-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط فااطمه انجام شده
اﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺖ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪﻣﻌﻤﻮﻻ ﭼﯿﺰ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ !
ﻓﻌﻼ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﮔﻮﻝ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﻌﺪﺍ ﭼﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رویه هر پله ای که باشی خدا یک پله از تو بالا تره نه به خاطر این که خداست چون می خواد دستت رو بگیره
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مطمـئن باش که خداوند تو را عاشقانه دوست دارد ؛
چون در هر بهار برایت گل می فرستد و هرروز صبح آفتاب را به تو هدیه می کند.
به یاد داشته باش که پروردگار عالم با این که می تواند در هر جائی از دنیا باشد ، قلــب تو را انتخاب کرده و تنها اوست که هر وقت بخواهی چیزی بگوئی گوش می کند ...
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آدم ها را بدون اینکه به وجودشان نیاز داشته باشی؛ دوست بدار.
کاری که خدا با تو می کند . . .
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بین هزاران دیروز و میلیون ها فردا، فقط یک امروز وجود دارد.
امروز را از دست نده!
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
باور نمیکنم که هیچگاه خدا به ما بگوید: نه!
خدا سه گزینه دارد:
آری
باشه ولی الان نه
من پیشنهاد بهتری برایت دارم،
فقط
صـــــبور باش . . .
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا علی ....
من برم .فعلا -
یا علی ....
من برم .فعلانوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۷:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای بشر هر جا که هستی، چون گل بی خار باش
با ضعیفان همره و با مستمندان یار باشاین جهان خواهی نخواهی بر همه خواهد گذشت
فکر آن وادی بکن، خوش خُلق و خوش گفتار باشجز خدا تا می توانی حاجتت از کس مخواه
با تلاش و سعی خود با خلق چون گلزار باشهست شیطان در کمین و می دهد انسان فریب
کن رها شیطان و همچون مؤمنی بیدار باش.....
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی...
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود : پارك دوبل بلد نيست"
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی...
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود : پارك دوبل بلد نيست"
عالی..
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیست سوالی بازی کردن پسراا :
-
جان داره ؟
-
نه
-
ب درک....
بیست سوالی بازی کردن دخترا :
- جان داره ؟
- نه
— اووووووووخی! ! چلا؟
مُولده؟؟؟
آخوندی در اتوبوس نشسته بود.یک نفر که کمی بوی الکل می داد سوار شد و کنار او نشست
مرد مست روزنامه ایی باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی،از آخوند پرسید؛
حاج آقا روماتیسم از چی ایجاد میشه؟
آخوند هم موعظه را شروع کرد و گفت؛
روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بندو باری و روابط نامشروع،حرام خواری،
خبث اندیشه،چشم هیز و گناهان کبیره ی بسیار است!
مرد با حالت منفعل،دوباره سرگرم روزنامه ی خویش شد.
آخوند از او پرسید،چند وقت است روماتیسم داری؟
مرد گفت؛من روماتیسم ندارم،اینجا نوشته
امام جمعه شهر دچار روماتیسم حاد شده است!!
دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام :
تَن لَشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیار سر سفره پهن کن !!
محبت همینجوری داره میپاچه رو در و دیوار
هه تا حالا شده با هندزفری بخوابی
صبح پاشی ببینی تشنته ؟!
هه نگرفتی نه ؟!
بیخیال خودمم نگرفتم !
از بچگی بلد نبودم پست غمگین بذارم
ﻣﺎﻣﺂﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﺭﻧﮓ ﮐﻨﻢ؟
ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﻣﻮ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﻡ ؟
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﺑﭙﻮﺷﻢ؟
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺂﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﮊ ﺑﺰﻧﻢ؟
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺂﻥ ﭼﺮﺍ ﻫﺮﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﮕﯽ ﻧﻪ؟
ﻣﻦ ۱۸ ﺳﺎﻟﻢ ﺷﺪﻩ
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﺟﻮﺍﺩ ﺧﻔﻪ ﻣﯿﺸﯽ ﯾﺎ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻔﺖ ﮐﻨﻢ؟
-
-
بیست سوالی بازی کردن پسراا :
-
جان داره ؟
-
نه
-
ب درک....
بیست سوالی بازی کردن دخترا :
- جان داره ؟
- نه
— اووووووووخی! ! چلا؟
مُولده؟؟؟
آخوندی در اتوبوس نشسته بود.یک نفر که کمی بوی الکل می داد سوار شد و کنار او نشست
مرد مست روزنامه ایی باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی،از آخوند پرسید؛
حاج آقا روماتیسم از چی ایجاد میشه؟
آخوند هم موعظه را شروع کرد و گفت؛
روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی بندو باری و روابط نامشروع،حرام خواری،
خبث اندیشه،چشم هیز و گناهان کبیره ی بسیار است!
مرد با حالت منفعل،دوباره سرگرم روزنامه ی خویش شد.
آخوند از او پرسید،چند وقت است روماتیسم داری؟
مرد گفت؛من روماتیسم ندارم،اینجا نوشته
امام جمعه شهر دچار روماتیسم حاد شده است!!
دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام :
تَن لَشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیار سر سفره پهن کن !!
محبت همینجوری داره میپاچه رو در و دیوار
هه تا حالا شده با هندزفری بخوابی
صبح پاشی ببینی تشنته ؟!
هه نگرفتی نه ؟!
بیخیال خودمم نگرفتم !
از بچگی بلد نبودم پست غمگین بذارم
ﻣﺎﻣﺂﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﺭﻧﮓ ﮐﻨﻢ؟
ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﻣﻮ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﻡ ؟
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﺑﭙﻮﺷﻢ؟
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺂﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﮊ ﺑﺰﻧﻢ؟
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ
ﻣﺎﻣﺂﻥ ﭼﺮﺍ ﻫﺮﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﮕﯽ ﻧﻪ؟
ﻣﻦ ۱۸ ﺳﺎﻟﻢ ﺷﺪﻩ
ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﺟﻮﺍﺩ ﺧﻔﻪ ﻣﯿﺸﯽ ﯾﺎ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻔﺖ ﮐﻨﻢ؟
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@اوکی باحال بود
-
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عاقا کارت رو میدنا...برید پرینت بگیرید...
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۳:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گوش کنید عالیه مال محمد علیزاده است ..
http://dl.pop-music.ir/music/Bahman92/Mohammad Alizadeh - Fekresham Nakon (128).mp3 -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۳:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۳:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا علی ....
فعلا. -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۴:۲۱ آخرین ویرایش توسط فااطمه انجام شده
پسر كوچولو بعد از رفتن به رختخواب: باباااااااااااا ا
پدر: بله؟
پسر كوچولو: ميشه برام يه ليوان آب بياري؟
پدر: نخير نميشه. قبل از اينكه بخوابي گفتم آب مي خوري؟ گفتي نه.
3 دقيقه بعد، پسر كوچولو: بابااااا تشنه امه، يه ليوان آب مياري؟
...پدر: نخيرررر، اگه يه بار ديگه آب بخواي، ميام يكي ميزنم توي گوشت تابخوابي.
5 دقيقه بعد، پسر كوچولو: بابا.... ميشه وقتي مياي منو بزني، يه ليوان آبم بياري؟!! -
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۴:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۴:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ
ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺳﻘﻮﻁ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ
ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ،
ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺗﺒﺪﯾﻞ
ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﮑﻞ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ
ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻮﺫﯾﺎﻧﻪ ﻭ ﭘﺎﻭﺭﭼﯿﻦ ﺭﺧﻨﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻗﺪﻡ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ، ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺬﻑ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ،
ﺷﮏ ﻣﮑﻦ ﮐﻪ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺭﺍ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺑﺮ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺍﺷﺖ.