-
نوشتهشده در ۱۶ شهریور ۱۴۰۲، ۲۰:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست؛
همچنانش در میانِ جانِ شیرین، منزلست...!#سعدی
-
نوشتهشده در ۱۸ شهریور ۱۴۰۲، ۱۷:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چيست اين آتش سوزنده كه در جان من است ؟
چيست اين درد جگر سوز كه درمان من است ؟از دل ای آفت جان ! صبر توقع داری؟
مگر اين كافر ديوانه به فرمان من است؟آنچه گفتند ز مجنون و پريشانی او
درغمت شمه ای ازحال پريشان من استماه را گفتم و خورشيد وبخنديد به ناز
كاين دو خود پرتوی از چاک گريبان من استعالمی خوشتر از آن نيست كه من باشم و دوست
اين بهشتی است كه درعالم امكان من استآمد و رفت و دلم برد و كنون حاصل وصل
اشک گرمی است كه بنشسته به دامان من استكاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت زعمر
ورنه اين وصل كه باز اول هجران من استاندر اين باغ بسی بلبل مست است عماد
داستانی است كه او عاشق دستان من است#عمادخراسانی
-
نوشتهشده در ۲۰ شهریور ۱۴۰۲، ۷:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گر دل نبوَد کجا وطن سازد عشق
ور عشق نباشد به چه کار آید دل -
نوشتهشده در ۲۰ شهریور ۱۴۰۲، ۷:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جان ببر؛آنجا که دل برده ای.
- مولانا
-
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی -
نوشتهشده در ۲۰ شهریور ۱۴۰۲، ۸:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گرچه هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت...!- فاضل نظری
-
درود آلایی های خوب
راستش من این تاپیک رو مکمل تاپیک قرابت میدونم برای همین امیدوارم اینجا هم حضور پر رنگی داشته باشین و حس خوبی رو از طریق شعر به هم انتقال بدیم .پیشاپیش از همراهی تون سپاسگزارم
با احترام
بانوپ ن : %(#ff0000)[اینجا فقط شعر بنویسید نه متن ادبی]
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دلbanoo درنیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام -
نوشتهشده در ۲۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قصد جانم کرده ای!؟
جانم فدایِ قصد تو..|کوروش_نامی|
-
نوشتهشده در ۲۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۴۷ آخرین ویرایش توسط officer k انجام شده
جملهی بیقراریات از طلب قرار توست
طالب بیقرار شو تا که قرار آیدتجملهی ناگوارشت از طلب گوارش است
ترک گوارش ار کنی زهر گوار آیدتجملهی بیمرادیت از طلب مراد توست
ورنه همه مراد ها همچو نثار آیدت# مولانایِ جان =))
-
نوشتهشده در ۲۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۵۶ آخرین ویرایش توسط چیچک انجام شده
من جسم و جان ندانم من این و آن ندانم
من در جهان ندانم جز چشم پرخمارش#مولانا🦢
-
نوشتهشده در ۲۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چشم انتظار یک راه
دیوار پشت دیوار
مردی که گاه و بی گاه
سیگار پشت سیگار... -
نوشتهشده در ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت
منت نکش از غیر و پروبال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هرسال خودت باش.. -
نوشتهشده در ۲۴ شهریور ۱۴۰۲، ۲۰:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به درمانم نمیکوشی
نمیدانی مگر دردم؟! -
یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها..
-
سبز ماندی و من برگ برگ خشکیدم!
-
نوشتهشده در ۲۶ شهریور ۱۴۰۲، ۲۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بند همه غمهای جهان بر دل من بود
در بند تو افتادم و از جمله برستم#سعدی
-
یادم نمی کنی و زِ یادم نمی روی
یادت بخیر یار فراموشکار من- شهریار.
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۷ شهریور ۱۴۰۲، ۲۰:۱۰ آخرین ویرایش توسط Hamid.s انجام شده
بیر گون آغیز قالار بوش
بیر گون دُولی داد اُولار
گون وارکی هئچ زاد اولماز
گون وارکی هر زاد اولار
بختین دورا باخارسان
یادیار قوهوم قارداشدی
آمما بختین یاتاندا
قوهوم قارداش یاد اولار
چالیش آدین گلنده
رحمت اوخونسون سنه
دونیادا سندن قالان
آخیردا بیر آد اولار
گُوردون ایشین اَگیلدی
دورما ،اَکیل،گؤزدَن ایت
دوستون گؤره ر داریخار
دوشمن گؤره ر شاد اولار
شهریار -
نوشتهشده در ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از غم انگیز ترین بیت ها :
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد، چه دل آزارترین : ) -
نوشتهشده در ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
غارت دل سهل باشد،
غارت جان کرد و
رفت...هلالی جغتایی