Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
@نویسنده-کوچولو درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد نـهالِ دشـمنی بر کَن که رنــجِ بیشمار آرد
z.e دردی است غیر مردن کان را دوا نباشد پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن (دکتر!)
erfanyy نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم بیش از این یاد نداد استادم!
z.e ماییم و نوای بینوایی
بسمالله اگر حریف مایی
افلاسخرانِ جانفروشیم
خز پارهکن و پلاس پوشیم !
erfanyy من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت...
z.e تا نقش خیال دوست ! با ماست دلا
ما را همه عمر خود تماشاست دلا
وانجا که مراد دل برآید ای دل
یک خار به از هزار خرماست دلا !
erfanyy این سـبزه که امروز تماشاگه ماست تا ســبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست!!
z.e تا مهر نگار باوفایم بگرفت
من بودم و او چو کیمیایم بگرفت
او را به هزار دست جویان گشتم
او دست دراز کرد و پایم بگرفت !
erfanyy تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
Ainoor در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی کاش یارَبّ که نیفتد به کـسی کار کـسی
z.e یا رب نگاه کسی به کسی آشنا مکن گر میکنی کرم کن و جدا مکن (نمیدونم شعر درست نوشتم یا نه)
Ainoor نیست در شهر نـگاری که دل ما ببَرد بختم ار یـار شود، رختم از اینجا ببَرد
z.e دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد در این ایام دیوانگی هم مرهمی دارد
z.e دیر آمدی ای نگار سر مست زودت ندهیم دامن از دست
Ainoor دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
erfanyy من از روییدن خـار سرِ دیـوار دانـستم که ناکس، کس نمیگردد بدین بالانشینیها
z.e از خدا خواهیم توفيق ادب بي ادب محروم ماند از فیض رب !
erfanyy بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتـش در همه آفـاق زد
z.e دیوانه تر از خویش کسی می جستم دستم بگرفتند و به دستم دادند !
erfanyy دیدی که مرا هیچـکسی یاد نکرد جز غم که هـزار آفرین بر غـم، باد