به روز رسانی رایگان امنیتی میدیم که یعنی توزیع پایدار و با ثباتی واسه همین برای تازه کارا مناسبه] یه فایلی به پسوند iso. دانلود میشه. با نرم افزار refus این فایل رو روی یه فلش یا سی دی بوت می کنیم ( آموزش هاش داخل آقای گوگل هست و می تونین سی دی اوبونتو رو بخرید که بوت شده) فلش رو وصل می کنیم، سیستم یه ریستارت می زنیم بعد قبل اینکه سیستم بالا بیاد یکی از دکه های f12 یا f10 یا del یا ... ( با توجه به نوع مادربرد، لپتاپ و ... احتمال 99 درصد f12 هستش) از منو بوت فلش رو انتخاب می کنیم و تامام وارد پنجره نصب اوبونتو میشیم که به شدت ساده هستش، داخل اینترنت میلیون ها آموزش نصب اوبنتو و بقیه توزیع ها هستش)
دانشگاهی
دانشگاهی
8
سلام من لیسانس انسانی دارم و می‌خوام کنکور تجربی بدم و دیپلم تجربی هم ندارم از کجا باید شروع کنم ؟
دانشگاهی
معدل کل
Y
میخاستم ببینم چه رشته هایی میشه رفت بدون کنکور فقط با معدل کل ، و البته دانشگاه دولتی هرکی میدونه بگه @فارغ-التحصیلان-آلاء @تجربیا @دوازدهم @بچه-های-تجربی-راه-ابریشم @بچه-های-تجربی-110 @بچه-های-تجربی-کنکور-1403
دانشگاهی

گزارش مطالعه دانشجویی🤓🎓

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده دانشگاهی
دانشگاهساعت مطالعهفارغ التحصیل
637 دیدگاه‌ها 76 کاربران 26.3k بازدیدها 80 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • bahar mohammadi 0B bahar mohammadi 0

    maryam111
    واااو چقد با جزئیات و کامل تعریف میکنین 😍
    من هر بار گزارش هاتون میخونم حس میکنم خودم اونجا بودم و تصویرش تو ذهنم حک میشه😄
    ان شاءالله همیشه موفق باشی 🥰

    maryam111M آفلاین
    maryam111M آفلاین
    maryam111
    فارغ التحصیلان آلاء
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #52

    bahar mohammadi 0 سلام عزیزم
    ممنونم از بازخوردت😍
    خیلی خوشحالم از اینکه خوشت اومده🤗
    اگه پیشنهادی هم داشتی حتما بهم بگو❤

    ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    5
    • maryam111M maryam111

      دوباره من اومدم سلام🖐
      الان که اومدم این تاپیک دیدم که آخرین بار ۸ روز پیش گزارش دادم...! و دیگه اینجا نبودم ینی اینجا بودم ولی اینجا نبودم
      اصلا دلیل اینکه اینجا نبودم این بود که اینجا بودم😐💔
      B612_20210509_143500_565.jpg
      همونطور که دربرنامه هم مستحضر هستید یه چند روزی کلا پلنر خالیه و خب گفتم که همش اینجا بودم .. برنامه ای که امروز انجام دادم هم علامت نزدم اینجا یادم رفت😕
      به هرحال امروز درس خوندم😅
      اپیدمیولوژی : درباره انواع بیماری های واگیر و غیر واگیر
      راستش من خیلی دوست دارم همشو بخونیم ولی خب ما فقط ۱ واحد اپیدمی داریم و استاد طبعا بخش زیادیش رو حذف میکنه .. استاد میگه فقط ۲ واحد کامل برای بیماری های غیرواگیر مطلب هست که بخوایم بگیم اما خب طبق این برنامه نمیشه😕
      روانشناسی : مبحث احساس و ادراک چند روز پیش گفتم خوندم (همونی که فیزیولوژیا رو ریخته بودن تو روانشناسیا) امروز خلاصه اونو نوشتم
      مفاهیم پایه : امروز جلسه ۵ رو خوندم درباره استرس بود و مبحث جالبی به نظر میرسید حالا فردا قسمت دومش رو بخونم میام یه سامری ازش میگم.. خلاصه این جلسه رو هم نوشتم .. این یه بخشی از اون خلاصه است
      B612_20210511_012756_761.jpg
      ..................
      بچه ها یه چیزایی یادگرفتم میخوام بهتون بگم
      اول درباره درس خوندن بگم که خلاصه نویسی خیلی موثره هم باعث میشه وقتی داری میخونی مطلب رو بهتر درک کنی هم اینکه شب امتحان یه نیمچه منبعی تو دستته که کمکت میکنه واسه مرور و نمره بالا گرفتن
      اما فارغ از درس! اینجا گفتم که اسپم نشه👇
      https://forum.alaatv.com/post/1955534
      خب خیلی حرف زدم دیگه به اندازه ۸ روز نبودنم اینجا نوشتم😅
      روز و روزگار خوش
      یا حق🖐

      GaladrielG آفلاین
      GaladrielG آفلاین
      Galadriel
      دانشجویان درس خون
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #53

      maryam111
      چقققققققققققققققققد خطت قشنگه :))

      مژده ای دل…🌱💚

      maryam111M 1 پاسخ آخرین پاسخ
      5
      • GaladrielG Galadriel

        maryam111
        چقققققققققققققققققد خطت قشنگه :))

        maryam111M آفلاین
        maryam111M آفلاین
        maryam111
        فارغ التحصیلان آلاء
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #54

        @f-seif-0 مرسی لطف داری😅❤

        ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        4
        • AbanA آفلاین
          AbanA آفلاین
          Aban
          فارغ التحصیلان آلاء
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #55

