هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@F-Seif-0
25تومنیه چینیه -
@F-Seif-0
25تومنیه چینیه -
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بسم الله الرحمن ارحیم...
واقعن ببین ایول داری که همونموقع سریع رفتی تایپ کردی و جواب دادی..
اینقدر دلم میخواست اون کلاس رو نداشتم اونموقع و میموندم وباهات حرف میزدم،که نگوووووووووووو!
بگذریم که این چند روز هم نتونستم زودتربیام..
خب درمورد متن بلند گفتی که برات مهمه که کسی بخوندتش!
نتیجه:آی ام هیر
بگذریم از اینکه رفتی موشکافی کردی و طومارای قبلی رو دوباره گشتی
آره د قیقن این که بخام بصورت دقیق برنامم مشخص باشه که استراحتام کی هست،معلوم نیست!
یعنی حقیقتش اون زمان هایی ک کاردارم معلومه..اماهیچ تضمینی بابت زمان هایِ خالیم نیست...یهو میبینی میخوره و باز کاری پیش میادآخه
دید توهم متفاوته خب!
نمیدونم اون دوستِ نزدیکت (که خیلی آدم خوشبختی هست که دوستِ نزدیک تو هست)ازچه لحاظی این حرف رو گفته!
وخب اگه بخوام توضیح بدم که از چه نظر متفاوتی؛خیلی طول میکشه!
چون از همه نظر قابل بحثه..
وتبدیل میشه به ابر طومار
اینجور خلاصه و چکیده بگم که فقط کافیه یه نگاه بندازی به آدمایی که هم سن و سال خودت هستن و شرایط مشابهی باهات دارن وبعد بصورت واقع بینانه عملکرد اونا و عملکرد خودت رو بسنجی...اونجا متوجه یِ تفاوتِ خودت میشی..بنظرِ من حالتی هسی که اگه آتنایِ سی و هشت ساله برگرده و به آتنایِ هیجده هیفده ساله نگاه کنه؛به خودش ایول میگه بابت قدم هایی که برداشته!
همینکه نوعِ حرف زدنت(هرچندتویِ مجازی)نوعِ برخوردت و اینا مثل بقیه نیست و بنظرِمن خیلی خودت هستی،یعنی متفاوت بودن...متفاوت بودنی که تمایز داره نه توجه!
یا گاهن دید و نگاهی که داری..
(اینا رو میگم چون وظیمه که خبردارت کنم از خوبی و معرکه بودنِ درونت و تو هم اهل غرور نیستی...بلکه اینجوری که حتی بیشتر هم تلاش میکنی)
بگذریم
نوشتی که اون هفتت خوب بود از این نظر که پیوسته بود...واین هفته چالشت اینه که میخای ساعت مطالعت رو بالا ببری..بهم بگو که انجامش دادی؟!حسو حالت درمورد این کار؟؟
خب به تهش رسیدیم...
آره سرموقع فرستادی و من حض کردم از این سرعت عمل
من این هفته رفته بودم جایی و یه چیزی که دیدم و یادت افتادم این بود که این نوشته رو دیدم(برحسب اون سری شعری که هم تو نوشتی و هم من همون هفته رویِ تختم نوشته بودم!)
" خدایا!
چه یافت آنکه تو را گم کرد!؟
وچه گم کرد آنکه تو را یافت؟! "
چه یافت آنکه تورا گم کرد!؟
و چه گم کرد آنکه تورا یافت؟!وای زینب
اول اینکه سلام
دوم اینکه عاشق شعرت شدم
خیلی خیلی زیاد اصلا نمیتونم بگم چقدر
در عینِ سادگیش کلی حرف داره برای گفتن....
ولی اصل ماجرا اینه که تو با دیدنش یاد من افتادی...
بگذزیم که خیلی وقته جواب شعر هاتو ندادم...
و خب شعر جدیدیم تو دست و بالم نیست
ولی یک بیت از مولانا هست که خیلی دوسش دارم
میگه:
تو چو تیغ ذوالفقاری، تن تو غلاف چوبین...
