هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@f-nalist من خوب نیستم
اوضاعم اصلا خوب نیست -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هنوزم چشمای تو مث شبای پر ستارهس
هنوزم دیدن تو برام مث عمر دوبارهس
هنوزم وقتی میخندی دلم از شادی میلرزه
هنوزم با تو نشستن به همه دنیا میارزه -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اما افسوس تو رو خواستن دیگه دیره، دیگه دیره
ولی افسوس که نخواستن دلم آروم نمیگیره، نمیگیره -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا گلی بر سر ایوان تو پژمرده و فرو ریخت
شبنمی غمزده از گوشهی چشمان من آویخت
دوری بین من و تو دوری باغ و تماشاست
دوری بین من و تو دوری ماهی و دریاست -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وای من کنکور بدم خودم با اهنگ خفه میکنمممم
-
چرا باید برای چیزایی که هیچ اهمیتی ندارن انقدر استرس بکشم...
چرا کوچک ترین کارا و اتفاق ها یه جوری سر راهم قرار می گیرند که تبدیل به بزرگ ترین معضل میشن...
-
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ت برام آرامش نزاشتی ک خب همینم چیز کمی نیست:>
-
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اونی ک فک میکردم پروانمه ی خفاش پست بود
بی لیاقت...:) -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیخودی گردن من ننداز کثافت کاریاتو
بیخودی حرف از عشق نزن هیس خاموش
بیخود ب سرت نزنه پرواز:> -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شبارو اکثرا میخوابن
اما فهمیدن برنمیداره ب استراحت
برای همینه ک من شبارو یاد میگیرم
دیدی چ خوب نبودنت یاد گرفتم
دیدی؟:) -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیدی دلشوره هام بیجا نبودن؟
دیدی؟:) -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اعتماد به نفس کاذب رو چکار باید کرد ؟ مثلا اردیبهشت خیلی سوالا بود وقتی میخوندم میگفتم همین ؟ این که خیلی راحته ، بعد وقتی در روند حل مثل اون حیوان عزیز در گل گیر میکردم
میفهمیدم سختی کجاست ، یا اصلا سراغ مباحثی میرفتم که اصلا یه تستم نزده بودم ولی چون مغزم بهم القا میکرد فقط همین ؟ خیلی راحته شروع میکردم حل کردن ، برعکس این قضیه هم داشتم که خیلی محتاط برخورد کردم و اصلا اعتماد به نفس نداشتم و در نتیجه کلی سوالی که بلد بودم نزدم
یچیزی بین اینو نیاز دارم ولی نمیدونم چجوری بدستش بیارم -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از من دیگه چیزی نمونده
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فقط بدونید حدس نزنید ..
بدون فکر حدس نزنید چیزی رو
وقتی از چیزی خبر ندارید قضاوت نکنید
برای آخر میگم،منکسی رو گزارش نزدم -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امروز بدترین روز بود برام ،شنیدن تهمت هایی که بهم زدن ..
+شنیدن واقعیت ها -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یعنی همتون فکر کردید من گزارش زدم ؟
جالبه!
راجع به من چی فکر کردید واقعا ؟! -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وای شنیدن ابن اهنگ از زبونش غیر قابل باوره
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فقط متاسفم
نه برای بقیه
برای خودم -
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وای:)
بغض
چ ب صداش میادددد:) -
امروز بدترین روز بود برام ،شنیدن تهمت هایی که بهم زدن ..
+شنیدن واقعیت هاپرستو بابایی کی همچین فکری کرده؟