هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پرستو بابایی باشه بیا کارت رو بگو
Ainoor
دیگه دیره دیگه دیره -
@____
با یه نگاه کار در میاد -
Ainoor
دیگه دیره دیگه دیرهنوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی
آره اتفاقا میخواستم بگم الان دیره
فردا بگو
میخوام بخوابم
با تشکر️
-
ی دوست داشتم تو فامیلیش امیر بود
ما هم امیر صداش می کردیم
یبار داداشم رفت به بابام گفت بابا من 3تا امیر می شناسم
امیر دوست تو
امیر دوست خودم
امیر دوست آبجی مریم
بابام اینطور بود که ها؟دوست آبجی مریم؟!!
مامانم گفت دوستشه -
نوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@f-nalist
(شیمی دارویی )
-
@f-nalist *نخند نخند نخند نخند نخند
-
پرستو بابایی
آره اتفاقا میخواستم بگم الان دیره
فردا بگو
میخوام بخوابم
با تشکر️
Ainoor
این کاربر دیگه با شما هیچ گونه کاری نداره
با خیال راحت برید بخوابید
بیمکس جونم
برو -
@____
من یه بار بابام گفت رو فلش آهنگ بریز
یه میکس مازندرانی بود اولش صدای بوق مینیبوس میومد
داشتیم میرفتیم قم خونه داییم یهو این میکسه پلی شد
بابام یه لحظه حس کرد مینیبوس داره بوق میزنه واقعا
بعدم یه نگاه برزخی به من کرد و به رانندگیش ادامه داد@AmirBardia
-
چیچک یکم آدمو اذیت می کنه ولی بچه خوبیه=)))
سوالامو جواب میده قلبم اکلیلی میشه
ولی حس می کنم از من بدش میاد
آخه من به این مظلومی،دلش میاد؟🥺نوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@____ آره پسر خوبیه 🥹
حس میکنم
فرزام از اوناس که ظاهرش به مغرورا میخوره ولی باطن مهربونی داره -
نوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@AmirBardia مرسیی
️
-
@____ آره پسر خوبیه 🥹
حس میکنم
فرزام از اوناس که ظاهرش به مغرورا میخوره ولی باطن مهربونی دارهچیچک آقا من صدبار گفتم از تایپ شخصیتیشه
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پیراپزشکینوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط پرستو بابایی انجام شده
با وجود این،من بازم می ترسم خب چرا نمی بندم درو ؟
-
Ainoor
این کاربر دیگه با شما هیچ گونه کاری نداره
با خیال راحت برید بخوابید
بیمکس جونم
برونوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی
ممنون از این کاربر خیالم راحت شد میرم بخوابم
شبت بخیر️
دیگه رفتم -
شنیدی شما اینو؟
دیروز منتشر شد بلاخره:)
https://forum.alaatv.com/post/3437031
@M-Shajarian -
ی دوست داشتم تو فامیلیش امیر بود
ما هم امیر صداش می کردیم
یبار داداشم رفت به بابام گفت بابا من 3تا امیر می شناسم
امیر دوست تو
امیر دوست خودم
امیر دوست آبجی مریم
بابام اینطور بود که ها؟دوست آبجی مریم؟!!
مامانم گفت دوستشهنوشتهشده در ۱۲ تیر ۱۴۰۳، ۲۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@____ من یه بار کلاس هشتم با یکی از اون کلاسی ها دوست شده بودم بعد بارسایی بود همون سال هم بود که بارسا از لیورپول کامبک خورد
اسمشو تو گوشیم کامبک سیو کرده بودم
بابام یه دوره ای دنبال این بود که واقعا این کامبک جنسیاش پسره یا من دارم زیرآبی میرم -
@____ من یه بار کلاس هشتم با یکی از اون کلاسی ها دوست شده بودم بعد بارسایی بود همون سال هم بود که بارسا از لیورپول کامبک خورد
اسمشو تو گوشیم کامبک سیو کرده بودم
بابام یه دوره ای دنبال این بود که واقعا این کامبک جنسیاش پسره یا من دارم زیرآبی میرم@AmirBardia
ی دوست داشتم کلن فامیلیش محمدتقی بود ما هم ممد صداش می کردیم تو گوشی خونه هم ممد سیو شده بود زنگ میزد خونمون طول کشید عادت کنن خانواده