هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تاراج یا خراج خون یا قتل عام بی دریغ
فریب تاریخی عدل، ایمان به ضرب و زور تیغ -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
برادران حیلهگر، پدرکشان بی پسر
توطئههای مادران، پسر به کیفر پدر -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هنوز خون میجوشد از فواره های باغ فین
به یاد اعدام امیر با حیله و فتوای دین -
چون صبا با
تن بیمار و دل بی طاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
معلم تاریخ ما کاشکی به ما میگفت چرا
نان خیانت ها چرا بر سفرهی تفاهم است
هر فتح باری از شکست بر شانه های مردم است -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگر به ما میگفت چرا شاید که اینجا نبودیم
در خانه یا دور از دیار، با هم و تنها نبودیم
.
گرگها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟ -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ملتی افتاده و زار و زبون
گرگ بیرون دارد و گرگ درون
حلقه حلقه گرگ پیرامون ما
سیرشان هرگز نسازد خون ما
گر چنین بر ما بزرگی میکنند
بره میبینند و گرگی میکنند -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاریست پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زور بازو چارهای این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر که با گرگش مدارا میکند
خلق و خوی گرگ پیدا میکند
هر که با گرگش مدارا میکند
خلق و خوی گرگ پیدا میکند -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مردمان گر یکدیگر را میدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
آن ستمکاران که با هم محرمند
گرگهاشان آشنایان همند -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در جوانی جان گرگت را بگیر
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری گرچه باشی همچون شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر -
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر که گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک
وان که از گرگش خورد هر دم شکست
گرچه انسان مینماید، گرگ هست -
_ Reza _
میدونم، دیروز واقعا حالم بد بود
هیچ وقت به اندازه دیروز کم نیورده بودم
ببین اصلا شاید دلیلش خستگی کنکور نبود
از یه چیزی ناراحت بودم و بغض داشتم ، دلیلشو پیدا نکردم
ب هر حال دیروز نحس گذشتنوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۸:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@kosar-ab
قوی بودی که تا همینجاشم تحمل کردی یه خورده دیگ مونده اونم قوی باش لطفا ... هر راه سختی پستی بلندی های خودشو داره️
منتظر قبولیت هستم امسال ایشالا
-
@kosar-ab کوثر
میدونم الان دو دیقه پیش آرزو کردم
ولی امیدوارم اینقدر دوست های خوب ببینی اون رفیقای بدت یادت بره
🥲
نوشتهشده در ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ۹:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@نویسنده-کوچولو
️
-
@kosar-ab
قوی بودی که تا همینجاشم تحمل کردی یه خورده دیگ مونده اونم قوی باش لطفا ... هر راه سختی پستی بلندی های خودشو داره️
منتظر قبولیت هستم امسال ایشالا
-
ولی یکی رو بدین بزنم
-
این روزا خیلی چیزا برام عجیب شده
نمیدونم توی حال و احوال الانم چقدر مقصرم
ولی دلم میسوزه برای اینکه انقدر منفعل شدم -
یعنی چی:/
-
حیف باید احترام سن و سال رو نگه داشت:)
وگرنه این حرص نهفته هستا که می خوام یکی رو بزنم همش رو خالی میکردم:/