          سلام خدا قوت😁🖐🏻
          از فردا انشاالله منم گزارش مطالعه میدم ترم داره تموم میشه و امتحانا نزدیکن باید پر قدرت شروع کرد دیگه😃🌿

          maryam111M 1 پاسخ آخرین پاسخ
          5
          • AbanA Aban

            سلام خدا قوت😁🖐🏻
            از فردا انشاالله منم گزارش مطالعه میدم ترم داره تموم میشه و امتحانا نزدیکن باید پر قدرت شروع کرد دیگه😃🌿

            maryam111M آفلاین
            maryam111M آفلاین
            maryam111
            فارغ التحصیلان آلاء
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #56

            Aban خیلی هم عااالی😍💪

            ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            4
            • maryam111M آفلاین
              maryam111M آفلاین
              maryam111
              فارغ التحصیلان آلاء
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط maryam111 انجام شده
              #57

              Screenshot_20211122-135233_Instagram.jpg
              این دقیقا و کاملا خودِ منم وقتی دارم کاردکس بیمار و اوردر اینترن بخش رو میخونم😂😂😂💔

              ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              11
              • AbanA آفلاین
                AbanA آفلاین
                Aban
                فارغ التحصیلان آلاء
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #58

                به نام خدا
                3 ساعت اصول مشاوره : که البته نصفشو سر کلاس بودم ولی انصافا همه شو فهمیدم از بسکه این درس شیرینه و استادش حرفه ای🥰
                1 ساعت اصول کتابداری 📚
                یه کمم روانشناسی عمومی خوندم و تمام🌿

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                6
                • maryam111M آفلاین
                  maryam111M آفلاین
                  maryam111
                  فارغ التحصیلان آلاء
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط maryam111 انجام شده
                  #59

