هرچی تودلته بریز بیرون۶

[0yasin.sh0]

@امیرمسعود-جعفری اینو نمیدونم دقیق چون من استفاده زیادی ندارم از گوشی کار هامو با کامپیوتر میکنم،

[Hamed.s]

این پست پاک شده!

[اهورا]

_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

از اینجا به بعدش سخته،خیلی

تو بودی میگفتی دانشجوهای جدید مغرور میشن ؟‍️

[_Biliifti_]

اهورا
ببخشید یهویی شد

[اهورا]

_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا
ببخشید یهویی شد

پولشو بده حله

[Hamid.s]

اهورا
دانشگاه چی شد؟
مشکل حضوری حل شد

[Succinate]

@Younes-Dehkhoda-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Alba
ایول
مبارکتون باشه تازه ناظم شدین ؟

سلام
بله
متشکرم

[_Biliifti_]

اهورا
پول،شدیدا نیاز دارم
اگه تونستی یکم برام واریز کن بهت برمیگردونم
مرسی

[اهورا]

@Hamid-s در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا
دانشگاه چی شد؟

۳۰م قراره باز بشه

راستی حمید تا یادم نرفتت بگم بهت
نقاشیات خیلی قشنگه

[Succinate]

_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Alba
میبینی از هرکی بدم میاد ناظم میشه

از من بدت بیاد با کی میخوای شیر کاکائو و کیک دوقلو بخوری؟‍️

[Maryam Nateqi]

سلام کسی اینجا دانشجوی مکانیکه؟

[اهورا]

_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

اهورا
پول،شدیدا نیاز دارم
اگه تونستی یکم برام واریز کن بهت برمیگردونم
مرسی

خیلی پیامت جدی بود

[Hamed.s]

هر چیزی که از دست دادی بالأخره یه روزی دوباره به دست میاری!
استخوانی که شکسته دوباره ترمیم می‌شه.
سرمایه‌ای که نابود شده دوباره برمی‌گرده.
ماشینی که خراب شده دوباره درست می‌شه.
خونه‌ای که ویران شده دوباره ساخته می‌شه.
تنها چیزی که اگه از دست بره دوباره به دست نمیاد روزای جوونی‌مونه، گذر عمرمونه!
پس انقدر سرسری ازش نگذر، از لحظه به لحظه‌اش لذت ببر، زندگی رو جوری زندگی کن که اگه ۵۰ سال بعد به سال‌های قبلی زندگیت فکر کردی با حسرت نگی حیف عمری که برباد رفت...

[_Biliifti_]

@Alba
اینکه دیگه همونم اوضاع رو درست نمیکنه هم واسه تو و هم واسه من غیرقابل باوره

[_Biliifti_]

اهورا
شوخی دارم باهات?
داری شماره رو که..

[_Biliifti_]

Maryam Nateqi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

سلام کسی اینجا دانشجوی مکانیکه؟

من

[Hamed.s]

وقتی نوجوون بودم داشتم واسه اولین بار کوکی درست می‌کردم؛
همه‌چیشو خوب پیش رفتم فقط فر ما با فر رسپی نمی‌خوند و باعث شد کف کوکیم بسوزه.
منم عصبانی شدم همه چیو ول کردم رفتم تو اتاقم، چون واسش خیلی زحمت کشیده بودم اعصابم خورد بود. یه کم گذشت دیدم صدا خرچ خرچ میاد، بعد نیم ساعت دیدم بابا در اتاق رو باز کرد و کوکیامو تو ظرف چیده نشونم میده میگه بیا بخوریم درستش کردم، دیدم دیگه اثری از سوختگی کفش نیست؛
گفتم چیکار کردی باهاشون؟
گفت کفشو کشیدم به رنده تا سوختگیش رفت مزه‌ش واقعا خوب بود حیف بود ولش کنی.
هروقت معنی دوس داشتن رو گم می‌کنم یاد این خاطره میفتم و بابام...

[Masoumeh.sh]

فقط بلدن اعصاب آدمو خورد کنن

[Hamid.s]

اهورا
ارادت لطف داری
البته بیشتر خط خطی هست

[Masoumeh.sh]

هعی میگم فردا نمیشه کار خودشونو میکنن://