هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Danial-al یه روز درمیان تمرین میکنم تا کنکور نسبتا اماده باشم بعدش دیگ هر روزش میکنم ک اماده بشم
-
@Danial-al یه روز درمیان تمرین میکنم تا کنکور نسبتا اماده باشم بعدش دیگ هر روزش میکنم ک اماده بشم
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Danial-al سنی اره ولی خب وزنش اوکی بود ... مربیش با رئیس هیئت استان یه باندن خیلی هوا شاگرداش داشت
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاغذای خط خطی از کناره در باز پنجره میپرن توی کوچه
سرحال از این که آزاد شدن نمیدونن که اسیره دل سنگ باد شدن
دیگه بیداری شب عادتمه همدم سکوت تنهایی من تیک تیک ساعتمهقمیشی
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هوففف بریم ادامه زیست
-
@Danial-al سنی اره ولی خب وزنش اوکی بود ... مربیش با رئیس هیئت استان یه باندن خیلی هوا شاگرداش داشت
-
_ Reza _ شده دیگه ...
اینا چیزا درست میشه فقط امسالو هیچ روزشو از دست نده
استراحتتو کن بعدش برو پا درسِتنوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Danial-al همینکارو میکنم دیگ تمرکز فقط روی درس
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
کاش می شد برم.
برم یک جا ساکت.خوب که ذهنمو و دلمو و روح و تنمو
منطقی قانع شدن. بیام.خستم از خودم از فکر هام از حال ی که دارم.
رفتم تو جاده خاکی.
تو نباید این کار و انجام می دادی. نباید تابع
چیز غیر منطقی می شد نمی دونم شایدم منطقی بود ه برای خودش
ولی عقلانی نبود.
جلو خودتو بگیر نزار هی نفست تو رو هرجا که می خواد بکشونه مشغولت کنه.
حیف اون ذهنت نیست که درگیرش کردی. حیف عمری که میره نیست؟ ارزششو داره؟
ترس چه فایده ای داره. فرار چه فایده ای داره؟
خستم خستههه. جواب معلم هاتو چی می خوای بدی؟ لامسب جز این دیگه راهی نداری. چرا از مسیر میری تو جاده خاکی
دندون رو جیگر بزار.
پس اون سکوت و صبر کجان؟.
جلو این وسوسه های کوفتی و قت حروم کنتت رو بگیرر.
اقا چشاتو ببندی تموم شده رفته هااااا. 4 ماه دیگه.
اون وقت چی می خوای جواب بدیییی.
دیونم کردی. -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زنده باش نه، زندگی کن
گنده باش و بچگی کن
قصه باش، نه قصه گو
عشقی باش تو فنت قوخودت باش، واقعی
رد شو بشکون شاخ دیو
هر چی هستی خر نباش
قانع به کم نباش -
این مغزم دیگه داره می ترکه دوباره شب خواب های سینمایی.
خدا کنه بیشتر ادامه پیدا نکنه.
چرا اینا رو می بینم.
ذهنم داره با من چی کار می کنم.
شایدم یک چیز دیگست. -
کاش می شد برم.
برم یک جا ساکت.خوب که ذهنمو و دلمو و روح و تنمو
منطقی قانع شدن. بیام.خستم از خودم از فکر هام از حال ی که دارم.
رفتم تو جاده خاکی.
تو نباید این کار و انجام می دادی. نباید تابع
چیز غیر منطقی می شد نمی دونم شایدم منطقی بود ه برای خودش
ولی عقلانی نبود.
جلو خودتو بگیر نزار هی نفست تو رو هرجا که می خواد بکشونه مشغولت کنه.
حیف اون ذهنت نیست که درگیرش کردی. حیف عمری که میره نیست؟ ارزششو داره؟
ترس چه فایده ای داره. فرار چه فایده ای داره؟
خستم خستههه. جواب معلم هاتو چی می خوای بدی؟ لامسب جز این دیگه راهی نداری. چرا از مسیر میری تو جاده خاکی
دندون رو جیگر بزار.
پس اون سکوت و صبر کجان؟.
جلو این وسوسه های کوفتی و قت حروم کنتت رو بگیرر.
اقا چشاتو ببندی تموم شده رفته هااااا. 4 ماه دیگه.
اون وقت چی می خوای جواب بدیییی.
دیونم کردی.نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهjahad_121 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
خستم از خودم از فکر هام از حال ی که دارم.
منمهمینطور جهاد خانوم منمهمینطور
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیان کردن حال و روز با اهنگ و شعر خیلی باحاله
-
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ABR_DJ
جدا؟
تازه بهش پِی بردی؟ -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ABR_DJ
صرفا جهت تاکید گفتی پس آرشیوِ گویا -
نوشتهشده در ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بده بره از گلوت یه آب خنک پایین
یه جیغ بنفش بکش یه داد بلند
نه تو جای نه من جای توام
پ بذار تو چاه برم با پای خودم -
شب همگی بخیر.