هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۳:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
می دانی
به شوق نور در
ظلمت قدم بردار
به این غم های جان آزار دل مسپار
که مرغان گلستان زاد
که سرشارند از آواز آزادی
نمی دانند هرگز لذت و ذوق رهایی را
و رعنایان تن در تورپرورده
نمی دانند در پایان تاریکی شکوه روشنایی را -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۳:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
می نویسی پاک می کنی ،می نویسی پاک می کنی
این چه وضعشه...؟:) -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۳:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه تنها ...
چه ناگزیر قوی ... -
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۴:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نمیدانم اگر موسیقی و چای و قهوه را نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب، حالم خوب نمیشد، اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم؛ برای دلخوشی -در خالیترین حالات ممکن جهانم- به کدامین اتفاق چنگ میزدم و کدامین طعم و تصویر را بهانه میکردم و کدامین دلخوشیِ کوچک را در آغوش میکشیدم تا به خودم بقبولانم که زندگی هنوز هم زیباست!
بانو طوفان.....
-
@Farhadd در موسیقی کده
گفته است:
به سوی تو
به شوق روی تو
به طرف کوی تو
آواز : از من......سلام
نسبت به موارد قبلی خیلی بهتر بود
موفق باشید️
Hhh Hh درود بر شما بانو
عذرخواهم بابت دیرکرد در پاسخ..
پیامتون رو تصادفا دیدم ...ممنونم از لطفتون....
-
Hhh Hh درود بر شما بانو
عذرخواهم بابت دیرکرد در پاسخ..
پیامتون رو تصادفا دیدم ...ممنونم از لطفتون....
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۵:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Farhadd
سلام
مشکلی نیست️
خواهش میکنم -
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۵:۰۵ آخرین ویرایش توسط بابونــــه انجام شده
Moonchild تو سر معاون و مدیر مدرسمون خراب شه
-
-
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۵:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شب تولدش دلمو هدیه دادم
به اون که عاشقم کرد منو داد بر باد
هدیه رو وا نکرده پس فرستاد
پس فرستاد
پس فرستاد
هدیه رو پس فرستاد -
نوشتهشده در ۲۸ تیر ۱۴۰۲، ۵:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
می خواستم مسخرتتت کنمااااااااااااا
-
VÎÇŤØŔ ب اون نمایش بیکار اینها کسانی هستن که بین ما تفرقه میندازن فکر کن خوب میشی
دوتا توله بودن ها