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی؟؟درمورد کلاسی که داشتی... فدای سرت... من از این مدل صحبتمون خیلی لذت میبرم
و اصلا نمیدونم کی قراره دوباره دوتامون آنلاین شیم
اگه دقت کرده باشی ، من حدود یک ساعت قبل از اینکه تو بیای اومده بودم...بگذریم
آره رفتم موشکافی کردموخب باید اعتراف کنم بار اولم نبود ، بار آخرم هم نبود... و اصلا هم نمیدونم آخرین باری که میخوام دوباره این طومار هارو بخونم کی باشه !
ولی حواسم هست اونقدری نخونمشون که برام عادی بشندرمورد هماهنگ...
فقط میتونم بگم ما خیلی خوبیم
همینازم پرسیده بودی هفتم چطور بود،
و خب باید بگم رسیدم به بخش مرور، نه اینکه کل درسا رو تموم کرده باشم... اینطوری که دارم برای آزمون ۷ فروردین (جمع بندی پایه ) میخونم و خب پایه رو قبلا خوندم، چه امسال یا خب بعضیاشون رو سال های قبل .... و الان رسیدم به مرور وباید اعتراف کنم که سخت تر از درس خوندن معمولیه
از یه طرف حوصله نداری مرور کنی میری سراغ تست، از یه طرفم وقتی میری سراغ تست میفهمی باید یدور دیگه مرور کنی
ولی خب کاریش نمیشه کرد اینم یه بخشی از کنکوره دیگه.
نمیدونم تو سال کنکورت به این برخوردی یا نه .
پ.ن : نه ساعتشو بیشتر نکردم هنوز...
شیم آن می
️
و خب تو از خودت بهم بگو.... از آخرین باری که گفتی میگذره....
الان که طومار منو میخونی چه حسی داری؟؟ امیدوارم در یک خوشحالی وصف نشدنی باشی !
از اونایی که حتی نمیدونی دلیلش چیه ولی یهویی میاد سراغت !️
بگذریم باز
زینبِ جان !
اول اینکه نظر لطفته بابت تعریفی که کردی....
تفاوت نه توجه بلکه تمایز !
اصلا مبهوت شدم با خوندنش
هرچند اگه یکم بیشتر باهم صمیمی بودیم، اصلا راحتت نمیذاشتم
و منظور تک تک کلمه ها رو ازت میپرسیدمولی اگه تو اینطور تعریف کردی...، یعنی تو اونقدررر قشنگ هستی که از کسی که حتی ندیدیش هم اینطوری تعریف کنی!
هرچی گفتی از خوبی های خودت بود !
تو دوست داشتی اینویژگی های منو ببینی که کاملا شخصیت دوستداشتنیِ تورو میرسونه️
هربار که میخونمش از اول ذوق میکنم اصلا
و باید بگم یکم هم دندونام ریخت
چطوری متوجه شدی مغرور نیستم یا مثلا خیلی خودم هستم!
حقا که در حیرتم
دمت گرم دختر️
پ. ن : الان تو همین دقیقه، ساعت ۶:۵۷ ؛ دارم طومارتو بالا پایین میکنم که چیزی جا ننداخته باشم، دیدم در پاسخ به اینکه نوشتم کسی طومارامو نمیخونه نوشتی آیم هیر
خب پس این طوماررررررِ بزرگ تقدیم به تو
آر یو ستیل هیر؟
موفق باشی زینبیatena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بسم الله الرحمن ارحیم...
واقعن ببین ایول داری که همونموقع سریع رفتی تایپ کردی و جواب دادی..
اینقدر دلم میخواست اون کلاس رو نداشتم اونموقع و میموندم وباهات حرف میزدم،که نگوووووووووووو!
بگذریم که این چند روز هم نتونستم زودتربیام..
خب درمورد متن بلند گفتی که برات مهمه که کسی بخوندتش!
نتیجه:آی ام هیر
بگذریم از اینکه رفتی موشکافی کردی و طومارای قبلی رو دوباره گشتی
آره د قیقن این که بخام بصورت دقیق برنامم مشخص باشه که استراحتام کی هست،معلوم نیست!
یعنی حقیقتش اون زمان هایی ک کاردارم معلومه..اماهیچ تضمینی بابت زمان هایِ خالیم نیست...یهو میبینی میخوره و باز کاری پیش میادآخه
دید توهم متفاوته خب!
نمیدونم اون دوستِ نزدیکت (که خیلی آدم خوشبختی هست که دوستِ نزدیک تو هست)ازچه لحاظی این حرف رو گفته!
وخب اگه بخوام توضیح بدم که از چه نظر متفاوتی؛خیلی طول میکشه!
چون از همه نظر قابل بحثه..
وتبدیل میشه به ابر طومار
اینجور خلاصه و چکیده بگم که فقط کافیه یه نگاه بندازی به آدمایی که هم سن و سال خودت هستن و شرایط مشابهی باهات دارن وبعد بصورت واقع بینانه عملکرد اونا و عملکرد خودت رو بسنجی...اونجا متوجه یِ تفاوتِ خودت میشی..بنظرِ من حالتی هسی که اگه آتنایِ سی و هشت ساله برگرده و به آتنایِ هیجده هیفده ساله نگاه کنه؛به خودش ایول میگه بابت قدم هایی که برداشته!
همینکه نوعِ حرف زدنت(هرچندتویِ مجازی)نوعِ برخوردت و اینا مثل بقیه نیست و بنظرِمن خیلی خودت هستی،یعنی متفاوت بودن...متفاوت بودنی که تمایز داره نه توجه!
یا گاهن دید و نگاهی که داری..
(اینا رو میگم چون وظیمه که خبردارت کنم از خوبی و معرکه بودنِ درونت و تو هم اهل غرور نیستی...بلکه اینجوری که حتی بیشتر هم تلاش میکنی)
بگذریم
نوشتی که اون هفتت خوب بود از این نظر که پیوسته بود...واین هفته چالشت اینه که میخای ساعت مطالعت رو بالا ببری..بهم بگو که انجامش دادی؟!حسو حالت درمورد این کار؟؟
خب به تهش رسیدیم...
آره سرموقع فرستادی و من حض کردم از این سرعت عمل
من این هفته رفته بودم جایی و یه چیزی که دیدم و یادت افتادم این بود که این نوشته رو دیدم(برحسب اون سری شعری که هم تو نوشتی و هم من همون هفته رویِ تختم نوشته بودم!)
" خدایا!
چه یافت آنکه تو را گم کرد!؟
وچه گم کرد آنکه تو را یافت؟! "
چه یافت آنکه تورا گم کرد!؟
و چه گم کرد آنکه تورا یافت؟!وای زینب
اول اینکه سلام
دوم اینکه عاشق شعرت شدم
خیلی خیلی زیاد اصلا نمیتونم بگم چقدر
در عینِ سادگیش کلی حرف داره برای گفتن....
ولی اصل ماجرا اینه که تو با دیدنش یاد من افتادی...
بگذزیم که خیلی وقته جواب شعر هاتو ندادم...
و خب شعر جدیدیم تو دست و بالم نیست
ولی یک بیت از مولانا هست که خیلی دوسش دارم
میگه:
تو چو تیغ ذوالفقاری، تن تو غلاف چوبین...
اگر این غلاف بشکست تو شکسته دل چرایی؟؟درمورد کلاسی که داشتی... فدای سرت... من از این مدل صحبتمون خیلی لذت میبرم
و اصلا نمیدونم کی قراره دوباره دوتامون آنلاین شیم
اگه دقت کرده باشی ، من حدود یک ساعت قبل از اینکه تو بیای اومده بودم...بگذریم
آره رفتم موشکافی کردموخب باید اعتراف کنم بار اولم نبود ، بار آخرم هم نبود... و اصلا هم نمیدونم آخرین باری که میخوام دوباره این طومار هارو بخونم کی باشه !
ولی حواسم هست اونقدری نخونمشون که برام عادی بشندرمورد هماهنگ...
