هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
یکی تو بازار عطرفروشا حالش بد میشه و زمین مخوره.
هرچی عطر و گلاب و مشک میارن تاثیری نداره.
میرن دنبال داداشش میگن بیا داداشت تو بازار عطر فروشا حالش بد شده.
میاد میگه داداش من دباغه، سروکارش با اون کثافت روی پوسته و حالش از بوی خوب بد میشه.
میره یه تیکه مدفوع میاره میزاره جلو بینی داداشش، به هوش میاد.حکایت بعضیاس....
از بس آدمای قبلی که باهاشون سروکار داشته دودره باز و به درد نخور و آشغال بودن، تو که خوبی و براشون بد نیستی، سرشون گیج میره. حالشون بد میشه.
-
Matin Mousavi 1 چه سنگین بود