                  سلام سلاااام
                  حالا درسته از روز آخر جراحی براتون نگفتم
                  ولی میخوام از بخش داخلی بگمممم
                  از امروزش که روز دومش بود
                  صبح رفتیم تو بخش استاد اومد و قرار شد بریم سرم مریض رو وصل کنیم
                  آقااا قد بلند هم نعمتیه هااا
                  تنها رفتم بالا سر مریض بعد این سرم قبلیش رو میخواستم بردارم خیلی بالا بووود😑 قدم نمیرسید دیگه یکی از همکلاسیام رو صدا زدم گفتم بیا اینو بدش به من😑😂 بعد میخواستم سر سوزن رو از ست سرم جدا کنم که بزنم به آنژیوکت باز زورم بهش نمیرسید😑💔 یکی از دوستامو صدا زدم اومد اونم نتونست بازش کنه
                  بعد همونی که قدش بلند بود سرم رو داد دستم اومد اینو باز کرد گفت بیا انقدر تلاش نمیخواست که😑💔😂 ولی خدایی سفت بود نمیدونم چطوری بازش کرد آخه
                  بعد دوتا نمونه خون گرفتیم و نمونه ها رو گذاشتیم تو ظرف نمونه آزمایشات و فرستادیم آزمایشگاه
                  بعد استاد رست داد
                  رفتیم نشستیم تو همکف داشتم بیسکوییت میخوردم یهو دیدم دارن پیج میکنن کد ۹۹ داخلی!
                  همین الان من از بخش اومدم بیرون و هیچ خبری نبود .. یهو چیشد؟ کدوم مریض بود؟!
                  با خودم گفتم خدا رو شکر وقتی کد خورده که ما تو بخش نیستیم و نمیبینیم و داشتم مقاومت میکردم و نمیخواستم برم تو بخش
                  دوباره پیج کرد کد ۹۹ داخلی! اینبار با صدای بلند تر
                  (کد ۹۹ برای CPR یا احیای قلبی ریوی هست)
                  یه لحظه یخ زدم .. یهو یکی از بچه ها گفت پاشید بریم ببینیم چه خبره .. نمیدونستم چیکار کنم ناخودآگاه بلند شدم رفتم پشت سرشون
                  بالاخره رسیدیم به اتاق بیمار
                  دیدم تخت بغلی اونی که بهش دارو دادمه
                  تیم کد اومده بودن بالا سرش پرستارای بخش همه بالا سرش بود
                  اینترنا و کارورزا هم از بخشای دیگه اومده بودن
                  اتاق شلوغ بود همه با همه حواسشون داشتن مریض رو نگاه میکردن
                  رفتم تو اتاق دیدم آمبوبگ بهش وصله دستگاه مانیتورینگ وصله
                  و دستگاه شوک هم داره نوار قلب میگیره و نوار قلبی که هیچ علامتی نشون نمیده .. صافِ صاف .. ۱۱ دقیقه بود که احیا شروع شده بود
                  یه علامت قرمز روی دستگاه شوک بود... Asystole
                  مریض کلا سیستول نداشت ... ماساژ قلبی رو شروع کرده بودن
                  و cv line وصل بود .. لوله تراشه و کلی وسیله دیگه که اگه بخوام بگم باید کاربرد هر کدومم بگم واستون🤦‍♀️ خلاصه که بریم سر اصل مطلب
                  صداهای اطراف داشت تو سرم میپیچید ... آلارم دستگاه شوک .. صحبتای پرستارا ... امید و انگیزه دادن اینترنا به ما
                  هر چند دقیقه نوار قلب یه موجی میگرفت ولی اون موجی که باید نبود ... موج بود ولی نه اونی که باید..
                  ۴ تا اپی نفرین زده بودن بهش .. سرپرستار گفت پنجمی رو بزن
                  دو نفر مسئول ماساژ قلبی بودن یکی ماساژ میداد خسته میشد میرفت نفر دومی میومد... تو همین جا به جا شدنا دیدم محلی که ماساژ میدن گود شده و بالا نمیاد .. قفسه سینه اش شکسته بود
                  یه نفر بالای سرش بود و هر ۵ ثانیه یکبار آمبوبگ رو فشار میداد (شبیه بادکنکه برای اکسیژن رسانی احتمالا تو فیلما دیده باشید) و حواسش به مانیتور بود
                  ۱۸ دقیقه گذشته بود
                  یهو یه اینترن که نگاهش به دستگاه شوک بود گفت نبضش برگشت rate داره .. گفتم آخیش برگشت بنده خدا
                  سرپرستار: یه اپی نفرین دیگه .. ماساژ رو ادامه بدید ..
                  از پرستار پرسیدم برگشت؟ سر تکون داد و گفت نه هنوز نبضش ضعیفه
                  ادامه ماجرا ‌.. اپی نفرین ، ماساژ قلبی ، آمبوبگ و یه داروی دیگه
                  ۲۰دقیقه گذشته بود .. سرپرستار گفت: دیگه فایده نداره فکر نمیکنم برگرده ... پرستار همون مریض با یه نگاه نا امیدانه ای بهش نگاه میکرد
                  هر لحظه ماساژ با انرژی بیشتری ادامه پیدا میکرد ... اون دو نفر صورتشون سرخ شده بود و دستاشون رو ورزش میدادن و تند تند شیفت عوض میکردن
                  از همدیگه میپرسیدن رفت؟
                  هر کدوم از اعضای تیم احیا سر تکون میدادن و یه نفس عمیق میکشیدن
                  نوار قلب دیگه شده بود یه خط صاف
                  پرستار: ختم سی پی آر؟
                  سرپرستار: آره دیگه فایده نداره
                  پرستاری که ماساژ میداد: بذار یه بار دیگه بریم ماساژ رو
                  ادامه میدادن ۲۵ دیقه گذشته بود
                  سرپرستار: ختم سی پی آر
                  خانم پرستاری که پرستار بیمار بود: نه بذارید من برم ماساژ ...
                  سرپرستار: چند تا اپی نفرین زدین؟
                  پرستار: ۹ تا
                  سرپرستار: دهمی رو هم بزن
                  زد ولی فایده نداشت .. مریض دیگه رفته بود
                  سرپرستار: ختم سی پی آر خسته نباشید
                  پرستارا ادامه میدادن .. یه ماساژ دیگه یه داروی دیگه یه اکسیژن دیگه
                  ادامه دادن ولی دیگه فایده نداشت یکی یکی عقب کشیدن از تخت
                  سرپرستار:ختم سی پی آر خسته نباشید
                  یکی یکی اومدن عقب با یه نگاه غمگین و ناامید ...
                  پرستار خود مریض اومد عقب و گفت من میرم به افسردگیم برسم🚶‍♀️
                  همه به هم خسته نباشید گفتن
                  من ماتم برده بود ... ینی واقعا رفت؟ تموم شد؟
                  آره تموم شد از بخش رفتم بیرون و نشستم رو صندلی همینطوری رو به روم رو نگاه میکردم دستام یخ زده بود اصلا نمیتونستم حرف بزنم
                  برگشتم بخش دیدم دارن دستگاها رو ازش جدا میکنن
                  استاد اومده بود .. و یه ربع منتظر مایی که رفته بودیم سی پی آر ببینیم🤦‍♀️
                  اول دعوامون کرد که چه فاید رفتید اونجا وایستادید؟ بلد که نبودید ... وقتتون تلف شده ... بعد دید حالمون بده دیگه هیچی نگفت
                  گفت برید وسیله های رگ گیری رو بیارید
                  رفتیم بالا سر مریض .. استاد آستین دست چپ رو زده بود بالا که رگ پیدا کنه ... دیدم بالا سر مریض نوشته دست چپ ایزوله است ( ینی به هیچ عنوان هیچ کتتری نباید وارد این دست بشه .. حالا یا فیستول داره یا هرچی..)
                  از پرستار بخش پرسیدیم این واقعا ایزوله است؟ گفت دکتر به صورت دیفالت دست چپ رو ایزوله واسه خودش نگه میداره که اگر یه وقتی نیاز به رگ داشت این دست رو داشته باشه واسه خودش😐 کلا با دست چپ مریضای دکتر فلانی کاری نداشته باشید😂
                  خلاصه که دو سه نمونه خون گرفتیم و آنژیوکت زدیم و استاد گفت میتونید برید
                  رفتیم/:
                  ولی من تا وقتی که گریه نکردم خوب نشدم/:
                  از پرستارش پرسیدیم چش بوده این مریض؟ میگفت من الان مغزم کار نمیکنه نمیتونم حرف بزنم چیزی نپرسید ازم/:
                  دلم گرفت به حالش
                  موقعی که داشتیم میومدیم بیرون دیدیم cv line اش رو درآوردن و داره از شریان خون میپاشه بیرون 😑 با پانسمان فشاری هم مهار نشد خونریزی .. نمیدونم چیکارش کردن دیگه
                  بعدم که گواهی فوتش رو پزشک نوشت و لباساشو درآوردن و گذاشتنش تو کاور و بردن سردخونه
                  خدافظ🚶‍♀️💔

                  ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

                  Hhh HhH kosariK 2 پاسخ آخرین پاسخ
                  16
                  • maryam111M maryam111

                    سلام سلاااام
                    حالا درسته از روز آخر جراحی براتون نگفتم
                    ولی میخوام از بخش داخلی بگمممم
                    از امروزش که روز دومش بود
                    صبح رفتیم تو بخش استاد اومد و قرار شد بریم سرم مریض رو وصل کنیم
                    آقااا قد بلند هم نعمتیه هااا
                    تنها رفتم بالا سر مریض بعد این سرم قبلیش رو میخواستم بردارم خیلی بالا بووود😑 قدم نمیرسید دیگه یکی از همکلاسیام رو صدا زدم گفتم بیا اینو بدش به من😑😂 بعد میخواستم سر سوزن رو از ست سرم جدا کنم که بزنم به آنژیوکت باز زورم بهش نمیرسید😑💔 یکی از دوستامو صدا زدم اومد اونم نتونست بازش کنه
                    بعد همونی که قدش بلند بود سرم رو داد دستم اومد اینو باز کرد گفت بیا انقدر تلاش نمیخواست که😑💔😂 ولی خدایی سفت بود نمیدونم چطوری بازش کرد آخه
                    بعد دوتا نمونه خون گرفتیم و نمونه ها رو گذاشتیم تو ظرف نمونه آزمایشات و فرستادیم آزمایشگاه
                    بعد استاد رست داد
                    رفتیم نشستیم تو همکف داشتم بیسکوییت میخوردم یهو دیدم دارن پیج میکنن کد ۹۹ داخلی!
                    همین الان من از بخش اومدم بیرون و هیچ خبری نبود .. یهو چیشد؟ کدوم مریض بود؟!
                    با خودم گفتم خدا رو شکر وقتی کد خورده که ما تو بخش نیستیم و نمیبینیم و داشتم مقاومت میکردم و نمیخواستم برم تو بخش
                    دوباره پیج کرد کد ۹۹ داخلی! اینبار با صدای بلند تر
                    (کد ۹۹ برای CPR یا احیای قلبی ریوی هست)
                    یه لحظه یخ زدم .. یهو یکی از بچه ها گفت پاشید بریم ببینیم چه خبره .. نمیدونستم چیکار کنم ناخودآگاه بلند شدم رفتم پشت سرشون
                    بالاخره رسیدیم به اتاق بیمار
                    دیدم تخت بغلی اونی که بهش دارو دادمه
                    تیم کد اومده بودن بالا سرش پرستارای بخش همه بالا سرش بود
                    اینترنا و کارورزا هم از بخشای دیگه اومده بودن
                    اتاق شلوغ بود همه با همه حواسشون داشتن مریض رو نگاه میکردن
                    رفتم تو اتاق دیدم آمبوبگ بهش وصله دستگاه مانیتورینگ وصله
                    و دستگاه شوک هم داره نوار قلب میگیره و نوار قلبی که هیچ علامتی نشون نمیده .. صافِ صاف .. ۱۱ دقیقه بود که احیا شروع شده بود
                    یه علامت قرمز روی دستگاه شوک بود... Asystole
                    مریض کلا سیستول نداشت ... ماساژ قلبی رو شروع کرده بودن
                    و cv line وصل بود .. لوله تراشه و کلی وسیله دیگه که اگه بخوام بگم باید کاربرد هر کدومم بگم واستون🤦‍♀️ خلاصه که بریم سر اصل مطلب
                    صداهای اطراف داشت تو سرم میپیچید ... آلارم دستگاه شوک .. صحبتای پرستارا ... امید و انگیزه دادن اینترنا به ما
                    هر چند دقیقه نوار قلب یه موجی میگرفت ولی اون موجی که باید نبود ... موج بود ولی نه اونی که باید..
                    ۴ تا اپی نفرین زده بودن بهش .. سرپرستار گفت پنجمی رو بزن
                    دو نفر مسئول ماساژ قلبی بودن یکی ماساژ میداد خسته میشد میرفت نفر دومی میومد... تو همین جا به جا شدنا دیدم محلی که ماساژ میدن گود شده و بالا نمیاد .. قفسه سینه اش شکسته بود
                    یه نفر بالای سرش بود و هر ۵ ثانیه یکبار آمبوبگ رو فشار میداد (شبیه بادکنکه برای اکسیژن رسانی احتمالا تو فیلما دیده باشید) و حواسش به مانیتور بود
                    ۱۸ دقیقه گذشته بود
                    یهو یه اینترن که نگاهش به دستگاه شوک بود گفت نبضش برگشت rate داره .. گفتم آخیش برگشت بنده خدا
                    سرپرستار: یه اپی نفرین دیگه .. ماساژ رو ادامه بدید ..
                    از پرستار پرسیدم برگشت؟ سر تکون داد و گفت نه هنوز نبضش ضعیفه
                    ادامه ماجرا ‌.. اپی نفرین ، ماساژ قلبی ، آمبوبگ و یه داروی دیگه
                    ۲۰دقیقه گذشته بود .. سرپرستار گفت: دیگه فایده نداره فکر نمیکنم برگرده ... پرستار همون مریض با یه نگاه نا امیدانه ای بهش نگاه میکرد
                    هر لحظه ماساژ با انرژی بیشتری ادامه پیدا میکرد ... اون دو نفر صورتشون سرخ شده بود و دستاشون رو ورزش میدادن و تند تند شیفت عوض میکردن
                    از همدیگه میپرسیدن رفت؟
                    هر کدوم از اعضای تیم احیا سر تکون میدادن و یه نفس عمیق میکشیدن
                    نوار قلب دیگه شده بود یه خط صاف
                    پرستار: ختم سی پی آر؟
                    سرپرستار: آره دیگه فایده نداره
                    پرستاری که ماساژ میداد: بذار یه بار دیگه بریم ماساژ رو
                    ادامه میدادن ۲۵ دیقه گذشته بود
                    سرپرستار: ختم سی پی آر
                    خانم پرستاری که پرستار بیمار بود: نه بذارید من برم ماساژ ...
                    سرپرستار: چند تا اپی نفرین زدین؟
                    پرستار: ۹ تا
                    سرپرستار: دهمی رو هم بزن
                    زد ولی فایده نداشت .. مریض دیگه رفته بود
                    سرپرستار: ختم سی پی آر خسته نباشید
                    پرستارا ادامه میدادن .. یه ماساژ دیگه یه داروی دیگه یه اکسیژن دیگه
                    ادامه دادن ولی دیگه فایده نداشت یکی یکی عقب کشیدن از تخت
                    سرپرستار:ختم سی پی آر خسته نباشید
                    یکی یکی اومدن عقب با یه نگاه غمگین و ناامید ...
                    پرستار خود مریض اومد عقب و گفت من میرم به افسردگیم برسم🚶‍♀️
                    همه به هم خسته نباشید گفتن
                    من ماتم برده بود ... ینی واقعا رفت؟ تموم شد؟
                    آره تموم شد از بخش رفتم بیرون و نشستم رو صندلی همینطوری رو به روم رو نگاه میکردم دستام یخ زده بود اصلا نمیتونستم حرف بزنم
                    برگشتم بخش دیدم دارن دستگاها رو ازش جدا میکنن
                    استاد اومده بود .. و یه ربع منتظر مایی که رفته بودیم سی پی آر ببینیم🤦‍♀️
                    اول دعوامون کرد که چه فاید رفتید اونجا وایستادید؟ بلد که نبودید ... وقتتون تلف شده ... بعد دید حالمون بده دیگه هیچی نگفت
                    گفت برید وسیله های رگ گیری رو بیارید
                    رفتیم بالا سر مریض .. استاد آستین دست چپ رو زده بود بالا که رگ پیدا کنه ... دیدم بالا سر مریض نوشته دست چپ ایزوله است ( ینی به هیچ عنوان هیچ کتتری نباید وارد این دست بشه .. حالا یا فیستول داره یا هرچی..)
                    از پرستار بخش پرسیدیم این واقعا ایزوله است؟ گفت دکتر به صورت دیفالت دست چپ رو ایزوله واسه خودش نگه میداره که اگر یه وقتی نیاز به رگ داشت این دست رو داشته باشه واسه خودش😐 کلا با دست چپ مریضای دکتر فلانی کاری نداشته باشید😂
                    خلاصه که دو سه نمونه خون گرفتیم و آنژیوکت زدیم و استاد گفت میتونید برید
                    رفتیم/:
                    ولی من تا وقتی که گریه نکردم خوب نشدم/:
                    از پرستارش پرسیدیم چش بوده این مریض؟ میگفت من الان مغزم کار نمیکنه نمیتونم حرف بزنم چیزی نپرسید ازم/:
                    دلم گرفت به حالش
                    موقعی که داشتیم میومدیم بیرون دیدیم cv line اش رو درآوردن و داره از شریان خون میپاشه بیرون 😑 با پانسمان فشاری هم مهار نشد خونریزی .. نمیدونم چیکارش کردن دیگه
                    بعدم که گواهی فوتش رو پزشک نوشت و لباساشو درآوردن و گذاشتنش تو کاور و بردن سردخونه
                    خدافظ🚶‍♀️💔

