Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. غیر درسی
  4. هرچی تو دلته بریز بیرون 2
هرچی تودلته بریز بیرون۶
JuDiJ
به نام خداوند بخشنده مهربان سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره... رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید سبز باشید و سربلند
غیر درسی
The Charming English 🌱
Anzw 18A
خبببب سلاممم چطورین؟ خیلی یهویی ایده ان تاپیک به ذهنم رسید و راستش رو بخواید اصلا چک نکردم ببینم یه همچین چیز فعالی داریم یا نه:))))) ماجرا از چه قراره؟ آقا اگه هررررر نکته گرامری، اصطلاح، ضرب المثل، لغت یا هرررررررررر چیزِ اینجوریِ انگلیسیِ جالبی خوندین یا بلد بودین بیایین اینجا با هم دیگه به اشتراک بذاریم هر از گاهی🫠 اینکه چقدر و مطلب و نکته ساده است یا پیچیده است واقعا واقعا فرقی نداره و مشکلی ایجاد نمی کنه... خلاصه اینکه راحت باشین... راحت و فعاااااااااال دعوت می کنم از: همه تون:) -کنارهم کلی چیز میز یاد میگیرم:) @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @تجربیا @انسانیا @ریاضیا @همیار @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
mriawM
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
غیر درسی
کاف‍ــه می‍ـــم♡
sandiiiiS
سلام به یاران ج‍ــان به %(#ff00ff)[ک‍ـــافه می‍ـــم] خوش اومدین.. توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[مت‍ــن های ادب‍ــی] بفرستین ما نمیتونستیم توی تاپیک شع‍ــردانه متن ادبی بفرستیم توی تاپیک خ‌ــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن همگی خوش اومدین.. %(#0000ff)[اسپم ممنوعه] و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن @M-an %(#7f7fff)[_________________________________] خب خب دعوت میکنم از : @خانوم @dlrm @اکالیپتوس @revival @گونش @Saahaar @sheyda-fkh @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
غیر درسی
ایران رو به یاد بیار!
Michael VeyM
Topic thumbnail image
غیر درسی
| گالری روح نواز🫀✨ |
AinoorA
سلااامممم هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون... بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه... بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن بعضیاشون غمگینن بعضیا بی حس و بی حالن بعضیا خیلیی شادن اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین.. دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @بچه-های-تجربی-کنکور-1402 @بچه-های-تجربی-کنکور-1401 @ریاضیا @تجربیا @انسانیا @بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم) و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه منتظر عکس های زیباتون هستم
غیر درسی
یه مشکل فنی پیش اومده❌️❌️
بابونــــهب
سلام روزتون بخیر. امروز یه برنامه رو از یه سایت که نمیدونم معتبر بود یا نه گرفتم یه مدت بعد از نصبش ۳ گیگ باقیمونده از نتم رو تموم کرد باز یه بسته ۱.۵ گیگی خریدم که اون هم تموم شد چیکار کنم؟ البته برنامه رو حذف کردم همون لحظه @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
موسیقی کده🎵
MmdasnM
از نظر من موسیقیای خوب و آروم میتونن خیلی رو تمرکز تاثیر بزارن موسیقی های خوبتون رو اینجا به اشتراک بزارید تا بقیه هم ازش لذت ببرن
غیر درسی
ساز کده 🎵🎸
Hamed.sH
تو این تایپک هر کی هر سازی رو که بلده اگه دوست داشت اجرا کنه و به اشتراک بزاره تا بتونیم ازش لذت ببریم 🪕🪗 من خودم به شخصا سه تار کار می کنم 🪕 @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
♥شعردانه♥
banooB
درود آلایی های خوب راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم با احترام بانو پ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی] @دانش-آموزان-آلاء @خیرین-کوچک-دریا-دل
غیر درسی
*پادکستجات*
dlrmD
%(#1fb5ad)[سلام رفیق رفقا]:) حال دلاتون آروم... همون طور که از اسم تاپیک پیداست این تاپیک مخصوص "%(#b51f1f)[پادکست]" هستش:) این تاپیک رو زدیم که از این به بعد توی تایمایی که حسِ درستون نیست و حال گوش کردن به هیچ آهنگی رو ندارین،پادکست های اینجا رو پلی کنید، سرتون رو بذارید روی دستتون و چشماتون رو ببندین و یکم ریلکس کنید:) این تاپیک جای آهنگ %(#d66666)[نیست] ما آهنگ هامون رو اینجا میذاریم این تاپیک جای شعر %(#d66666)[نیست] ما شعرهامون رو اینجا میذاریم اینجا صرفا تاپیکیِ برای دکلمه و پادکست هایی که به نظرتون میتونه حالِ دل رو خوب کنه و شایدم چند دقیقه ای به فکر وابدارتمون:)) حتی این پادکست هارو میشه شب قبل خواب هم گوش داد و جای فکر کردن به مشکلات روزانه یکم غرق متن و صدای گوینده شد:) پس... بسم الله دعوت می کنم از: @ادمین هامون @ناظم های منظممون:)) @همیار های باهوشمون @فارغ-التحصیلان-آلاء که چقدم بح بح @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا که خیلی خفنیم :)) @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا که شمام خفنید :)) @رتبه-های-انجمن-آلاء که موجب افتخارمونین @خیرین-کوچک-دریا-دل که آلاء رو به شما هم مدیونیم:) و همه ی @دانش-آموزان-آلاء تشکر هم بکنم از @آسمان-آبی واسه مهربونیش و پیشنهاد خفنش جات جات و امیدوارم تاپیک رو نبندن بچه های بالا @ادمین
