سلام بدون مقدمه شروع میکنم من یک فارغ تحصیل کنکور ۱۴۰۰ و رتبه ۶۰۰۰ منطقه بودم ... اما شاید براتون جالب باش که قرار چی بگم و بدون پرده صحبت کنم... میخواستم مثل همیشه بشینم با خودم حرف بزنم توی یک دفترچه بنویسم یا شاید ویس بگیرم اما خیلی اتفاقی اینجا رو برای اولین بار دیدم... آن چنان جالب نبود برام که بگید جو گرفته اش نه...! شاید چون میخوام باقی بمون و به نظرم اینجا جای خوبی برای شرح حال من باش ... من برخلاف خیلی از کسایی که الان پشت موندن ، نمی دونستم. قرار بمونم چون اصلا به پشت کنکور موندن فکر نمی کردم دروغ چرا اصلا چیز + نمی دیدم این فرایند رو و خب حقیقت هم همین هست که جامعه آنچنان نگاه و نحوه برخورد درستی با پشت کنکوری ها نداره ( پ.ن : شاید بگید یک فرایند عادی و الان خیلی از دانشجو های پزشکی موندن و آوردن اما دوست من از ۳۰۰ هزار که میمونن تهش ۱ هزار به زور اونم شاید اوردن و اون افراد هم همین درد رو کشیدن واقعا اسم قهرمان پیشرفت حقشون) ... اما چرا فکر میکردم قبولم چون توی یک سری توهمات بودم اول اینکه من کانون بودم و ترازم حدود ۶۰۰۰ بود و اختصاصی قوی ای داشتم اما در واقع من پشت موندم بخاطر درصد های عمومی که واقعا خنده دار هستش و همین طور واقعا آدمو داغون میکنه که کارنامه های ۱۴۰۰ رو ببینی با در صدای اختصاصی و حتی درس عربی ات پزشکی قبول شدن ولی تو هنوز باید بشینی مسیر عبور نشخوار گاو رو بخونی !چراااا؟ چون ماه آخر و حدود ۴۰ روز قبل کنکور شل کنی و درگیر تعلقات دنیوی بشی! اوکی من پذیرفتم و موندم و گفتن بهم میگن باش خدا به حکمتی داشته راستش قبل کنکور یعنی حدود دو سال پیش اصلا فاز حرف زدن با خودم و خدام و خودشناسی که به نظرمن و نظر حضرت علی ، سود مند ترین دانش هاست ،، نداشتم اما حداقل الان خودمو خوب می شناسم که تبدیل به چه جهش یافته ای شدم ... میدونید اکثر ما مثل همیم فقط یکی بالاتر از ماست چون رفته خودشو پیدا کرده و به ی جایی رسیده یکی همسن ماست و الان داره کنار دریا استوری میزاره و سال بعد شاید اصلا بره آزاد یا اصلا پول داشت باش بره ادامه استوری اش رو خارج یا همین جا بزاره یکی دغدغه اش اینه یه دانشگاهی قبول بشه که دیگه خانواده ولش کنن یا بقول خودمون بتون هر غلطی میخواد بکن ... یکی ام شاید چون پسرخاله اش پزشکی یا شریف یا هرجا میخون میخواد بیاره ... یکی ام هست که منطقه ی محروم و میخواد خودشو بالا بکش و رشد کن ... یکی ام دنبال پرستیژ و پولش که هرکی بگه نیستم ....! بگذریم اما من سال اول دروغ چرا دنبال همه ی اینا بودم و از همه مهم تر من با علاقه اومدم تجربی نه خانواده مجبورم کردن که دکتر شو و نه دکتری داشتیم تو خونواده... یک انسان کاملا معمولی توی یک مدرسه دولتی که سطح دیدش در همون حد هست و وارد دبیرستان که شدیم نمی دونستیم کنکور چی هست؟! تقصیر ما نبود یا اینکه مثلا آدمی باشم که تو درس و اینا نیست نه هرسال ۱ کلاس بودم اما فقط در کلاس! در واقع جو هر شهری متفاوت و جو شهر ما هم کنکوری درس خوندن رو زیاد پر رنگ نکرده بودن ... اما من از همون دهم با آزمون و خطا و مدرسه ی دولتی که ۱ شهرمون نبود اومدم جلو و گفتم اینجا باید خودم گلیممو از آب بکشم بیرون گفتم من نمی تونم مثل اینا زندگی کنم مثلا دوستان با فلان کس رابطه داره یا طرف تهش یه شغل با حقوق اداره کار داره و بچه داری شو میکن یا مرده در تلاش به زور خانواده رو هندل کن یا فلان کسی که اصلا سواد نداره و کارخونه داره...اینا با این چیزا راضی بودن ولی واقعا درک نمی کنم حتی این جمله ای که میگه شبدر چه کم از گل لاله دارد ( به خصوص وقتی رتبه ها میاد اینو میگن که اره آقا همه چی کنکور نیست و افراد با یه عدد ارزش شون مشخص نمیشه ولی رفیق من واس تویی که اومدی این رشته و یه روز عاشق سه رشته ی تاپ بودی فقط یه حرف و برای آروم کردن خودت واسه اهمال کاری یات که خودمم شاملشم:/ اینو می پذیری و شایدم الان حرف منو جدی نگیری ولی یه روزی می فهمی که اون حسرت کل وجود زندگی ات رو میگیره شاید ۳۰ سالگی ات و شاید ۸۰ سالگی ات ولی اگه تهشم خودمون رو گول بزنیم و یه رشته پایین بزنیم و بریم که مثلا من پرستاری دانشگاه ایران میآوردم مطمن بودم به یک سال نمی کشید که حسرت میخوردم و می گفتم من با این هوشم این جام و فلانی که من سر کلاس همیشه ازش بهتر بودم داره الان جای منو گرفته و پزشکی میخونه) اما نا گفته نمون اینا فقط برای اهل دلای این رشته اس که واقعا از جون و دل مایه میزاره و میخون و عمیقا این رشته رو با همه ی بدبختی هاش میخواد که من امسال به چنین نتیجه ای رسیدم که واقعا میخوام یه آدم مفیدی باشم روی فلان بیماری کار کنم فلان مقاله رو بدم فلان همایش خارجی بیو زیست برگزار کنم نه صرفا یه پزشکی قبول بشم و و یه پیج بزنم و توی بیو بنویسم دانشجوی پزشکی! تا اینجا یه جو گیری که همه میان و میگن و کنکور رو بزرگ کردن و کلی حرف های زرد و انگیزشی که من دنیا رو تغییر میدم و این خزعبلات که من بهشون میگم این تهش دو ماه دووم بیاره شایدم قبول بشن اما اون چیزی که من تو فکرم نمیشن الان تا اینجا شاید درک کرده باشید من صرفا حرف نمی زنم و اینم بگم اولین تراز قلم چی ام ۴۸۰۰ بود پس این نشون میده من اصلا آدم ایده آلی نبودم اما همون طوری که اول گفتم ما همه مثل همیم اگه بفهمیم کجایییم و خودمونو بشناسیم من توی اون ۱۷ ۱۸ سالگی ام شناختم و تصمیم به ساختن آرزوهام کردم نه با حرف با عمل ...نه کلاسی نه حتی بدونم فلان منبع چی بخونم نه شبکه اجتماعی داشتم کلا با آزمون و خطا و کلی بدبختی اوایل ۱۲هم شدم ۵۸۰۰ اما اصلا نمی گم که این آزمون و خطا خوب بوده نه فقط بزارید پای اینکه من تجربه ای نداشتم و کسی هم متاسفانه نبود بفهم این بچه ۱۷ ساله چه آرزوهایی داره و بیاد آگاهش کن ... خیلی اعتماد به نفس داشتم که امسال اصلا نشونی ازش نیست متاسفانه و اما دیگه از یه جایی تقلب های قلم چی زیاد شد و تراز ها اومد پایین منم کسی نبود اطرافم که باهاش رقابت کنم و ملاکم همون تراز قلم چی بود همین باعث شد من از راه اصلی دور بشم و فروردین ۱۴۰۰ اصلا توانایی درس خوندن نداشتم و این که نمی تونستم درس بخونم منو نابود کرد طوری که منی که یه مطلبی رو که طرف واسش ده تا کلاس میرفت با خودخوانی توی آزمون ها کلی درصد بالا میزدم و توی فروردین دلم به حال خودم می سوخت که حق من نیست این همه بدبختی و همه ی این فشار ها باعث شد آزمون آنلاین رو دیگه درست ندم و توی اون مقطع خودم رو گول بزنم و زمان زیاد بشینم اون موقع ها اینا رو درک نمی کردم چون واقعا ما سنی نداریم ایمان قوی و اراده استواری نمونده بود که جلوش رو