هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@0Farzam0
-
@0Farzam0 این یه چی فراتر از حقه
-
@0Farzam0 این یه چی فراتر از حقه
@Tatlı-oğlan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@0Farzam0 این یه چی فراتر از حقه
تا حالا دیدی من جملات با حقانیت کم بگم؟
-
@Tatlı-oğlan در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@0Farzam0 این یه چی فراتر از حقه
تا حالا دیدی من جملات با حقانیت کم بگم؟
@0Farzam0 نه اصلا
این جمله و عکس هم از خودت بود؟ -
@0Farzam0 نه اصلا
این جمله و عکس هم از خودت بود؟ -
@0Farzam0 نه اصلا
این جمله و عکس هم از خودت بود؟ -
حالا من اقوام پدریم که اصلان کسی هیچ واکنشی نشون نداده
البته منم نرفتم جایی
ولی یک نفر دوست مامانمه و قوم دور مادریمهشب مامانم خواب بود همون شبی که می خواستن درصدا بزنن اون بیشتر من پیگیر بود زنگ زد.
من خودم صبح دیدم اونم اول دادشم دیده بود عکس گرفته بود نشونم داد.
هی.
-
Rahman Aa یه کارگر افغانی داشتیم
میگفت خَندَ مَکونی ؟؟؟ -
Rahman Aa یه کارگر افغانی داشتیم
میگفت خَندَ مَکونی ؟؟؟ -
@Venus655
روز کنکور دیگه خیلی زود بود من این مورد بعدش دیدم
نزارشت احوال پرسیه تموم شه
همین منو دید فاطمه کنکور چطور بود حالا تو جه وصعی تو صف بودیم. شلوغ. یک مراسیمی یک جا بود خیلی شلوغ بود موقع برگشتن منو دید.
هنگ کردم صبر نداد احوال پرسی تموم بشه -
اسمش کارگر افغانی بصیر بود
داشت چاه میکند
میگفتم بصییییییییییر چَکار مَکونی ؟!
میگفت
کَندَ کاری مَکونم
خیلی باحال بود واقعا .اصلا یه چی دیگه بود.
ادم باحالی بود -
@Venus655
روز کنکور دیگه خیلی زود بود من این مورد بعدش دیدم
نزارشت احوال پرسیه تموم شه
همین منو دید فاطمه کنکور چطور بود حالا تو جه وصعی تو صف بودیم. شلوغ. یک مراسیمی یک جا بود خیلی شلوغ بود موقع برگشتن منو دید.
هنگ کردم صبر نداد احوال پرسی تموم بشه