-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام بچه ها ؟جمله هام رو ادامه بدم ؟
خیلی هست -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به خاطر بسپاریم که ،
همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است ؛
آرام، بی صدا، همیشگی ... -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هرگاه با دیگرانید، خود را خط بزنید و هر گاه با خدایید، دیگران را!
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام تو من...
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آرزو هات را یه جا بنویس و یکی یکی از خدا بخواه
خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره چیزی را که الان داری آرزوی دیروزت
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا من اگر بد کنم تورا بنده دیگر بسیار است تو اگر با من مدارا نکنی مرا خدایی دیگر کجاست؟؟؟؟
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@reza77
عاللللللللللیه
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط فااطمه انجام شده
اﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺖ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪﻣﻌﻤﻮﻻ ﭼﯿﺰ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ !
ﻓﻌﻼ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﮔﻮﻝ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﻌﺪﺍ ﭼﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رویه هر پله ای که باشی خدا یک پله از تو بالا تره نه به خاطر این که خداست چون می خواد دستت رو بگیره
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛
چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.
به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آدم ها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی؛ دوست بدار.
کاری که خدا با تو می کند . . .
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بین هزاران دیروز و میلیون ها فردا، فقط یک امروز وجود دارد.
امروز را از دست نده!
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
باور نمیکنم که هیچگاه خدا به ما بگوید: نه!
خدا سه گزینه دارد:
آری
باشه ولی الان نه
من پیشنهاد بهتری برایت دارم،
فقط
صـــــبور باش . . .
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا علی ....
من برم .فعلا -
یا علی ....
من برم .فعلانوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای بشر هر جا که هستی، چون گل بی خار باش
با ضعیفان همره و با مستمندان یار باشاین جهان خواهی نخواهی بر همه خواهد گذشت
فکر آن وادی بکن، خوش خُلق و خوش گفتار باشجز خدا تا می توانی حاجتت از کس مخواه
با تلاش و سعی خود با خلق چون گلزار باشهست شیطان در کمین و می دهد انسان فریب
کن رها شیطان و همچون مؤمنی بیدار باش.....
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی...
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود : پارك دوبل بلد نيست"
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی...
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود : پارك دوبل بلد نيست"
عالی..