بگیرم و مثل یک باتلاق بود که هر روز بیش تر پایین میرفت اما گذشت و گذشت و با اومدن نتایج ۱۴۰۰ تازه تاثیر اهمال کاری دو ماه آخر ام رو فهمیدم اون روزا به شدت داغون بودم چون من اصلا انتظار نداشتم چنین رتبه ی افتضاحی بیارم اما من واقعا حقم نبود و به شدت از خدا گله مند بودم که میتونست کمکم کن توی اون دوران اما زهی خیال باطل میدونید حقیقت اینه که روزگار و احوالات اش نتیجه کار خودمون و اگه حالا توی یک چیز ساده مثل کنکور مردود بشی یکی دیگه رو میزاره جات و اون تقصیر خانواده و خدا و دوست و آشنا نیست در واقع ادامه زندگی ما دست خودمون و بقیش بهانه هست که منم میگرفتم.... اما بعد از ظهر نتایج تصمیم گرفتم پشت بمونم چون. من این همه از خوشیم نزدم و ورزش مورد علاقم رو کنار بزارم و این همه فیلم درسی الکی ندیدم ... پس فرق من با اون کسی که هیچ دردی نکشید چی ؟! من چه گناهی کردم که میتونستم با هوشم فرزانگان و ... باشم اما نیستم با اینکه خونواده ی متوسط رو به بالایی از لحاظ مالی داشتیم و خیلی بچه ها میدونم حتی پول منابع هم ندارن اما من از یه چیز دیگه می سوختم میدونید چی پشت کنکور بده ؟ اینکه درسته خانواده منو ساپورت مالی میکردن ولی ذره ای امید به من نداشتن و همین چند وقت پیش پدرم میگفت شاید امسال همین پرستاری هم نیاری و من آدم محکمی در کل اما خب من اون لحظه شکستم و له شدم چون این خیلی بده که عزیز ترین کسانت فکر کنن داری پولشونو هدر میدی و اصلا ذره ای برای کارت ارزش قائل نیستن اما من کله شق تر از این حرفا بودم من باید میموندم و میآوردم این لعنتی رو برای ثابت کردن به خودم به بقیه برای رسیدن به هدفام به خوشبختی که به کنکور بسته بود ..... شهریور تنها ماهی بود تا الان که ۷ خرداد که بکوپ و بی وقفه خوندم و آزمون ۲۳ مهر خودم واقعا شدم ۶۷۰۰ اون روز فهمیدم که من هوش و توانایی داشتم و استفاده نمی کردم اما امسال مشاور داشتم و اون یه فضای مزخرف رقابتی منفی به وجود آورده بود و من این درس خوندم تا آذر بیش تر نشد و ماه آذر بدترین ماه زندگیم شد توی خفقان و خون زندگی میکردم همه فکر. میکردنن من خوبم و دارم می خونم اما یه سری چیزهای مسخره نخوندم درست اما جدی انقدر باهوش بودم که هیچ کس نفهمید اینا همش روی کار و من دیگه اون شخص نشدم خدا شاهد اصلا اینکه وارد رابطه و حاشیه و اینا بشم هم نبود و یک سری چیز مزخرف بود بعلاوه ی فشار عصبی که حتی گریه هم نمی تونستم بکنم ... کلی برنامه می نوشتم اما نمی رسیدم عمل کنم و دوباره و رسیدم به اوایل بهمن دیدم چقدر تلنبار شده و من باید چیکار کنم یه کنکور حتی اگه یه هفته از درس دور باش برگشت به روال سابق سخته اما من حدود دوماه دور بودم و من باید امسال قبول میشدم و این دوره خفقان به پایان برسونم دست و پا شکسته خوندم تا جامع های سنجش اما بازهم اشتباه پارسال و نا امیدی که حد نداشت و قبول نشدنم اما من نمی گم نمی خوندم ولی هر کس یه ایده آلی داره من اون ایده ال نبودم و من یا 0 میخوام یا 100 و به غیر اون راضی نیستم... اما یه چند روز از اواخر اردیبهشت ۱۵ ساعت روزی خوندم امروزم پا شدم ساعت ۶ به زور قرص اما انگار من فراموش کردم چرا این جام چرا الان فلان جا نیستم چرا مثل بقیه الان تلگرام ندارم و فیلم های مورد علاقم رو نمی بینم همه ی این چرا ها باعث شد من دوباره خدا رو پیدا کنم تنها کسی که حسش میکنم میتونم عاشقش باشم چون من بنده خوبی نبودم ولی همیشه بوده و هوامو داشت و به اون حکمت اش رسیدم و باعث شد من درست امسال اونی که میخوام نشد و چه بسا شاید بشه اما همه ی این حرف ها و حقیقت زندگی و دیدگاه درست و اون روحیه جنگنده ای که باهاش شروع کردم رو برگردوند و من این حس رو دوسش دارم چون من واقعی ام ... اما جالب که این داستان شاید برای شما زیاد جالب نباش و سرتون رو درد بیاره اما خیلی درد کشیدم تا گذراندومش و شاید به راحتی تایپ کردنش نبود اما اصلا گریه ام نگرفت موقع تایپش چون من رو ساخت و از اون حالت لوس درم آورد و محکم کرد ..... همه ی این گفتم تا اینو بگم :::: صبح که بیدار شدم گفتم منی که حالا اومدم تو راه باید یه عهدی ببندم نه صرفا الکی.. یه عهد که ارزش معنوی و حقیقی داشت باش اما کلی سرچ کردم در مورد این که افراد مثل من آیا امید قبولی دارن یا ن اما متاسفانه کلی پیام هایی دیدم که از صفر شروع کردن و نرسیدن و نا امیدی بچه ها و تشبیه کردن کنکور به جنگ ( یه چیزی رو بدونید به قول حنیف روز ۱۰ تیر شما از بین ۶۰۰ هزار تا گزینش و الَک نمی شید الک شدن. شما توی طی همین
ماه ها بود که خیلی ها عقب کشیدن و جا زدن و....) اما چیزی که مهم این ما این دوران دنبال نمونه میگردیم خود من کلی مصاحبه صبح تا حالا خوندم که آیا منی که پایه قوی ای دارم توی حدود ۴۰ روز میتونم برسونم یا نه ولی خب جوابش مشخص بودن و انجام دادن یه سری ولی اینو دقت کنید فکر میکنید هرسال چند تا هستید که از جون مایه بزارن و این چند ماه فقط ذهن و فکر و هدفشون بشه آزمون و مرور تست روزی ۶۰۰ تا ؟ معلومه که تهش به همون چند نفر ختم میشه اما من عهدم همین اینکه سه رقمی یا چهار رقمی میشم رو نمی دونم اما میدونم من میشم همون نمونه که صبح تا حالا دنبالشم به قول شاعر در خود بطلب هر آنچه که خواهی که تویی گفتم اصلا گور بابای گذشته و اهمال کاری و هرچی کردم بابا ما مگه چند سالمون خب اشتباه کردیم اماااا الان وقت جبران می خوای بسم الله این میدان.... اما من این دوران هیچ فیلمی هیچ سایتی برای خوندن ی سری ک میگن میشه یا نه صرف نمی کنم ایندم رو حروم نمی کنم دیگه به رسیدن و نرسیدن هم فکر نمی کنم الان منم و ابروم و کلی آدم منتظر مسخره کردن ! ... هیتلر توی ۴۰ روز اروپا رو گرفت من ۸ تا کتاب که قبلا خوندم رو نتونم جمع کنم اصلا به هدفم نرسم بهترع ... اینا هم بمون چون روز ۱۲ تیر بعد کنکور زبان میخوام زیرش بنویسم من انجامش دادم و شب کنکور هم میگم خدایا من خودمو ترکوندم و این شد فردا فقط کمک کن من سوادمو بیارم رو برگه همین .... اینم به خودم بگم قرار نیست راحت باش من کار ۴ ۵ ماه رو میخوام توی ۱ ماه جمع کنم ولی من فقط منم که میدونم چه کارهایی از دستم بر میاد چون من یه جهش یافتم ...
یا علی ...
سلام من خیلی وقته که دنبال یک برنامه خوب برای درس خوندنم هستم که تست زنی زیاد و مستمر هم داشته باشه . متاسفانه فیلم های مشاوران خوب آلایی رو چون خیلی وقت پیش گذاشته بودن , نتونستم ببینم , البته به جز روش x که اون رو دیدم و مال کنکوری ها بود و هفتگی. میخوام بدونم هر درسی رو در روز چقدر باید بخونم و چقدر ازش تست بزنم و این درس هارو چطور در روز و هفته بچینم .