غیر درسی
My dear books📖
mr.vinyzoM
Topic thumbnail image
غیر درسی
خط خط یه گردو 😍❤
اکالیپتوسا
Topic thumbnail image
غیر درسی
ریاضی
Hesam GalaviH
سلام چند سالی هست که لایق هیچ کتابی رو باز نکردم ولی برای گرفتن دیپلم باید ریاضی دوازدهم رو برج شیش امتحان بدم من هیچی یادم نمیاد لطفاً میشه راهنماییم کنید از کجا شروع کنم ویک دبیر ریاضی خوب بهم معرفی کنید تا فیلم تدریس ش رو ببینم
غیر درسی
چالش 20 حقیقت
مهربونم
خب با یه چالش خوب اومدم سراغتون نفر اول ٬ %(#ff0000)[بیست حقیقت] از خودشو میگه و بعد ٬ نام کاربری کسی که میخوادو زیر پستش تگ میکنه . من ( یا اگه خواست خودش ) به اون کاربر آدرس اینجا رو پ.خ میدیم و باخبرشون میکنیم که شما ازشون چی خواستین ؛ این به این معنیه که به گفتن بیست حقیقتِ خودش دعوت شده(البته امیدوارم تگا برای همه کار کنن ) پس اونم میاد و بیستای خودشو میگه و نام نفر بعدی رو زیر پستش میاره تا دوباره.... حـــــالا موضوع اصلی اینجـاست ؛ خیلیا شاید بگن.. بیست حقیقت از چی ؟ این بیست حقیقت میتونه راجب %(#0099ff)[خودتون] ٬ %(#e100ff)[اعتقاداتتون] به %(#00ccff)[موضوعات مختلف] ٬ %(#9900ff)[علاقتون به جایی]٬ کسی ٬ انجام کاری ٬ چیزی یا شایدم %(#00ff09)[استعدادا و طـــرز فکرو]...... باشه ! در کل چیزایی که فکر میکنید جالبه بقیه راجبتون بدونن....درسته اولش شاید آسون نباشه ٬ اما خوب میشه یه نگاهی به نکته ها وچیزایی که از خودمون میدونیم بندازیم. **اگه بیشتر از یه بار دعوت شدین میتونین بیستای دیگه بنویسین ( که یکم سخته ) یا فقطـــ بیاین و اسم کاربری رو که میخواین بنویسین یا اصلا کلا کاری نکنین پس همتون بیست حقیقتِ خودتونو آماده کنین که شاید شما هم به رو کردنش دعوت بشین ! خب به عنوان نفر اول دعوت میکنم از آدمین هامون خب هر کدوم خواستید تشوریف بیارید @alireza_ysf75 @فااطمه @بهاره @M.an اخراج نشوم صلوات
غیر درسی
انجمن انیمه ای :>
Michael VeyM
هاعیییییی به هممه برین تو chat gpt و یه عکس از خودتون رو آپلود کنین و زیرش بنویسین: restyle image in studio ghibli style keep all details بعدشم نتیجه رو بفرستین اینجا تا ببینیم هر کدوممون چه شکلییم @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
تک بعدی نبودن !!
_
سلام دوستان عزیز ️ بنظرم یه زندگی تک بعدی خیلی بده یعنی اینکه فقط درس هدف زندگیتون باشه ... اهمیت دادن به ورزش و تناسب اندام و کلی هدف دیگه مثلا خوانندگی دوبلوری و هر استعداد دیگه ای ک دارید در کنار درس باعث میشه ک تک بعدی نباشید و اگه درس رو ازتون بگیرن دیگ حوصله تون سر نمیره و دنبال کارای بیهوده نمیرید چون هدف ( های ) دیگه ای هم دارید :)) اینجا میتونید برای هرکاری ک در این جهت کمکتون میکنه هدف گذاری کنید و پیشرفتتون رو ثبت کنید یطورایی مثل گزارشکار درسی ولی کلی تر ... @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @تجربیا @ریاضیا
غیر درسی
آشپزی🍽🥞🎂
م
سلام و درود به همه لازم به توضیح اضافه نیست از اسم تاپیک مشخصه این تاپیک رو زدم تا اینجا تجربیات آشپزی،پخت کیک،غذای های محلی و نوشیدنی های مورد علاقه مون رو با هم به اشتراک بذاریم و از هم پخت کلی خوراکی خوشمزه رو یاد بگیریم و یه تفریحی باشه واسه اوقات فراغتمون و البته یه انگیزه واسه آشپزی پس اینجا عکس اونها رو قرار بدید و درصورت تمایل طرز تهیه شون رو هم بگین دعوت میکنم از: @soniaaa @Anzw-18 @Gharibe-Gomnam @roghayeh-eftekhari @chichak-am @حامد-صباحی @حمید-صباحی @m-hmt @sania-Andiravan @z-Gheibi و بقیه دوستان @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا @ریاضیا @انسانیا
غیر درسی
سوتی نامه
f.nalistF
سلام بچه ها امیدوارم حال یَک یَکتون عالی و درجه یک باشه بچه ها تو این تاپیک هر سوتی که دیدید یا خودتون مرتکب شدید رو بگید. میخواستم تکی منشن کنم ولی چون امکان داره کسی از قلم بیفته پس همه دعوتید. بترکونید @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء
غیر درسی
اخبار دنیای تکنولوژی📳📢
AkitoA
سلام خدمت همگی قبلا هم چندتا تاپیک مشابه داشتیم، ولی از اونجایی که خیلی قدیمی بودن، گفتم شاید بد نباشه یه تاپیک جدید در این باره بزنم خب همونطور که از اسم تاپیک پیداست، اینجا قراره اخباری از تکنولوژی که بنظرمون جالب میان رو به اشتراک بذاریم به دو دلیل این کار بنظرم جالبه: ۱- میتونیم از اخبار روز مطلع بشیم و به قولی به روز باشیم، رفته رفته به همین واسطه میتونیم اطلاعات خودمونو گسترش بدینم ۲- ممکنه بعد از چند سال بیایم و مطالب قدیمی تاپیک رو بخونیم و از پیشرفت تکنولوژی و اینکه کدوم شایعه ها حقیقت داشته یا کدوم پیش‌بینی ها رخ داده لذت ببریم و حیرت کنیم تنها قانونی اینجا داریم اسپم ممنوعه لطفا اگه چیزی براتون جالب هست یا لینک مقاله و کانال میخواین داخل تودلی نقل قول بزنید ممنون و مچکر از همگی ‌ @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء
غیر درسی