فقط میتونم بگم ما خیلی خوبیم
همینازم پرسیده بودی هفتم چطور بود،
و خب باید بگم رسیدم به بخش مرور، نه اینکه کل درسا رو تموم کرده باشم... اینطوری که دارم برای آزمون ۷ فروردین (جمع بندی پایه ) میخونم و خب پایه رو قبلا خوندم، چه امسال یا خب بعضیاشون رو سال های قبل .... و الان رسیدم به مرور وباید اعتراف کنم که سخت تر از درس خوندن معمولیه
از یه طرف حوصله نداری مرور کنی میری سراغ تست، از یه طرفم وقتی میری سراغ تست میفهمی باید یدور دیگه مرور کنی
ولی خب کاریش نمیشه کرد اینم یه بخشی از کنکوره دیگه.
نمیدونم تو سال کنکورت به این برخوردی یا نه .
پ.ن : نه ساعتشو بیشتر نکردم هنوز...
شیم آن می
️
و خب تو از خودت بهم بگو.... از آخرین باری که گفتی میگذره....
الان که طومار منو میخونی چه حسی داری؟؟ امیدوارم در یک خوشحالی وصف نشدنی باشی !
از اونایی که حتی نمیدونی دلیلش چیه ولی یهویی میاد سراغت !️
بگذریم باز
زینبِ جان !
اول اینکه نظر لطفته بابت تعریفی که کردی....
تفاوت نه توجه بلکه تمایز !
اصلا مبهوت شدم با خوندنش
هرچند اگه یکم بیشتر باهم صمیمی بودیم، اصلا راحتت نمیذاشتم
و منظور تک تک کلمه ها رو ازت میپرسیدمولی اگه تو اینطور تعریف کردی...، یعنی تو اونقدررر قشنگ هستی که از کسی که حتی ندیدیش هم اینطوری تعریف کنی!
هرچی گفتی از خوبی های خودت بود !
تو دوست داشتی اینویژگی های منو ببینی که کاملا شخصیت دوستداشتنیِ تورو میرسونه️
هربار که میخونمش از اول ذوق میکنم اصلا
و باید بگم یکم هم دندونام ریخت
چطوری متوجه شدی مغرور نیستم یا مثلا خیلی خودم هستم!
حقا که در حیرتم
دمت گرم دختر️
پ. ن : الان تو همین دقیقه، ساعت ۶:۵۷ ؛ دارم طومارتو بالا پایین میکنم که چیزی جا ننداخته باشم، دیدم در پاسخ به اینکه نوشتم کسی طومارامو نمیخونه نوشتی آیم هیر
خب پس این طوماررررررِ بزرگ تقدیم به تو
آر یو ستیل هیر؟
موفق باشی زینبیسلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آتنایِ جان
خیلیییییییی خوشحالم که از اون شعر خوشت اومد..
اون شعر مولانا عالیههههههههه
من کاملش رو خوندم و مثل همه یِ شعراش عالیههه
واین که تو این بیتش رو برام نوشتی خیلی ارزش دارههههه
درموردِ این مدل میدونی یه خوبیه عظیم داره اینه ک من هربار قبل رفتنم میام جواب میدم و بعدش که میرم،میدونم وقتی برگردم قطعن یه پیامِ بلندِ قشنگ از سمتِ تو دارم و قراره با دیدنِ اعلانِ تگ شدنم از سمتِ تو حسابی خوشحال باشم
وعووو میبینم که خودت خودت رو لودادی که میری پیامایِ قبل رو میخونی و هنوز هم همچنان در آینده هم قراره بیای اینا رو بخونی؟؟!
ایول!
پس این دوخطم باشه برایِ اون آتنایی که در آینده هایِ روبرو میاد و دوباره اینارو میخونه:)
آتناجان!امیدوارم ازهرسختی ایی که تحمل کردی تویِ مسیرت،راضی باشی و ازصمیم قلبت ببینی ان مع العسر یسرا رو و حالت خوب باشه که اومده باشی اینارو دوباره میخونی..یا اگه خدایی ناکرده یه خورده حالت گرفته هست و اومدی رجوع کردی به خاطراتِ گذشته..از همینجا و همین لحظه از تاریخ،زینبی برات هوارهوار انرژی و حالِ خوب میفرسته برایِ گذروندنِ مابقیِ روزایِ قشنگی که پیشِ روت داری و باید کلی ازشون تجربه هایِ قشنگ و باحال جمع کنی برای خودت
بگذریم...
هماهنگی..اصن مابقی هماهنگی هایِ تاریخ جلو ما لُنگ میندازن
آی آی آی آی دوره یِ مرور و جمع بندی...آره منم بهش برخوردم و قشنگ میفهمم حال و احوالت رو!
اماخب خودت هم میدونی که چقدر این روزا مهمه...تمامِ سه سال و درس خوندنت یه طرف..این صدروزهم یه طرفِ دیگه.
پ.ن:کیفیت مهمه ..نه کمیت(be proud)
بگذریم باز...
عزیزمی و بدون به من نزدیک هسی و خاطرت عزیزه..
میخای منظور تک تک کلمه هامو ازم بپرسی؟؟
ببین همیشه خوبی و قشنگی به چشمِ همه میاد!
اینکه گفتی حرفام نشون دهنده یِ خوبیِ خودمه...درست نیست!
بلکه خوبیِ توهست که به چشمِ من میاد...نه فقط من بلکه همههههه!
الهی بگردم که ذوق کردیحقیقتِ توعه اینا!
درحیرت هم نباش..ازش بیا بیرون که میخای مشتق و زیست گیاهی بخونی،باید بفهمی درسارو
خب توهم ساعت6:57 دقیقه صبح نشستی و کامل کردی این پیام رو..ومیدونی چقدر برام حس خوب داره که به این فکرکنم که اومدی و پیام منو خوندی و بعدش جواب دادی و رفتی سراغ شروع کردنِ روزت و برنامت؟؟!
واین دقیقن همون حسِ خوبی هست که تویِ اون خطایِ بالایی پرسیده بودی "الان که داری طومارمنو میخونی چه حسی داری؟؟ امیدوارم در یک خوشحالی وصف نشدنی باشی!
از اونایی که حتی نمیدونی دلیلش چیه ولی یهویی میاد سراغت !️"
وباید بگم بخاطر این موضوعی که گفتم..دقیقن برام همینه حال و احوالم و این همش بخاطر توعه
وخب گفته بودم آی ام هیر.. و تو پرسیده بودی آریو ستیل هیر؟؟
ویه طومارِ خفن تقدیمم کردی.....
باید بگم یس. آی ام هیر اند تنکس ع لات دارلی
پ.ن:ارادت داریم همهه جوره
میدونم که توهمیشه زودتر از من جواب میدی -
https://forum.alaatv.com/post/2533252
بچه ها امشب رفع اشکال ریاضی نداریم -
@Mr-Wick نظر بقیه مهم نیس برام که با حرف اونا کارایی که دوست دارم انجام ندم
ولی همیشه یه حسودی و مقایسه کردن هست و نمیفهمم چرا؟واقعا کار بزرگیه؟یا مثلا یکی گف با این ناخن بلند کی وقت میکنی درس بخونیانگار مثلا خودم نشستم میگم بلند شو بلند شو
️
مخصوصا همین دختره که بعدش گفت من نمیتونم ناخن بلند کنم هی میشکنه@Zahra-Hamrang بله
ولی زیادم بد بین نباش
شاید واقعا حسودی خوب بوده نه بد...
حالا عاقلان دانند من که اونجا نبودمنمیشناسمش کی بوده
ولی اینم بگم که داخل ما ترک ها خیلی این اتفاقات میفته و حساسیت هست...
بر حسب تجربه میگم
ترک لر گوزی دار دیلارینی اکثر ترک ها چشمشون تنگه
چطوری معنی کنم آخه
ینی چشم اینو ندارن که بقیه موفق بشن
️چی شد
-
https://forum.alaatv.com/post/2533252
بچه ها امشب رفع اشکال ریاضی نداریم