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@همیار
@یازدهم
@تجربیا
در دفتر چه انتخاب رشته نوشته شده نوع گزینش اموزش ابتدایی استانی و زیرگروه5، آموزش زبان و ادبیات فارسی نوع گزینش ناحیه ای زیر گروه 1، آموزش مشاوره و راهنمایی بازیر گروه 5. گزینش های کشوری ناحیه ای یعنی چی؟ مگه فرهنگیان گزینشش فقط براساس بومی استانی نیست؟ لطفا راهنماییم کنید. نقش زیر گروه های مختلف چیه؟
رشتم تجربی 1سال پشت کنکورم معدل دیپلمم14/75 ازپازسال تابه امروزهیچی نخوندم ولی میخوام شروع به خوندن توانایی مال مشاور وازمون وکلاس کنکوروندارم3ماه تاکنکور99مونده بنظرتون تا1400میتونم پزشکی بیارم ؟
هیچی هم ازدرسا یادم نیست پایه به پایه باید شروع کنم؟
تمام کمک درسیام وگرفتم دیگه نمیتونم کمک درسی جدیدی بگیرم واینکه نمیدونم اونا خوبن یانه بنظرتون همونارو بخونم جواب میده؟
جهش یافته
-
سلام بدون مقدمه شروع میکنم من یک فارغ تحصیل کنکور ۱۴۰۰ و رتبه ۶۰۰۰ منطقه بودم ... اما شاید براتون جالب باش که قرار چی بگم و بدون پرده صحبت کنم... میخواستم مثل همیشه بشینم با خودم حرف بزنم توی یک دفترچه بنویسم یا شاید ویس بگیرم اما خیلی اتفاقی اینجا رو برای اولین بار دیدم... آن چنان جالب نبود برام که بگید جو گرفته اش نه...! شاید چون میخوام باقی بمون و به نظرم اینجا جای خوبی برای شرح حال من باش ... من برخلاف خیلی از کسایی که الان پشت موندن ، نمی دونستم. قرار بمونم چون اصلا به پشت کنکور موندن فکر نمی کردم دروغ چرا اصلا چیز + نمی دیدم این فرایند رو و خب حقیقت هم همین هست که جامعه آنچنان نگاه و نحوه برخورد درستی با پشت کنکوری ها نداره ( پ.ن : شاید بگید یک فرایند عادی و الان خیلی از دانشجو های پزشکی موندن و آوردن اما دوست من از ۳۰۰ هزار که میمونن تهش ۱ هزار به زور اونم شاید اوردن و اون افراد هم همین درد رو کشیدن واقعا اسم قهرمان پیشرفت حقشون) ... اما چرا فکر میکردم قبولم چون توی یک سری توهمات بودم اول اینکه من کانون بودم و ترازم حدود ۶۰۰۰ بود و اختصاصی قوی ای داشتم اما در واقع من پشت موندم بخاطر درصد های عمومی که واقعا خنده دار هستش و همین طور واقعا آدمو داغون میکنه که کارنامه های ۱۴۰۰ رو ببینی با در صدای اختصاصی و حتی درس عربی ات پزشکی قبول شدن ولی تو هنوز باید بشینی مسیر عبور نشخوار گاو رو بخونی !چراااا؟ چون ماه آخر و حدود ۴۰ روز قبل کنکور شل کنی و درگیر تعلقات دنیوی بشی! اوکی من پذیرفتم و موندم و گفتن بهم میگن باش خدا به حکمتی داشته راستش قبل کنکور یعنی حدود دو سال پیش اصلا فاز حرف زدن با خودم و خدام و خودشناسی که به نظرمن و نظر حضرت علی ، سود مند ترین دانش هاست ،، نداشتم اما حداقل الان خودمو خوب می شناسم که تبدیل به چه جهش یافته ای شدم ... میدونید اکثر ما مثل همیم فقط یکی بالاتر از ماست چون رفته خودشو پیدا کرده و به ی جایی رسیده یکی همسن ماست و الان داره کنار دریا استوری میزاره و سال بعد شاید اصلا بره آزاد یا اصلا پول داشت باش بره ادامه استوری اش رو خارج یا همین جا بزاره یکی دغدغه اش اینه یه دانشگاهی قبول بشه که دیگه خانواده ولش کنن یا بقول خودمون بتون هر غلطی میخواد بکن ... یکی ام شاید چون پسرخاله اش پزشکی یا شریف یا هرجا میخون میخواد بیاره ... یکی ام هست که منطقه ی محروم و میخواد خودشو بالا بکش و رشد کن ... یکی ام دنبال پرستیژ و پولش که هرکی بگه نیستم ....! بگذریم اما من سال اول دروغ چرا دنبال همه ی اینا بودم و از همه مهم تر من با علاقه اومدم تجربی نه خانواده مجبورم کردن که دکتر شو و نه دکتری داشتیم تو خونواده... یک انسان کاملا معمولی توی یک مدرسه دولتی که سطح دیدش در همون حد هست و وارد دبیرستان که شدیم نمی دونستیم کنکور چی هست؟! تقصیر ما نبود یا اینکه مثلا آدمی باشم که تو درس و اینا نیست نه هرسال ۱ کلاس بودم اما فقط در کلاس! در واقع جو هر شهری متفاوت و جو شهر ما هم کنکوری درس خوندن رو زیاد پر رنگ نکرده بودن ... اما من از همون دهم با آزمون و خطا و مدرسه ی دولتی که ۱ شهرمون نبود اومدم جلو و گفتم اینجا باید خودم گلیممو از آب بکشم بیرون گفتم من نمی تونم مثل اینا زندگی کنم مثلا دوستان با فلان کس رابطه داره یا طرف تهش یه شغل با حقوق اداره کار داره و بچه داری شو میکن یا مرده در تلاش به زور خانواده رو هندل کن یا فلان کسی که اصلا سواد نداره و کارخونه داره...اینا با این چیزا راضی بودن ولی واقعا درک نمی کنم حتی این جمله ای که میگه شبدر چه کم از گل لاله دارد ( به خصوص وقتی رتبه ها میاد اینو میگن که اره آقا همه چی کنکور نیست و افراد با یه عدد ارزش شون مشخص نمیشه ولی رفیق من واس تویی که اومدی این رشته و یه روز عاشق سه رشته ی تاپ بودی فقط یه حرف و برای آروم کردن خودت واسه اهمال کاری یات که خودمم شاملشم:/ اینو می پذیری و شایدم الان حرف منو جدی نگیری ولی یه روزی می فهمی که اون حسرت کل وجود زندگی ات رو میگیره شاید ۳۰ سالگی ات و شاید ۸۰ سالگی ات ولی اگه تهشم خودمون رو گول بزنیم و یه رشته پایین بزنیم و بریم که مثلا من پرستاری دانشگاه ایران میآوردم مطمن بودم به یک سال نمی کشید که حسرت میخوردم و می گفتم من با این هوشم این جام و فلانی که من سر کلاس همیشه ازش بهتر بودم داره الان جای منو گرفته و پزشکی میخونه) اما نا گفته نمون اینا فقط برای اهل دلای این رشته اس که واقعا از جون و دل مایه میزاره و میخون و عمیقا این رشته رو با همه ی بدبختی هاش میخواد که من امسال به چنین نتیجه ای رسیدم که واقعا میخوام یه آدم مفیدی باشم روی فلان بیماری کار کنم فلان مقاله رو بدم فلان همایش خارجی بیو زیست برگزار کنم نه صرفا یه پزشکی قبول بشم و و یه پیج بزنم و توی بیو بنویسم دانشجوی پزشکی! تا اینجا یه جو گیری که همه میان و میگن و کنکور رو بزرگ کردن و کلی حرف های زرد و انگیزشی که من دنیا رو تغییر میدم و این خزعبلات که من بهشون میگم این تهش دو ماه دووم بیاره شایدم قبول بشن اما اون چیزی که من تو فکرم نمیشن الان تا اینجا شاید درک کرده باشید من صرفا حرف نمی زنم و اینم بگم اولین تراز قلم چی ام ۴۸۰۰ بود پس این نشون میده من اصلا آدم ایده آلی نبودم اما همون طوری که اول گفتم ما همه مثل همیم اگه بفهمیم کجایییم و خودمونو بشناسیم من توی اون ۱۷ ۱۸ سالگی ام شناختم و تصمیم به ساختن آرزوهام کردم نه با حرف با عمل ...نه کلاسی نه حتی بدونم فلان منبع چی بخونم نه شبکه اجتماعی داشتم کلا با آزمون و خطا و کلی بدبختی اوایل ۱۲هم شدم ۵۸۰۰ اما اصلا نمی گم که این آزمون و خطا خوب بوده نه فقط بزارید پای اینکه من تجربه ای نداشتم و کسی هم متاسفانه نبود بفهم این بچه ۱۷ ساله چه آرزوهایی داره و بیاد آگاهش کن ... خیلی اعتماد به نفس داشتم که امسال اصلا نشونی ازش نیست متاسفانه و اما دیگه از یه جایی تقلب های قلم چی زیاد شد و تراز ها اومد پایین منم کسی نبود اطرافم که باهاش رقابت کنم و ملاکم همون تراز قلم چی بود همین باعث شد من از راه اصلی دور بشم و فروردین ۱۴۰۰ اصلا توانایی درس خوندن نداشتم و این که نمی تونستم درس بخونم منو نابود کرد طوری که منی که یه مطلبی رو که طرف واسش ده تا کلاس میرفت با خودخوانی توی آزمون ها کلی درصد بالا میزدم و توی فروردین دلم به حال خودم می سوخت که حق من نیست این همه بدبختی و همه ی این فشار ها باعث شد آزمون آنلاین رو دیگه درست ندم و توی اون مقطع خودم رو گول بزنم و زمان زیاد بشینم اون موقع ها اینا رو درک نمی کردم چون واقعا ما سنی نداریم ایمان قوی و اراده استواری نمونده بود که جلوش رو بگیرم و مثل یک باتلاق بود که هر روز بیش تر پایین میرفت اما گذشت و گذشت و با اومدن نتایج ۱۴۰۰ تازه تاثیر اهمال کاری دو ماه آخر ام رو فهمیدم اون روزا به شدت داغون بودم چون من اصلا انتظار نداشتم چنین رتبه ی افتضاحی بیارم اما من واقعا حقم نبود و به شدت از خدا گله مند بودم که میتونست کمکم کن توی اون دوران اما زهی خیال باطل میدونید حقیقت اینه که روزگار و احوالات اش نتیجه کار خودمون و اگه حالا توی یک چیز ساده مثل کنکور مردود بشی یکی دیگه رو میزاره جات و اون تقصیر خانواده و خدا و دوست و آشنا نیست در واقع ادامه زندگی ما دست خودمون و بقیش بهانه هست که منم میگرفتم.... اما بعد از ظهر نتایج تصمیم گرفتم پشت بمونم چون. من این همه از خوشیم نزدم و ورزش مورد علاقم رو کنار بزارم و این همه فیلم درسی الکی ندیدم ... پس فرق من با اون کسی که هیچ دردی نکشید چی ؟! من چه گناهی کردم که میتونستم با هوشم فرزانگان و ... باشم اما نیستم با اینکه خونواده ی متوسط رو به بالایی از لحاظ مالی داشتیم و خیلی بچه ها میدونم حتی پول منابع هم ندارن اما من از یه چیز دیگه می سوختم میدونید چی پشت کنکور بده ؟ اینکه درسته خانواده منو ساپورت مالی میکردن ولی ذره ای امید به من نداشتن و همین چند وقت پیش پدرم میگفت شاید امسال همین پرستاری هم نیاری و من آدم محکمی در کل اما خب من اون لحظه شکستم و له شدم چون این خیلی بده که عزیز ترین کسانت فکر کنن داری پولشونو هدر میدی و اصلا ذره ای برای کارت ارزش قائل نیستن اما من کله شق تر از این حرفا بودم من باید میموندم و میآوردم این لعنتی رو برای ثابت کردن به خودم به بقیه برای رسیدن به هدفام به خوشبختی که به کنکور بسته بود ..... شهریور تنها ماهی بود تا الان که ۷ خرداد که بکوپ و بی وقفه خوندم و آزمون ۲۳ مهر خودم واقعا شدم ۶۷۰۰ اون روز فهمیدم که من هوش و توانایی داشتم و استفاده نمی کردم اما امسال مشاور داشتم و اون یه فضای مزخرف رقابتی منفی به وجود آورده بود و من این درس خوندم تا آذر بیش تر نشد و ماه آذر بدترین ماه زندگیم شد توی خفقان و خون زندگی میکردم همه فکر. میکردنن من خوبم و دارم می خونم اما یه سری چیزهای مسخره نخوندم درست اما جدی انقدر باهوش بودم که هیچ کس نفهمید اینا همش روی کار و من دیگه اون شخص نشدم خدا شاهد اصلا اینکه وارد رابطه و حاشیه و اینا بشم هم نبود و یک سری چیز مزخرف بود بعلاوه ی فشار عصبی که حتی گریه هم نمی تونستم بکنم ... کلی برنامه می نوشتم اما نمی رسیدم عمل کنم و دوباره و رسیدم به اوایل بهمن دیدم چقدر تلنبار شده و من باید چیکار کنم یه کنکور حتی اگه یه هفته از درس دور باش برگشت به روال سابق سخته اما من حدود دوماه دور بودم و من باید امسال قبول میشدم و این دوره خفقان به پایان برسونم دست و پا شکسته خوندم تا جامع های سنجش اما بازهم اشتباه پارسال و نا امیدی که حد نداشت و قبول نشدنم اما من نمی گم نمی خوندم ولی هر کس یه ایده آلی داره من اون ایده ال نبودم و من یا 0 میخوام یا 100 و به غیر اون راضی نیستم... اما یه چند روز از اواخر اردیبهشت ۱۵ ساعت روزی خوندم امروزم پا شدم ساعت ۶ به زور قرص اما انگار من فراموش کردم چرا این جام چرا الان فلان جا نیستم چرا مثل بقیه الان تلگرام ندارم و فیلم های مورد علاقم رو نمی بینم همه ی این چرا ها باعث شد من دوباره خدا رو پیدا کنم تنها کسی که حسش میکنم میتونم عاشقش باشم چون من بنده خوبی نبودم ولی همیشه بوده و هوامو داشت و به اون حکمت اش رسیدم و باعث شد من درست امسال اونی که میخوام نشد و چه بسا شاید بشه اما همه ی این حرف ها و حقیقت زندگی و دیدگاه درست و اون روحیه جنگنده ای که باهاش شروع کردم رو برگردوند و من این حس رو دوسش دارم چون من واقعی ام ... اما جالب که این داستان شاید برای شما زیاد جالب نباش و سرتون رو درد بیاره اما خیلی درد کشیدم تا گذراندومش و شاید به راحتی تایپ کردنش نبود اما اصلا گریه ام نگرفت موقع تایپش چون من رو ساخت و از اون حالت لوس درم آورد و محکم کرد ..... همه ی این گفتم تا اینو بگم :::: صبح که بیدار شدم گفتم منی که حالا اومدم تو راه باید یه عهدی ببندم نه صرفا الکی.. یه عهد که ارزش معنوی و حقیقی داشت باش اما کلی سرچ کردم در مورد این که افراد مثل من آیا امید قبولی دارن یا ن اما متاسفانه کلی پیام هایی دیدم که از صفر شروع کردن و نرسیدن و نا امیدی بچه ها و تشبیه کردن کنکور به جنگ ( یه چیزی رو بدونید به قول حنیف روز ۱۰ تیر شما از بین ۶۰۰ هزار تا گزینش و الَک نمی شید الک شدن. شما توی طی همین
ماه ها بود که خیلی ها عقب کشیدن و جا زدن و....) اما چیزی که مهم این ما این دوران دنبال نمونه میگردیم خود من کلی مصاحبه صبح تا حالا خوندم که آیا منی که پایه قوی ای دارم توی حدود ۴۰ روز میتونم برسونم یا نه ولی خب جوابش مشخص بودن و انجام دادن یه سری ولی اینو دقت کنید فکر میکنید هرسال چند تا هستید که از جون مایه بزارن و این چند ماه فقط ذهن و فکر و هدفشون بشه آزمون و مرور تست روزی ۶۰۰ تا ؟ معلومه که تهش به همون چند نفر ختم میشه اما من عهدم همین اینکه سه رقمی یا چهار رقمی میشم رو نمی دونم اما میدونم من میشم همون نمونه که صبح تا حالا دنبالشم به قول شاعر در خود بطلب هر آنچه که خواهی که تویی گفتم اصلا گور بابای گذشته و اهمال کاری و هرچی کردم بابا ما مگه چند سالمون خب اشتباه کردیم اماااا الان وقت جبران می خوای بسم الله این میدان.... اما من این دوران هیچ فیلمی هیچ سایتی برای خوندن ی سری ک میگن میشه یا نه صرف نمی کنم ایندم رو حروم نمی کنم دیگه به رسیدن و نرسیدن هم فکر نمی کنم الان منم و ابروم و کلی آدم منتظر مسخره کردن ! ... هیتلر توی ۴۰ روز اروپا رو گرفت من ۸ تا کتاب که قبلا خوندم رو نتونم جمع کنم اصلا به هدفم نرسم بهترع ... اینا هم بمون چون روز ۱۲ تیر بعد کنکور زبان میخوام زیرش بنویسم من انجامش دادم و شب کنکور هم میگم خدایا من خودمو ترکوندم و این شد فردا فقط کمک کن من سوادمو بیارم رو برگه همین .... اینم به خودم بگم قرار نیست راحت باش من کار ۴ ۵ ماه رو میخوام توی ۱ ماه جمع کنم ولی من فقط منم که میدونم چه کارهایی از دستم بر میاد چون من یه جهش یافتم ...
یا علی ... -
Jahesh Yafteh در جهش یافته گفته است:
همین چند وقت پیش پدرم میگفت شاید امسال همین پرستاری هم نیاری و من آدم محکمی در کل اما خب من اون لحظه شکستم و له شدم چون این خیلی بده که عزیز ترین کسانت فکر کنن داری پولشونو هدر میدی و اصلا ذره ای برای کارت ارزش قائل نیستن
+++ :>
-
امیدوارم الان ب چیزی ک میخواستی رسیده باشی
-
Michael Vey میشه ی خلاصه بدی
-
نخوندم
@mahshiiid در جهش یافته گفته است:
Michael Vey میشه ی خلاصه بدی
اقا هرچی میبینین ک نیاز نیس بخونین
-
Michael Vey چون چیزی ننوشته پس نرسیده
ولی دروغ چرا، یکم ترس برم داشت.تچ
منتظر بودم تو متنش بگه قبوله ولی.. -
@mahan-hosein-poor ن خب تاریخشو ببین.. ی ماه قبل کنکوره.. روز بعدشم رف دیگ نیومد فقطم همین پیامو داده
-
Michael Vey نوشته اگر موفق بشه زیر این پست مینویسه
-
@mahan-hosein-poor بیا فک کنیم یادش رفته انق خوشحاله الان
-
Michael Vey خیلی بدی
-
@mahshiiid همینه ک هس
-
Michael Vey بد روزگاری داوشی