هرچی تو دلته بریز بیرون 2

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده غیر درسی
198.0k دیدگاه‌ها 499 کاربران 885.9k بازدیدها 391 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • J javad-mahdizadeh

    mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    javad-mahdizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    tamom در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

    یه سری رفتم خواستگاری دختره گفت من خونه میخوام، ماشین میخوام، پول میخوام، مسافرت هم میخوام

    دیدم اینا رو من هم میخوام😐

    تصمیم گرفتم منم شوهر کنم😂

    😂

    چطوری سلطان؟؟؟
    دیگه نه سلامی میدی نه احوالی میپرسی
    بسوزه پدر پیشرفت که دوستان قدیمی رو از یادت میبهر
    هیییی روزگار

    سلام، خوبی ؟
    این چه حرفیه 😕
    چه پیشرفتی بابا پیشرفت تو زندگی باید باشه :|
    شما اصن پیدات میشه اینور ؟ :|

    هستیم در خدمتتون
    میگم امتحانای ترم اول هم نزدیکه
    فرصت برای زخمی کردن بعضی ها پیش خواهد آمد ....😂

    M آفلاین
    M آفلاین
    mohammadhassan
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط mohammadhassan انجام شده
    #38601

    javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
    رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار، منو از چی میترسونی ؟ 😂

    J 1 پاسخ آخرین پاسخ
    1
    • M mohammadhassan

      javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
      رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار، منو از چی میترسونی ؟ 😂

      J آفلاین
      J آفلاین
      javad-mahdizadeh
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #38602

      mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

      javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
      رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار منو از چی میترسونی ؟ 😂

      😂
      فقط اون تیکه با افتخارش کشته منو

      M 1 پاسخ آخرین پاسخ
      1
      • T tamom

        fatemeh201678 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

        tamom خخخخ تنهایی میچتی و ج میدی😑😑

        نه بابا گوشیم افتاده بود دست پسرعموم شروع کرده بود مسخره بازی😂 دیگ ب اون حد نرسیدم😂

        fatemeh201678F آفلاین
        fatemeh201678F آفلاین
        fatemeh201678
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #38603

        tamom خخخخ اها فک کردم اثرات تنهایی توتایپیک موندنه😐😑

        Game over

        T 1 پاسخ آخرین پاسخ
        1
        • J javad-mahdizadeh

          mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

          javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
          رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار منو از چی میترسونی ؟ 😂

          😂
          فقط اون تیکه با افتخارش کشته منو

          M آفلاین
          M آفلاین
          mohammadhassan
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #38604

          javad-mahdizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

          mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

          javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
          رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار منو از چی میترسونی ؟ 😂

          😂
          فقط اون تیکه با افتخارش کشته منو

          بله😂
          10 هم نمره خداست 😂

          J 1 پاسخ آخرین پاسخ
          1
          • M mohammadhassan

            javad-mahdizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
            رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار منو از چی میترسونی ؟ 😂

            😂
            فقط اون تیکه با افتخارش کشته منو

            بله😂
            10 هم نمره خداست 😂

            J آفلاین
            J آفلاین
            javad-mahdizadeh
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #38605

            mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            javad-mahdizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

            javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
            رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار منو از چی میترسونی ؟ 😂

            😂
            فقط اون تیکه با افتخارش کشته منو

            بله😂
            10 هم نمره خداست 😂

            و باید نیمه پر لیوان رو دید
            10 دو رقمی هستش
            خیلیا هستند تک رقمی میگیرند 😂

            T 1 پاسخ آخرین پاسخ
            1
            • fatemeh201678F fatemeh201678

              tamom خخخخ اها فک کردم اثرات تنهایی توتایپیک موندنه😐😑

              T آفلاین
              T آفلاین
              tamom
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #38606

              fatemeh201678 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

              tamom خخخخ اها فک کردم اثرات تنهایی توتایپیک موندنه😐😑

              اون روزم دور نیست😐

              M 1 پاسخ آخرین پاسخ
              0
              • J javad-mahdizadeh

                mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                javad-mahdizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                javad-mahdizadeh نترس داداش ما همینجوریش امتحان ها رو نادیده میگیریم
                رفتم ادبیات 10 گرفتم با افتخار منو از چی میترسونی ؟ 😂

                😂
                فقط اون تیکه با افتخارش کشته منو

                بله😂
                10 هم نمره خداست 😂

                و باید نیمه پر لیوان رو دید
                10 دو رقمی هستش
                خیلیا هستند تک رقمی میگیرند 😂

                T آفلاین
                T آفلاین
                tamom
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط tamom انجام شده
                #38607

                اقا جواد خوبید شما؟

                J 1 پاسخ آخرین پاسخ
                0
                • T tamom

                  fatemeh201678 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                  tamom خخخخ اها فک کردم اثرات تنهایی توتایپیک موندنه😐😑

                  اون روزم دور نیست😐

                  M آفلاین
                  M آفلاین
                  mohammadhassan
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط mohammadhassan انجام شده
                  #38608

                  tamom در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                  fatemeh201678 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                  tamom خخخخ اها فک کردم اثرات تنهایی توتایپیک موندنه😐😑

                  اون روزم دور نیست😐

                  روزای بعد از کنکور اینجا کسی نیست 😂
                  درست حدس زدید میاد اون روز 😂

                  fatemeh201678F 1 پاسخ آخرین پاسخ
                  2
                  • T tamom

                    اقا جواد خوبید شما؟

                    J آفلاین
                    J آفلاین
                    javad-mahdizadeh
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #38609

                    tamom در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                    اقا جواد خوبید شما؟

                    سلام آقای تمام
                    بله خوب هستیم ما
                    شما خوب هستید عایا؟

                    T 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    0
                    • M mohammadhassan

                      tamom در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                      fatemeh201678 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                      tamom خخخخ اها فک کردم اثرات تنهایی توتایپیک موندنه😐😑

                      اون روزم دور نیست😐

                      روزای بعد از کنکور اینجا کسی نیست 😂
                      درست حدس زدید میاد اون روز 😂

                      fatemeh201678F آفلاین
                      fatemeh201678F آفلاین
                      fatemeh201678
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #38610

                      mohammadhassan منکه ازالان تصمیم گرفتم بعدکنکورنیام تاچندوقت بعدش با ی اکانت دیه بیام😑😑

                      Game over

                      M 1 پاسخ آخرین پاسخ
                      2
                      • M آفلاین
                        M آفلاین
                        mohammadhassan
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #38611

                        https://www.instagram.com/p/Bbzi2Wvh0tX/

                        اینو 😂

                        T 1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • fatemeh201678F fatemeh201678

                          mohammadhassan منکه ازالان تصمیم گرفتم بعدکنکورنیام تاچندوقت بعدش با ی اکانت دیه بیام😑😑

                          M آفلاین
                          M آفلاین
                          mohammadhassan
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #38612

                          fatemeh201678 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                          mohammadhassan منکه ازالان تصمیم گرفتم بعدکنکورنیام تاچندوقت بعدش با ی اکانت دیه بیام😑😑

                          این فکرخود من هم هست 😂
                          البته نه اینکه با اکانت دیگه بیام 😂
                          من روز قبل از کنکور استعفا میدم 😂

                          fatemeh201678F 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          2
                          • M mohammadhassan

                            https://www.instagram.com/p/Bbzi2Wvh0tX/

                            اینو 😂

                            T آفلاین
                            T آفلاین
                            tamom
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #38613

                            mohammadhassan در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                            https://www.instagram.com/p/Bbzi2Wvh0tX/

                            اینو 😂

                            وسطش عصبانی میشه😂

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            1
                            • J javad-mahdizadeh

                              tamom در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              اقا جواد خوبید شما؟

                              سلام آقای تمام
                              بله خوب هستیم ما
                              شما خوب هستید عایا؟

                              T آفلاین
                              T آفلاین
                              tamom
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #38614

                              javad-mahdizadeh در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              tamom در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                              اقا جواد خوبید شما؟

                              سلام آقای تمام
                              بله خوب هستیم ما
                              شما خوب هستید عایا؟

                              اری خوب هستیم

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              0
                              • بهارهب آفلاین
                                بهارهب آفلاین
                                بهاره
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #38615

                                0_1511370920640_IMG_20171122_204202.jpg

                                بابا محسن، پروردگار ضدحال زدن بود. مثلن تمام هفته منتظر دربی بودیم. با سوت داور، بابا از اتاقش می‌آمد بیرون، می‌رفت دستشویی، برمی‌گشت، با حوله دست و ریشش را خشک می‌کرد، می‌نشست کنار ما، ریموت را برمی‌داشت و می‌زد راز بقا. می‌گفت «عجب میمونی. قیافه‌ش آشنا نیست؟»
                                موقع شام هم نمی‌گذاشت سریال را کامل ببینیم. یا تلویزیون را خاموش می‌کرد یا می‌زد شبکه قران. هیچ وقت هم نگذاشت ماریوی آتاری ما، عروسش را آزاد کند. یک‌هو آداپتور را در می‌آورد و می‌گفت «داغ کرده‌ها. می‌خوای خونه رو آتیش بزنی؟»

                                یک‌بار هم که داشتم برای مسابقات صوت قران، تمرین می‌کردم، یواشکی صدایم را ضبط کرده بود. بعد تا شب مجبورم کرد صدای خودم را بشنوم. داشتم خل می‌شدم. مخصوصن اینکه بیسم الله را چندباری گفته بودم و هر بار گفته بودم «نه. اینطوری خوب نیست.» می‌گفت «ببین ما چی می‌کشیم از دستت، عبدالباسط»

                                کافی هم بود چیزی بگوییم که مطابق میلش نباشد. مثلن یک‌روز، برف تندی می‌آمد. محبتش گل کرده بود و می‌خواست با تاکسی مرا برساند. توی راه در آمد که «می بینی بچه‌هارو توصف اتوبوس؟» از دهانم پرید «خب، اینا چتر دارن.» از آن نگاه‌ها کرد یعنی «جواب منو دادی؟» نیم‌ساعتی همه خیابان‌ها را چرخید تا بالاخره زد کنار و رفت توی یک مغازه. وقتی آمد بیرون، در سمت شاگرد را باز کرد و گفت «اینم چتر. مدرسه‌تم از اون وره.» شبش می‌گفت «چتره خوب راه می رفت نابغه من؟ تو سربالایی که ریپ نمیزد؟»

                                تا وقتی هم بود، دست از این کارهاش برنداشت. شب قبل از عمل‌ش، بردمش سینما. فیلم خنده‌داری بود. اما خودش را زد به خواب. بلند بلند خرناس می‌کشید و وقتی مردم می‌خندیدند، قلبش را می‌گرفت که مثلن از خواب پریده.

                                حالا که نیست، حالا که سالهاست ندارمش، دلم برای این کارهاش، بیشتر از همیشه تنگ است. بعضی وقت‌ها که نفسم خیلی می‌گیرد، وسط فوتبال یک‌هو کانال را عوض می‌کنم. یا می نشینم پای شبکه چهار و ساعت ها به آرم ثابتِ آبی‌ش خیره می‌شوم.

                                گاهی هم برای خودم حرف می‌زنم و صدایم را ضبط می‌کنم و می‌گذارم یکسره پخش شود. فیلم خنده دار می‌روم و سعی می‌کنم بخوابم. توی برف به همه راننده تاکسی‌ها می‌گویم مردم چتر دارن‌ها. آرام که نمی‌شوم می‌روم بهشت‌زهرا. می‌نشینم بین قبر خودش و مامان‌پروانه. با صوت برایش قران می‌خوانم. انقدر که از توی قبر بگوید ما اینجا هم از دست تو آسایش نداریم و بعد صدای خروپف الکی‌ش را بشنوم و ببینم که همان لبخند موذی همیشگی‌اش افتاده روی صورتش و آخ...

                                👤مرتضی برزگر

                                Nothing really matters :)

                                T fatemeh201678F J _ ی 5 پاسخ آخرین پاسخ
                                4
                                • بهارهب بهاره

                                  0_1511370920640_IMG_20171122_204202.jpg

                                  بابا محسن، پروردگار ضدحال زدن بود. مثلن تمام هفته منتظر دربی بودیم. با سوت داور، بابا از اتاقش می‌آمد بیرون، می‌رفت دستشویی، برمی‌گشت، با حوله دست و ریشش را خشک می‌کرد، می‌نشست کنار ما، ریموت را برمی‌داشت و می‌زد راز بقا. می‌گفت «عجب میمونی. قیافه‌ش آشنا نیست؟»
                                  موقع شام هم نمی‌گذاشت سریال را کامل ببینیم. یا تلویزیون را خاموش می‌کرد یا می‌زد شبکه قران. هیچ وقت هم نگذاشت ماریوی آتاری ما، عروسش را آزاد کند. یک‌هو آداپتور را در می‌آورد و می‌گفت «داغ کرده‌ها. می‌خوای خونه رو آتیش بزنی؟»

                                  یک‌بار هم که داشتم برای مسابقات صوت قران، تمرین می‌کردم، یواشکی صدایم را ضبط کرده بود. بعد تا شب مجبورم کرد صدای خودم را بشنوم. داشتم خل می‌شدم. مخصوصن اینکه بیسم الله را چندباری گفته بودم و هر بار گفته بودم «نه. اینطوری خوب نیست.» می‌گفت «ببین ما چی می‌کشیم از دستت، عبدالباسط»

                                  کافی هم بود چیزی بگوییم که مطابق میلش نباشد. مثلن یک‌روز، برف تندی می‌آمد. محبتش گل کرده بود و می‌خواست با تاکسی مرا برساند. توی راه در آمد که «می بینی بچه‌هارو توصف اتوبوس؟» از دهانم پرید «خب، اینا چتر دارن.» از آن نگاه‌ها کرد یعنی «جواب منو دادی؟» نیم‌ساعتی همه خیابان‌ها را چرخید تا بالاخره زد کنار و رفت توی یک مغازه. وقتی آمد بیرون، در سمت شاگرد را باز کرد و گفت «اینم چتر. مدرسه‌تم از اون وره.» شبش می‌گفت «چتره خوب راه می رفت نابغه من؟ تو سربالایی که ریپ نمیزد؟»

                                  تا وقتی هم بود، دست از این کارهاش برنداشت. شب قبل از عمل‌ش، بردمش سینما. فیلم خنده‌داری بود. اما خودش را زد به خواب. بلند بلند خرناس می‌کشید و وقتی مردم می‌خندیدند، قلبش را می‌گرفت که مثلن از خواب پریده.

                                  حالا که نیست، حالا که سالهاست ندارمش، دلم برای این کارهاش، بیشتر از همیشه تنگ است. بعضی وقت‌ها که نفسم خیلی می‌گیرد، وسط فوتبال یک‌هو کانال را عوض می‌کنم. یا می نشینم پای شبکه چهار و ساعت ها به آرم ثابتِ آبی‌ش خیره می‌شوم.

                                  گاهی هم برای خودم حرف می‌زنم و صدایم را ضبط می‌کنم و می‌گذارم یکسره پخش شود. فیلم خنده دار می‌روم و سعی می‌کنم بخوابم. توی برف به همه راننده تاکسی‌ها می‌گویم مردم چتر دارن‌ها. آرام که نمی‌شوم می‌روم بهشت‌زهرا. می‌نشینم بین قبر خودش و مامان‌پروانه. با صوت برایش قران می‌خوانم. انقدر که از توی قبر بگوید ما اینجا هم از دست تو آسایش نداریم و بعد صدای خروپف الکی‌ش را بشنوم و ببینم که همان لبخند موذی همیشگی‌اش افتاده روی صورتش و آخ...

                                  👤مرتضی برزگر

                                  T آفلاین
                                  T آفلاین
                                  tamom
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #38616

                                  بهاره
                                  خلاصه نداره؟😬

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  0
                                  • M mohammadhassan

                                    fatemeh201678 در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                    mohammadhassan منکه ازالان تصمیم گرفتم بعدکنکورنیام تاچندوقت بعدش با ی اکانت دیه بیام😑😑

                                    این فکرخود من هم هست 😂
                                    البته نه اینکه با اکانت دیگه بیام 😂
                                    من روز قبل از کنکور استعفا میدم 😂

                                    fatemeh201678F آفلاین
                                    fatemeh201678F آفلاین
                                    fatemeh201678
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #38617

                                    mohammadhassan ازالانم چتومحدودکردم بعداولین ازمون گمنام باشم😐😐

                                    Game over

                                    T 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    1
                                    • بهارهب بهاره

                                      0_1511370920640_IMG_20171122_204202.jpg

                                      بابا محسن، پروردگار ضدحال زدن بود. مثلن تمام هفته منتظر دربی بودیم. با سوت داور، بابا از اتاقش می‌آمد بیرون، می‌رفت دستشویی، برمی‌گشت، با حوله دست و ریشش را خشک می‌کرد، می‌نشست کنار ما، ریموت را برمی‌داشت و می‌زد راز بقا. می‌گفت «عجب میمونی. قیافه‌ش آشنا نیست؟»
                                      موقع شام هم نمی‌گذاشت سریال را کامل ببینیم. یا تلویزیون را خاموش می‌کرد یا می‌زد شبکه قران. هیچ وقت هم نگذاشت ماریوی آتاری ما، عروسش را آزاد کند. یک‌هو آداپتور را در می‌آورد و می‌گفت «داغ کرده‌ها. می‌خوای خونه رو آتیش بزنی؟»

                                      یک‌بار هم که داشتم برای مسابقات صوت قران، تمرین می‌کردم، یواشکی صدایم را ضبط کرده بود. بعد تا شب مجبورم کرد صدای خودم را بشنوم. داشتم خل می‌شدم. مخصوصن اینکه بیسم الله را چندباری گفته بودم و هر بار گفته بودم «نه. اینطوری خوب نیست.» می‌گفت «ببین ما چی می‌کشیم از دستت، عبدالباسط»

                                      کافی هم بود چیزی بگوییم که مطابق میلش نباشد. مثلن یک‌روز، برف تندی می‌آمد. محبتش گل کرده بود و می‌خواست با تاکسی مرا برساند. توی راه در آمد که «می بینی بچه‌هارو توصف اتوبوس؟» از دهانم پرید «خب، اینا چتر دارن.» از آن نگاه‌ها کرد یعنی «جواب منو دادی؟» نیم‌ساعتی همه خیابان‌ها را چرخید تا بالاخره زد کنار و رفت توی یک مغازه. وقتی آمد بیرون، در سمت شاگرد را باز کرد و گفت «اینم چتر. مدرسه‌تم از اون وره.» شبش می‌گفت «چتره خوب راه می رفت نابغه من؟ تو سربالایی که ریپ نمیزد؟»

                                      تا وقتی هم بود، دست از این کارهاش برنداشت. شب قبل از عمل‌ش، بردمش سینما. فیلم خنده‌داری بود. اما خودش را زد به خواب. بلند بلند خرناس می‌کشید و وقتی مردم می‌خندیدند، قلبش را می‌گرفت که مثلن از خواب پریده.

                                      حالا که نیست، حالا که سالهاست ندارمش، دلم برای این کارهاش، بیشتر از همیشه تنگ است. بعضی وقت‌ها که نفسم خیلی می‌گیرد، وسط فوتبال یک‌هو کانال را عوض می‌کنم. یا می نشینم پای شبکه چهار و ساعت ها به آرم ثابتِ آبی‌ش خیره می‌شوم.

                                      گاهی هم برای خودم حرف می‌زنم و صدایم را ضبط می‌کنم و می‌گذارم یکسره پخش شود. فیلم خنده دار می‌روم و سعی می‌کنم بخوابم. توی برف به همه راننده تاکسی‌ها می‌گویم مردم چتر دارن‌ها. آرام که نمی‌شوم می‌روم بهشت‌زهرا. می‌نشینم بین قبر خودش و مامان‌پروانه. با صوت برایش قران می‌خوانم. انقدر که از توی قبر بگوید ما اینجا هم از دست تو آسایش نداریم و بعد صدای خروپف الکی‌ش را بشنوم و ببینم که همان لبخند موذی همیشگی‌اش افتاده روی صورتش و آخ...

                                      👤مرتضی برزگر

                                      fatemeh201678F آفلاین
                                      fatemeh201678F آفلاین
                                      fatemeh201678
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط fatemeh201678 انجام شده
                                      #38618

                                      بهاره قسمت چترش باحال بود☺

                                      Game over

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      1
                                      • بهارهب بهاره

                                        0_1511370920640_IMG_20171122_204202.jpg

                                        بابا محسن، پروردگار ضدحال زدن بود. مثلن تمام هفته منتظر دربی بودیم. با سوت داور، بابا از اتاقش می‌آمد بیرون، می‌رفت دستشویی، برمی‌گشت، با حوله دست و ریشش را خشک می‌کرد، می‌نشست کنار ما، ریموت را برمی‌داشت و می‌زد راز بقا. می‌گفت «عجب میمونی. قیافه‌ش آشنا نیست؟»
                                        موقع شام هم نمی‌گذاشت سریال را کامل ببینیم. یا تلویزیون را خاموش می‌کرد یا می‌زد شبکه قران. هیچ وقت هم نگذاشت ماریوی آتاری ما، عروسش را آزاد کند. یک‌هو آداپتور را در می‌آورد و می‌گفت «داغ کرده‌ها. می‌خوای خونه رو آتیش بزنی؟»

                                        یک‌بار هم که داشتم برای مسابقات صوت قران، تمرین می‌کردم، یواشکی صدایم را ضبط کرده بود. بعد تا شب مجبورم کرد صدای خودم را بشنوم. داشتم خل می‌شدم. مخصوصن اینکه بیسم الله را چندباری گفته بودم و هر بار گفته بودم «نه. اینطوری خوب نیست.» می‌گفت «ببین ما چی می‌کشیم از دستت، عبدالباسط»

                                        کافی هم بود چیزی بگوییم که مطابق میلش نباشد. مثلن یک‌روز، برف تندی می‌آمد. محبتش گل کرده بود و می‌خواست با تاکسی مرا برساند. توی راه در آمد که «می بینی بچه‌هارو توصف اتوبوس؟» از دهانم پرید «خب، اینا چتر دارن.» از آن نگاه‌ها کرد یعنی «جواب منو دادی؟» نیم‌ساعتی همه خیابان‌ها را چرخید تا بالاخره زد کنار و رفت توی یک مغازه. وقتی آمد بیرون، در سمت شاگرد را باز کرد و گفت «اینم چتر. مدرسه‌تم از اون وره.» شبش می‌گفت «چتره خوب راه می رفت نابغه من؟ تو سربالایی که ریپ نمیزد؟»

                                        تا وقتی هم بود، دست از این کارهاش برنداشت. شب قبل از عمل‌ش، بردمش سینما. فیلم خنده‌داری بود. اما خودش را زد به خواب. بلند بلند خرناس می‌کشید و وقتی مردم می‌خندیدند، قلبش را می‌گرفت که مثلن از خواب پریده.

                                        حالا که نیست، حالا که سالهاست ندارمش، دلم برای این کارهاش، بیشتر از همیشه تنگ است. بعضی وقت‌ها که نفسم خیلی می‌گیرد، وسط فوتبال یک‌هو کانال را عوض می‌کنم. یا می نشینم پای شبکه چهار و ساعت ها به آرم ثابتِ آبی‌ش خیره می‌شوم.

                                        گاهی هم برای خودم حرف می‌زنم و صدایم را ضبط می‌کنم و می‌گذارم یکسره پخش شود. فیلم خنده دار می‌روم و سعی می‌کنم بخوابم. توی برف به همه راننده تاکسی‌ها می‌گویم مردم چتر دارن‌ها. آرام که نمی‌شوم می‌روم بهشت‌زهرا. می‌نشینم بین قبر خودش و مامان‌پروانه. با صوت برایش قران می‌خوانم. انقدر که از توی قبر بگوید ما اینجا هم از دست تو آسایش نداریم و بعد صدای خروپف الکی‌ش را بشنوم و ببینم که همان لبخند موذی همیشگی‌اش افتاده روی صورتش و آخ...

                                        👤مرتضی برزگر

                                        J آفلاین
                                        J آفلاین
                                        javad-mahdizadeh
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #38619

                                        بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:

                                        0_1511370920640_IMG_20171122_204202.jpg

                                        بابا محسن، پروردگار ضدحال زدن بود. مثلن تمام هفته منتظر دربی بودیم. با سوت داور، بابا از اتاقش می‌آمد بیرون، می‌رفت دستشویی، برمی‌گشت، با حوله دست و ریشش را خشک می‌کرد، می‌نشست کنار ما، ریموت را برمی‌داشت و می‌زد راز بقا. می‌گفت «عجب میمونی. قیافه‌ش آشنا نیست؟»
                                        موقع شام هم نمی‌گذاشت سریال را کامل ببینیم. یا تلویزیون را خاموش می‌کرد یا می‌زد شبکه قران. هیچ وقت هم نگذاشت ماریوی آتاری ما، عروسش را آزاد کند. یک‌هو آداپتور را در می‌آورد و می‌گفت «داغ کرده‌ها. می‌خوای خونه رو آتیش بزنی؟»

                                        یک‌بار هم که داشتم برای مسابقات صوت قران، تمرین می‌کردم، یواشکی صدایم را ضبط کرده بود. بعد تا شب مجبورم کرد صدای خودم را بشنوم. داشتم خل می‌شدم. مخصوصن اینکه بیسم الله را چندباری گفته بودم و هر بار گفته بودم «نه. اینطوری خوب نیست.» می‌گفت «ببین ما چی می‌کشیم از دستت، عبدالباسط»

                                        کافی هم بود چیزی بگوییم که مطابق میلش نباشد. مثلن یک‌روز، برف تندی می‌آمد. محبتش گل کرده بود و می‌خواست با تاکسی مرا برساند. توی راه در آمد که «می بینی بچه‌هارو توصف اتوبوس؟» از دهانم پرید «خب، اینا چتر دارن.» از آن نگاه‌ها کرد یعنی «جواب منو دادی؟» نیم‌ساعتی همه خیابان‌ها را چرخید تا بالاخره زد کنار و رفت توی یک مغازه. وقتی آمد بیرون، در سمت شاگرد را باز کرد و گفت «اینم چتر. مدرسه‌تم از اون وره.» شبش می‌گفت «چتره خوب راه می رفت نابغه من؟ تو سربالایی که ریپ نمیزد؟»

                                        تا وقتی هم بود، دست از این کارهاش برنداشت. شب قبل از عمل‌ش، بردمش سینما. فیلم خنده‌داری بود. اما خودش را زد به خواب. بلند بلند خرناس می‌کشید و وقتی مردم می‌خندیدند، قلبش را می‌گرفت که مثلن از خواب پریده.

                                        حالا که نیست، حالا که سالهاست ندارمش، دلم برای این کارهاش، بیشتر از همیشه تنگ است. بعضی وقت‌ها که نفسم خیلی می‌گیرد، وسط فوتبال یک‌هو کانال را عوض می‌کنم. یا می نشینم پای شبکه چهار و ساعت ها به آرم ثابتِ آبی‌ش خیره می‌شوم.

                                        گاهی هم برای خودم حرف می‌زنم و صدایم را ضبط می‌کنم و می‌گذارم یکسره پخش شود. فیلم خنده دار می‌روم و سعی می‌کنم بخوابم. توی برف به همه راننده تاکسی‌ها می‌گویم مردم چتر دارن‌ها. آرام که نمی‌شوم می‌روم بهشت‌زهرا. می‌نشینم بین قبر خودش و مامان‌پروانه. با صوت برایش قران می‌خوانم. انقدر که از توی قبر بگوید ما اینجا هم از دست تو آسایش نداریم و بعد صدای خروپف الکی‌ش را بشنوم و ببینم که همان لبخند موذی همیشگی‌اش افتاده روی صورتش و آخ...

                                        👤مرتضی برزگر

                                        خیلی زیبا بود خیلی
                                        واقعا مرسی

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • بهارهب بهاره

                                          0_1511370920640_IMG_20171122_204202.jpg

                                          بابا محسن، پروردگار ضدحال زدن بود. مثلن تمام هفته منتظر دربی بودیم. با سوت داور، بابا از اتاقش می‌آمد بیرون، می‌رفت دستشویی، برمی‌گشت، با حوله دست و ریشش را خشک می‌کرد، می‌نشست کنار ما، ریموت را برمی‌داشت و می‌زد راز بقا. می‌گفت «عجب میمونی. قیافه‌ش آشنا نیست؟»
                                          موقع شام هم نمی‌گذاشت سریال را کامل ببینیم. یا تلویزیون را خاموش می‌کرد یا می‌زد شبکه قران. هیچ وقت هم نگذاشت ماریوی آتاری ما، عروسش را آزاد کند. یک‌هو آداپتور را در می‌آورد و می‌گفت «داغ کرده‌ها. می‌خوای خونه رو آتیش بزنی؟»

                                          یک‌بار هم که داشتم برای مسابقات صوت قران، تمرین می‌کردم، یواشکی صدایم را ضبط کرده بود. بعد تا شب مجبورم کرد صدای خودم را بشنوم. داشتم خل می‌شدم. مخصوصن اینکه بیسم الله را چندباری گفته بودم و هر بار گفته بودم «نه. اینطوری خوب نیست.» می‌گفت «ببین ما چی می‌کشیم از دستت، عبدالباسط»

                                          کافی هم بود چیزی بگوییم که مطابق میلش نباشد. مثلن یک‌روز، برف تندی می‌آمد. محبتش گل کرده بود و می‌خواست با تاکسی مرا برساند. توی راه در آمد که «می بینی بچه‌هارو توصف اتوبوس؟» از دهانم پرید «خب، اینا چتر دارن.» از آن نگاه‌ها کرد یعنی «جواب منو دادی؟» نیم‌ساعتی همه خیابان‌ها را چرخید تا بالاخره زد کنار و رفت توی یک مغازه. وقتی آمد بیرون، در سمت شاگرد را باز کرد و گفت «اینم چتر. مدرسه‌تم از اون وره.» شبش می‌گفت «چتره خوب راه می رفت نابغه من؟ تو سربالایی که ریپ نمیزد؟»

                                          تا وقتی هم بود، دست از این کارهاش برنداشت. شب قبل از عمل‌ش، بردمش سینما. فیلم خنده‌داری بود. اما خودش را زد به خواب. بلند بلند خرناس می‌کشید و وقتی مردم می‌خندیدند، قلبش را می‌گرفت که مثلن از خواب پریده.

                                          حالا که نیست، حالا که سالهاست ندارمش، دلم برای این کارهاش، بیشتر از همیشه تنگ است. بعضی وقت‌ها که نفسم خیلی می‌گیرد، وسط فوتبال یک‌هو کانال را عوض می‌کنم. یا می نشینم پای شبکه چهار و ساعت ها به آرم ثابتِ آبی‌ش خیره می‌شوم.

                                          گاهی هم برای خودم حرف می‌زنم و صدایم را ضبط می‌کنم و می‌گذارم یکسره پخش شود. فیلم خنده دار می‌روم و سعی می‌کنم بخوابم. توی برف به همه راننده تاکسی‌ها می‌گویم مردم چتر دارن‌ها. آرام که نمی‌شوم می‌روم بهشت‌زهرا. می‌نشینم بین قبر خودش و مامان‌پروانه. با صوت برایش قران می‌خوانم. انقدر که از توی قبر بگوید ما اینجا هم از دست تو آسایش نداریم و بعد صدای خروپف الکی‌ش را بشنوم و ببینم که همان لبخند موذی همیشگی‌اش افتاده روی صورتش و آخ...

                                          👤مرتضی برزگر

                                          _ آفلاین
                                          _ آفلاین
                                          _سبا_
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #38620

                                          بهاره عععع همین ی دیقه پیش داشتم تو کاف میخوندمش(:

                                          جوکر؟

                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          1
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 1929
                                          • 1930
                                          • 1931
                                          • 1932
                                          • 1933
                                          • 9900
                                          • 9901
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع