هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Aye من الان بجای اینکه بیشتر خودم واسه کنکور دی اماده کنم واسه رو به رو نشدن با اون فرد اماده میکنم
مشکلتونو بگید
اتفاقا مشاورِ خوبیم -
@Danial-al
خانواده رو مقصر نمیدونم
حاجی خدایی نامردیه اونا رو مقصر بدونیم -
@SERGIO-AMIR-BARDIA به تو میگن مرد زندگی
-
@Aye من الان بجای اینکه بیشتر خودم واسه کنکور دی اماده کنم واسه رو به رو نشدن با اون فرد اماده میکنم
مشکلتونو بگید
اتفاقا مشاورِ خوبیم@Zhra8393
من هر روز مجبورم ببینمش چون مشاورمه
من یه مشکلی دارم که اینجا نمیتونم بگمش شاید به مزاج مذهبی ها خوش نیاد ....
واین مشکلم باعث شده خودمو از علایق و نیاز هام دور کنم
حالا فکر کنین یه هو یکی بیاد و همهی این قوانین رو به هم بزنه من بیمارم ولی این فرد باعث شده فکر کنم نیستم -
Hhh Hh ن فق از ایینا دیدم
ی چیزایی یادم میاد درباره آب توله حرف میزدن برا مریضی خاصی میخورن؟
-
Hhh Hh ن فق از ایینا دیدم
ی چیزایی یادم میاد درباره آب توله حرف میزدن برا مریضی خاصی میخورن؟
-
@Zhra8393
من هر روز مجبورم ببینمش چون مشاورمه
من یه مشکلی دارم که اینجا نمیتونم بگمش شاید به مزاج مذهبی ها خوش نیاد ....
واین مشکلم باعث شده خودمو از علایق و نیاز هام دور کنم
حالا فکر کنین یه هو یکی بیاد و همهی این قوانین رو به هم بزنه من بیمارم ولی این فرد باعث شده فکر کنم نیستم@Aye مشاورتونو عوض کنید...
ببینید ته همه اینا آسیب روحیه
نمی دونم چه پایه ای هستین اما بالاخره تو یه مقطع تحصیلی هستین که اینجایین همه اینا باعث میشه از درس فاصله بگیرید فکرتون درگیر بشه تمرکزتونو از دست بدین و در اخر چیزی جز پشیمونی براتون نمی مونه...
یادمه پارسال سر یه بحث کوچیک ساعت ۲ نصفه شب دوستم بهم پیام داده بود ساعت ۵ بلند شدم درس بخونم و پیامشو دیدم چیزای خوبی نگفته بود همش تحقیر و توهین و سرزنش بود از قضا همون روز امتحان داشتم رفتم و سر امتحان تپش قلب گرفتم و شروع کردم گریه کردن حتی سرکلاسم به خودش نیومد و من اون امتحانو نصفه رها کردماین یه نمونش بود فقط
-
@Aye مشاورتونو عوض کنید...
ببینید ته همه اینا آسیب روحیه
نمی دونم چه پایه ای هستین اما بالاخره تو یه مقطع تحصیلی هستین که اینجایین همه اینا باعث میشه از درس فاصله بگیرید فکرتون درگیر بشه تمرکزتونو از دست بدین و در اخر چیزی جز پشیمونی براتون نمی مونه...
یادمه پارسال سر یه بحث کوچیک ساعت ۲ نصفه شب دوستم بهم پیام داده بود ساعت ۵ بلند شدم درس بخونم و پیامشو دیدم چیزای خوبی نگفته بود همش تحقیر و توهین و سرزنش بود از قضا همون روز امتحان داشتم رفتم و سر امتحان تپش قلب گرفتم و شروع کردم گریه کردن حتی سرکلاسم به خودش نیومد و من اون امتحانو نصفه رها کردماین یه نمونش بود فقط
@Zhra8393 الانم اون گوشیشو گذاشته کنار نان استاپ درس میخونه من هنوز تو فکر کارای احمقانشم...
حالا اون برندس یا من؟ -
@Aye مشاورتونو عوض کنید...
ببینید ته همه اینا آسیب روحیه
نمی دونم چه پایه ای هستین اما بالاخره تو یه مقطع تحصیلی هستین که اینجایین همه اینا باعث میشه از درس فاصله بگیرید فکرتون درگیر بشه تمرکزتونو از دست بدین و در اخر چیزی جز پشیمونی براتون نمی مونه...
یادمه پارسال سر یه بحث کوچیک ساعت ۲ نصفه شب دوستم بهم پیام داده بود ساعت ۵ بلند شدم درس بخونم و پیامشو دیدم چیزای خوبی نگفته بود همش تحقیر و توهین و سرزنش بود از قضا همون روز امتحان داشتم رفتم و سر امتحان تپش قلب گرفتم و شروع کردم گریه کردن حتی سرکلاسم به خودش نیومد و من اون امتحانو نصفه رها کردماین یه نمونش بود فقط
-
@Zhra8393 الانم اون گوشیشو گذاشته کنار نان استاپ درس میخونه من هنوز تو فکر کارای احمقانشم...
حالا اون برندس یا من؟ -
@Zhra8393 آدمای اینجا پتانسیل اینو دارن که دربارهی یه موضوعی که با فرهنگشون نمیخوره حرف بزنم ؟
-
@Zhra8393 آدمای اینجا پتانسیل اینو دارن که دربارهی یه موضوعی که با فرهنگشون نمیخوره حرف بزنم ؟
@Aye نمیدونم واقعیت
-
Hhh Hh
خب میگم دیگه
هر چی شد .شد
دیگه نمیتونم تو خودم نگهش دارم باید با یکی حرف بزنم حالم خیلی بده -
@Zhra8393 درست می فرمایید از خدا میخوام براتون بهترین ها اتفاق بیفته و هر چه زود تر حالتون بهتر شه
@Aye مرسی
من حالم خوبه چون مثل روز برام روشنه که تهش فقط همه چی به ضرر منه و اون فرد از چشمم افتاده یجورایی
به هر حال ۴ ماهه باهاش ارتباط نداشتم -
_MILAD_
اینی که وسطش هست هم میشه خوردش. به صورت خام هم ممکنه استفاده بشه.....
ی علف هایی دورش بود قبلا . نمیدونم شما بهش چی میگید. تورشوک شنیدید؟ این شبیه اونه..... ولی اون نیست
ما میخوردیمش(با خواهرم) ، مادرم میگفت این غذای بزاست
ما هم میفتیم غذای خوشزه ای میخورن ک. و ادامه میدادیم... بعدش هم دلدرد....
خام که میخوردید مشکلی براتون پیش نمیومد؟
-
من یه ترنسم
و از این موضوع اطمینان دارم کل زندگیمو با این درد بی درمون بزرگ شدم کلی زجر کشیدم بدبختی کشیدم .تا چند وقت پیش فکر میکردم بیماری من درمانی نداره بعد اینکه فهمیدم یه راهی هست خیلی خوشحال شدم با پدر و مادرم مشورت کردم و اونا هم که منو بهتر از خودم میشناسم تا یه جایی باهام موافقت کردن هنوز کامل بله رو نگفتن ولی میدونم مامانم تو دلش راضیه
میخوام عمل کنم و اونی بشم که بودم
حالا فکر کنین تو این وضعیت که همه چی رو به راه شده و یه کورسوی امیدی برای یه زندگی بهتر پیدا کردم
یکی میاد و من نسبت بهش احساس پیدا میکنم یه غیر هم جنسم این خیلی برام وحشتناکه
میترسم واقعا عاشقش شده باشم اگه اینطوری باشه یعنی من ترنس نیستم
عشق چطوریه از کجا بفهمم اون احساسی که دارم یه چیز دیگه نیست