                    Hhh HhH آفلاین
                    Hhh HhH آفلاین
                    Hhh Hh
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #60

                    maryam111
                    خدابیامرزتش😔😔
                    چقد سخته که تو بیمارستان بخوایم هرروز با این صحنه ها مواجه بشیم(درآینده)
                    فکر میکردم کادر درمان به اینجور مسائل عادت میکنن. ولی انگار نه. اینطور نیست......

                    أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ✨️

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    4
                    • maryam111M maryam111

                      سلام سلاااام
                      حالا درسته از روز آخر جراحی براتون نگفتم
                      ولی میخوام از بخش داخلی بگمممم
                      از امروزش که روز دومش بود
                      صبح رفتیم تو بخش استاد اومد و قرار شد بریم سرم مریض رو وصل کنیم
                      آقااا قد بلند هم نعمتیه هااا
                      تنها رفتم بالا سر مریض بعد این سرم قبلیش رو میخواستم بردارم خیلی بالا بووود😑 قدم نمیرسید دیگه یکی از همکلاسیام رو صدا زدم گفتم بیا اینو بدش به من😑😂 بعد میخواستم سر سوزن رو از ست سرم جدا کنم که بزنم به آنژیوکت باز زورم بهش نمیرسید😑💔 یکی از دوستامو صدا زدم اومد اونم نتونست بازش کنه
                      بعد همونی که قدش بلند بود سرم رو داد دستم اومد اینو باز کرد گفت بیا انقدر تلاش نمیخواست که😑💔😂 ولی خدایی سفت بود نمیدونم چطوری بازش کرد آخه
                      بعد دوتا نمونه خون گرفتیم و نمونه ها رو گذاشتیم تو ظرف نمونه آزمایشات و فرستادیم آزمایشگاه
                      بعد استاد رست داد
                      رفتیم نشستیم تو همکف داشتم بیسکوییت میخوردم یهو دیدم دارن پیج میکنن کد ۹۹ داخلی!
                      همین الان من از بخش اومدم بیرون و هیچ خبری نبود .. یهو چیشد؟ کدوم مریض بود؟!
                      با خودم گفتم خدا رو شکر وقتی کد خورده که ما تو بخش نیستیم و نمیبینیم و داشتم مقاومت میکردم و نمیخواستم برم تو بخش
                      دوباره پیج کرد کد ۹۹ داخلی! اینبار با صدای بلند تر
                      (کد ۹۹ برای CPR یا احیای قلبی ریوی هست)
                      یه لحظه یخ زدم .. یهو یکی از بچه ها گفت پاشید بریم ببینیم چه خبره .. نمیدونستم چیکار کنم ناخودآگاه بلند شدم رفتم پشت سرشون
                      بالاخره رسیدیم به اتاق بیمار
                      دیدم تخت بغلی اونی که بهش دارو دادمه
                      تیم کد اومده بودن بالا سرش پرستارای بخش همه بالا سرش بود
                      اینترنا و کارورزا هم از بخشای دیگه اومده بودن
                      اتاق شلوغ بود همه با همه حواسشون داشتن مریض رو نگاه میکردن
                      رفتم تو اتاق دیدم آمبوبگ بهش وصله دستگاه مانیتورینگ وصله
                      و دستگاه شوک هم داره نوار قلب میگیره و نوار قلبی که هیچ علامتی نشون نمیده .. صافِ صاف .. ۱۱ دقیقه بود که احیا شروع شده بود
                      یه علامت قرمز روی دستگاه شوک بود... Asystole
                      مریض کلا سیستول نداشت ... ماساژ قلبی رو شروع کرده بودن
                      و cv line وصل بود .. لوله تراشه و کلی وسیله دیگه که اگه بخوام بگم باید کاربرد هر کدومم بگم واستون🤦‍♀️ خلاصه که بریم سر اصل مطلب
                      صداهای اطراف داشت تو سرم میپیچید ... آلارم دستگاه شوک .. صحبتای پرستارا ... امید و انگیزه دادن اینترنا به ما
                      هر چند دقیقه نوار قلب یه موجی میگرفت ولی اون موجی که باید نبود ... موج بود ولی نه اونی که باید..
                      ۴ تا اپی نفرین زده بودن بهش .. سرپرستار گفت پنجمی رو بزن
                      دو نفر مسئول ماساژ قلبی بودن یکی ماساژ میداد خسته میشد میرفت نفر دومی میومد... تو همین جا به جا شدنا دیدم محلی که ماساژ میدن گود شده و بالا نمیاد .. قفسه سینه اش شکسته بود
                      یه نفر بالای سرش بود و هر ۵ ثانیه یکبار آمبوبگ رو فشار میداد (شبیه بادکنکه برای اکسیژن رسانی احتمالا تو فیلما دیده باشید) و حواسش به مانیتور بود
                      ۱۸ دقیقه گذشته بود
                      یهو یه اینترن که نگاهش به دستگاه شوک بود گفت نبضش برگشت rate داره .. گفتم آخیش برگشت بنده خدا
                      سرپرستار: یه اپی نفرین دیگه .. ماساژ رو ادامه بدید ..
                      از پرستار پرسیدم برگشت؟ سر تکون داد و گفت نه هنوز نبضش ضعیفه
                      ادامه ماجرا ‌.. اپی نفرین ، ماساژ قلبی ، آمبوبگ و یه داروی دیگه
                      ۲۰دقیقه گذشته بود .. سرپرستار گفت: دیگه فایده نداره فکر نمیکنم برگرده ... پرستار همون مریض با یه نگاه نا امیدانه ای بهش نگاه میکرد
                      هر لحظه ماساژ با انرژی بیشتری ادامه پیدا میکرد ... اون دو نفر صورتشون سرخ شده بود و دستاشون رو ورزش میدادن و تند تند شیفت عوض میکردن
                      از همدیگه میپرسیدن رفت؟
                      هر کدوم از اعضای تیم احیا سر تکون میدادن و یه نفس عمیق میکشیدن
                      نوار قلب دیگه شده بود یه خط صاف
                      پرستار: ختم سی پی آر؟
                      سرپرستار: آره دیگه فایده نداره
                      پرستاری که ماساژ میداد: بذار یه بار دیگه بریم ماساژ رو
                      ادامه میدادن ۲۵ دیقه گذشته بود
                      سرپرستار: ختم سی پی آر
                      خانم پرستاری که پرستار بیمار بود: نه بذارید من برم ماساژ ...
                      سرپرستار: چند تا اپی نفرین زدین؟
                      پرستار: ۹ تا
                      سرپرستار: دهمی رو هم بزن
                      زد ولی فایده نداشت .. مریض دیگه رفته بود
                      سرپرستار: ختم سی پی آر خسته نباشید
                      پرستارا ادامه میدادن .. یه ماساژ دیگه یه داروی دیگه یه اکسیژن دیگه
                      ادامه دادن ولی دیگه فایده نداشت یکی یکی عقب کشیدن از تخت
                      سرپرستار:ختم سی پی آر خسته نباشید
                      یکی یکی اومدن عقب با یه نگاه غمگین و ناامید ...
                      پرستار خود مریض اومد عقب و گفت من میرم به افسردگیم برسم🚶‍♀️
                      همه به هم خسته نباشید گفتن
                      من ماتم برده بود ... ینی واقعا رفت؟ تموم شد؟
                      آره تموم شد از بخش رفتم بیرون و نشستم رو صندلی همینطوری رو به روم رو نگاه میکردم دستام یخ زده بود اصلا نمیتونستم حرف بزنم
                      برگشتم بخش دیدم دارن دستگاها رو ازش جدا میکنن
                      استاد اومده بود .. و یه ربع منتظر مایی که رفته بودیم سی پی آر ببینیم🤦‍♀️
                      اول دعوامون کرد که چه فاید رفتید اونجا وایستادید؟ بلد که نبودید ... وقتتون تلف شده ... بعد دید حالمون بده دیگه هیچی نگفت
                      گفت برید وسیله های رگ گیری رو بیارید
                      رفتیم بالا سر مریض .. استاد آستین دست چپ رو زده بود بالا که رگ پیدا کنه ... دیدم بالا سر مریض نوشته دست چپ ایزوله است ( ینی به هیچ عنوان هیچ کتتری نباید وارد این دست بشه .. حالا یا فیستول داره یا هرچی..)
                      از پرستار بخش پرسیدیم این واقعا ایزوله است؟ گفت دکتر به صورت دیفالت دست چپ رو ایزوله واسه خودش نگه میداره که اگر یه وقتی نیاز به رگ داشت این دست رو داشته باشه واسه خودش😐 کلا با دست چپ مریضای دکتر فلانی کاری نداشته باشید😂
                      خلاصه که دو سه نمونه خون گرفتیم و آنژیوکت زدیم و استاد گفت میتونید برید
                      رفتیم/:
                      ولی من تا وقتی که گریه نکردم خوب نشدم/:
                      از پرستارش پرسیدیم چش بوده این مریض؟ میگفت من الان مغزم کار نمیکنه نمیتونم حرف بزنم چیزی نپرسید ازم/:
                      دلم گرفت به حالش
                      موقعی که داشتیم میومدیم بیرون دیدیم cv line اش رو درآوردن و داره از شریان خون میپاشه بیرون 😑 با پانسمان فشاری هم مهار نشد خونریزی .. نمیدونم چیکارش کردن دیگه
                      بعدم که گواهی فوتش رو پزشک نوشت و لباساشو درآوردن و گذاشتنش تو کاور و بردن سردخونه
                      خدافظ🚶‍♀️💔

                      kosariK آفلاین
                      kosariK آفلاین
                      kosari
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #61

                      maryam111 مریمی🤗🤗
                      گزارش روزانت خیلی خوبه
                      واقعا من بیشتر انرژی میگرم
                      خسته نباشی😍

                      ‹‹ اُوِردُوزِ مَغزي دَر اَثَرِ مَصرَفِ زیادِ فِڪر... ››

                      maryam111M 1 پاسخ آخرین پاسخ
                      4
                      • kosariK kosari

                        maryam111 مریمی🤗🤗
                        گزارش روزانت خیلی خوبه
                        واقعا من بیشتر انرژی میگرم
                        خسته نباشی😍

                        maryam111M آفلاین
                        maryam111M آفلاین
                        maryam111
                        فارغ التحصیلان آلاء
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #62

                        @kosar-mottaghi سلامت باشی کوثر جانم😍
                        خوشحالم که دوست داشتی
                        ان شاء الله از ترمای بعد خودت بری کارآموزی و گزارش روزانه بنویسی واسمون😁✌

                        ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

                        kosariK 1 پاسخ آخرین پاسخ
                        4
                        • maryam111M maryam111

                          @kosar-mottaghi سلامت باشی کوثر جانم😍
                          خوشحالم که دوست داشتی
                          ان شاء الله از ترمای بعد خودت بری کارآموزی و گزارش روزانه بنویسی واسمون😁✌

                          kosariK آفلاین
                          kosariK آفلاین
                          kosari
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #63

                          maryam111 ❤🤗
                          هرچی بنویسم به حد تو نمیرسم
                          خعلی خوبن🥺💙

                          ‹‹ اُوِردُوزِ مَغزي دَر اَثَرِ مَصرَفِ زیادِ فِڪر... ››

                          maryam111M 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          4
                          • GaladrielG آفلاین
                            GaladrielG آفلاین
                            Galadriel
                            دانشجویان درس خون
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #64

                            255633624_125187563256079_7341688437891656504_n.jpg

                            مژده ای دل…🌱💚

                            maryam111M 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            7
                            • kosariK kosari

                              maryam111 ❤🤗
                              هرچی بنویسم به حد تو نمیرسم
                              خعلی خوبن🥺💙

                              maryam111M آفلاین
                              maryam111M آفلاین
                              maryam111
                              فارغ التحصیلان آلاء
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #65

                              @kosar-mottaghi خوبی از خودته جانم😍

                              ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              3
                              • GaladrielG Galadriel

                                255633624_125187563256079_7341688437891656504_n.jpg

                                maryam111M آفلاین
                                maryam111M آفلاین
                                maryam111
                                فارغ التحصیلان آلاء
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #66

                                @f-seif-0 😑😂😂👌

                                ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • AbanA آفلاین
                                  AbanA آفلاین
                                  Aban
                                  فارغ التحصیلان آلاء
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #67

                                  سلام شبتون بخیر🌿
                                  وی پس از چند روز الان یادش اومده که می بایست گزارش بده😐😂
                                  حقیقتا انقدر تو فکر امتحانای میان ترم بودم که یادم رفت(:
                                  بنابراین من فقط امروزو میگم 3ساعت کتابداری خوندم که امتحانشو داشتم و با سختی گذروندیمش، وسط امتحانم تایم تموم شد و سایت ما را به بیرون هدایت کرد🥲
                                  به امید خدا بریم برا امتحانای بعدی😄

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  5
                                  • maryam111M آفلاین
                                    maryam111M آفلاین
                                    maryam111
                                    فارغ التحصیلان آلاء
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #68

                                    سلام👀
                                    در جریانید که چند روزه گزارش ندادم؟
                                    چون بیمار نیست😐😂
                                    آقا بخش داخلی که دیگه انقدر کار نبود که رفتیم تو کلاس نشستیم استاد تئوری درس میداد بهمون
                                    یکی از مباحث پروتکل انسولین بود، اینکه چند واحد باید بزنیم تو چه شرایطی باید تزریق کنیم روش تزریقش و اینا
                                    درباره ماسک های اکسیژن هم بهمون توضیح دادن
                                    کلا دانشجوهای ترم یک نگران هیچی نباشید اگر پروسیجری رو تو پراتیک کامل یاد نگرفتید تو بیمارستان دوباره اینا رو استادا تو بیمارستان درس میدن و تکرار میشه واستون
                                    بعد از کلاسا هم ما میرفتیم کتابخونه بیمارستان و درس میخوندیم خیلی خوب بود😍 البته شرایط جور نشد که براتون از کتابخونه عکس بگیرم ولی خیلییی خوب بود قشنگ انگیزه میگرفتی واسه درس خوندن😁
                                    خلاصه که بخش داخلی این بیمارستان هم تموم شد
                                    و ما الان اومدیم بخش جراحی یه بیمارستان دیگه
                                    آقا من تو این بیمارستانه همش گم میشم😐 خیلی تو در توعه/:
                                    خیلی بزرگتر از بیمارستان قبلی هست و قدیمی تره و از لحاظ پرستیژ کاری و معماری ساختمانش خیلی لول بالایی داره
                                    حالا منم سعی میکنم گم نشم😑😂
                                    اینجا هم اومدیم همه شفا پیدا کردن😐 ینی تا الان ما فقط قطع عضو رو درمان نکردیم😂
                                    این بخش هم همون کارای قبلی مثل خونگیری، تعویض پانسمان، بیرون کشیدن یا DC کردن سوند و درن، رگ گیری و غیره رو انجام دادیم تا الان
                                    و روز دوم استاد بهمون گفت پرونده بردارید و از روی اوردر پزشک ، کاردکس دارویی رو بنویسید
                                    اوردر پزشک همون نسخه داروها و مراقبت هایی هست که پزشک تجویز کرده و این اوردر باید وارد یه برگه ای بشه به اسم کاردکس که پرستار مینویسه و اوردر پزشک رو (با یه سری خط مخصوص که دو طرف اوردر میکشن) میبندن که کسی نتونه چیزی بهش اضافه کنه و مهر و امضای پرستار هم پای اوردر پزشک زده میشه
                                    هر تختی یه کاردکس داره و این کاردکس ها همه با هم تو یه کلاسور گذاشته شده و وقتی پرستار میخواد دارو بده یا مشاوره و مراقبتی قراره انجام بشه از روی این کاردکس نگاه میکنه
                                    ولی اوردر پزشک تو پرونده است.
                                    بعد از نوشتن کاردکس ما باید یه گزارش پرستاری هم واسه یه شیفت دلخواه مینوشتیم
                                    روز بعدش رفتیم که کاردکس و گزارش رو تحویل بدیم
                                    بعد که استاد تصحیح کرد فهمیدیم چقدر اسم داروها رو اشتباه خوندیم از اوردر😂 آخه چیکار کنیم خب خیلی بد خطن یه سری پزشکا😕
                                    مثلا یکی از ایرادایی که از کاردکس من گرفته شد این بود که تو اوردر نوشته شده بود:
                                    Amp Ampotel
                                    بعد ampotel رو اینطوری جدا نوشته بود Amp o tel با یه خطی که اصن o هم مشخص نبود و l هم شبیه c خونده میشد
                                    بعد من با خودم گفتم چرا دوبار نوشته Amp (آمپول) 🧐 و خب تو کاردکس نوشتم Amp otc😬😂 بعد که سرچ کردم متوجه شدم otc به گروه داروهای بدون نسخه میگن😆😆
                                    یکی از پوئن هایی که این بیمارستان داشت این بود که کارورزها و پرستارهای طرحی زیادی تو بخش بودن و بهمون کمک میکردن و خیلی چیزا بهمون یاد میداد
                                    و خب باید ازشون کار میدزدیدیم😁 چون اونا خودشون فرز بودن و همه کارا رو انجام میدادن که مبادا سرپرستار بگه آره کارورزا تنبلی میکنن و اینا و ما هم خب ذوق اولیه مون هنوز فروکش نکرده و دلمون میخواد کار کنیم هنوز
                                    یکی از پرستارا بهمون میگفت هنوز اولتونه سرتون داغه سعی کنید تا آخر همینطوری داغ بمونه و همینقدر انرژی داشته باشید واسه کار کردن😄
                                    یه روز میخواستیم دارو بدیم رفتیم داروها رو آماده کردیم بعد یکی از مریضا یه قرص داشت که باید بهش میدادیم.. یکی از هم گروهیا همیشه دیر میرسه و در نهایت قرص ها واسش میمونه که بده به مریض (بهش میگیم متخصص قرصولوژی😂) پرستار اومد قرص رو داد بهش گفت اینم بده مریض بخوره، بعد این بنده خدا هم هول شد گفت این قرص رو بدم همراه مریض بخوره؟🤣🤣🤣 پرستار بهش گفت: نه همراه مریض قرصاشو با خودش آورده اینو برو بده خود مریض بخوره😂
                                    بعد اومد بالا سر بیمار قرص رو داد به همراهش گفت حتما بدید بهش بخوره.. یادتون نره هااا نذارید فراموش کنیدها
                                    بعد از ده دیقه ددباره برگشت از همراه پرسید دادی قرص رو؟ خورد؟ مطمئن باشم؟
                                    انگار خدمات پس از فروشه😂😂😂
                                    ادامه گزارش در پست بعد..😐👋

                                    ما را دگر حوصله شرح حال نیست...🤞

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    9
                                    • Rima MazaheriR آفلاین
                                      Rima MazaheriR آفلاین
                                      Rima Mazaheri
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #69

                                      امروز صبح جنین دو ساعت الان همچنان جنین و بعدش فیزیک پزشکی ضریب تضعیف و سوال های فیزیو خون اریتروسیت ها

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      4
                                      • kosariK آفلاین
                                        kosariK آفلاین
                                        kosari
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط kosari انجام شده
                                        #70

                                        سلااام🖐🏻😃
                                        بالاخره منم اومدم گزارش بدم🤭
                                        امروز صب رفتیم اتاق پراتیک
                                        استاد شروع کرد به گفتن تزریق وریدی(سرم)
                                        یه دونه فرمول گف (واقعا میشنن بیمارستان حساب میکنن
                                        نمیدونم😐🤔)

                                        بعدش یکی فداکاری کرد و داوطلب شد که بهش سرم بزنن
                                        البته فقط آنزژیوکت 😂😂

                                        خلاصه هیچی دیگه وقتم نشد تمرین کنیم قرار فردا بریم✌🏻😂😂

                                        #اولین گزارش دانشجویی(کنکوری چقد راحت بود😐😂)

                                        ‹‹ اُوِردُوزِ مَغزي دَر اَثَرِ مَصرَفِ زیادِ فِڪر... ››

                                        maryam111M 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        6
                                        • z GheibiZ آفلاین
                                          z GheibiZ آفلاین
                                          z Gheibi
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط z Gheibi انجام شده
                                          #71

                                          سلام
                                          آنقدر گزارش ها جالبن منم اومدم 😅
                                          امروز آزمایشگاه خون
                                          اول تعیین مقاومت غشا گلبول قرمز به فشار اسمزی
                                          و بعد هم تعیین گروه خونی
                                          هر کدوم که حالت لخته ( لخته نیست اتصال آنتی ژن و آنی بادیه)پیدا کنه یعنی دارای اون گروه خونی هست
                                          ببینید 🤩IMG_۲۰۲۱۱۲۲۰_۱۰۵۴۴۲~2.jpg

                                          منظور ازD گروه خونی Rh هست ( یادتونه که ژنشDبود)

                                          هفته دیگه انشاالله نوار قلب و اسپیرومتری را براتون میذارم 😁

                                          بای ذنب قتلت🖤
                                          به کدامین گناه کشته شد؟؟
                                          #آرمان_علی_وردی

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          15
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • 4
                                          • 5
                                          • 6
                                          • 31
                                          • 32
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع