هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
پرستو بابایی
-
یبار دهم بودیم مجازی بود
امتحان ترم یک نگارش نگرفتن
ترم دو میخواستن بگیرن
رفتم پیوی دبیر گفتم میشه نگیرین؟نگرفت -
پرستو بابایی
@_maya بابا من میز اول بودم چه ربطی به من داشت
-
من و آیدا دوستم سرکلاس روانشناسی یازدهم رفتیم
سرکلاس هندسه هم پیله دهم هم رفتیم خیلی حال دادهویججج ما مدرسمون انسانی نداشت
از پیارسال انسانی داره -
ی باار دیگه کلاس ما چون خیلییی شلوغ کاری میکردن منم مبصر بودم ولی از خودشون بدتر معاون اومد کلاس همه مون رو به خط کرد بعدش گف مبصر کیه یکیشون گف مبصر اینه به من اشاره کرد معاون گف این مبصره؟ کی اینو مبصر کرده
منم دست خودم نبود بزوور خودمو نگهداشته بودم ی لحظه بودد شروع کردم خندیدن که تف از دهنم دراومد رف رو صورت معاون
اون لحظه یادم میاد میمیرمم -
یبار دوازدهم که بودیم، توی کلاس تجربیا وسط تدریس معلم، یهو یکی با صدای بلند از رو گوشیش باب اسفنجی پلی کرد، اون تیکه اش که شروع میشه شعر میخونه میگه کی میاد بیرون با خوشحالی
معلمه هم معلم فیزیک بود کارد میزدی خونش در نمیومد
آخر هم نتونست پیداش کنه:/ -
ی باار دیگه کلاس ما چون خیلییی شلوغ کاری میکردن منم مبصر بودم ولی از خودشون بدتر معاون اومد کلاس همه مون رو به خط کرد بعدش گف مبصر کیه یکیشون گف مبصر اینه به من اشاره کرد معاون گف این مبصره؟ کی اینو مبصر کرده
منم دست خودم نبود بزوور خودمو نگهداشته بودم ی لحظه بودد شروع کردم خندیدن که تف از دهنم دراومد رف رو صورت معاون
اون لحظه یادم میاد میمیرمم@xanom-mah
-
_ Reza _ من یههه جلسه رفتم سر زنگ هویت
انق. مسخره باری دراوردم
دبیره منو شناخت با همون یه جلسههع
تا اخرسال قایم میشدم از دستش -
چه خاطرات پی در پیه=//
-
یبار دوازدهم که بودیم، توی کلاس تجربیا وسط تدریس معلم، یهو یکی با صدای بلند از رو گوشیش باب اسفنجی پلی کرد، اون تیکه اش که شروع میشه شعر میخونه میگه کی میاد بیرون با خوشحالی
معلمه هم معلم فیزیک بود کارد میزدی خونش در نمیومد
آخر هم نتونست پیداش کنه:/Akito
وای ما این اتفاق سر مجازی افتاد برامون
-
یه بار نقره نیترات ریخت تو صورت یکی از دوستام
اونم از ترس اینکه الان می میره یه دور مرد -
یه بار نقره نیترات ریخت تو صورت یکی از دوستام
اونم از ترس اینکه الان می میره یه دور مردپرستو بابایی چرا این پیام مسخره باید انقد رای بگیره
اخه چی بود -
یبارم سر مجازی ،کلاس دینی بود میکروفونمو وصل کرد سوال بپرسه بعد نتم قط شد برگشتم گقنم تف بهش همون موقع وصل شد صدامو شنید دبیر
-
پرستو بابایی چرا این پیام مسخره باید انقد رای بگیره
اخه چی بود@_maya
حسود
-
Blue28 نه داشتم نگاه میکردم خاطرات شما خاطره تر بود
انقد رای نگرفت
بیا و دلسوزی کن -
ما سر زنگ مدیریت خانواده فرار کردیم از مدرسه فرداش مدیر از دستمون حرص میخورد من و علی و ماهان رفتیم کلیددار کتابخونه شدیم
یه هفته مشغول تمیز کردن بودیم بعدشم دیگه اونجا شده بود پاتوق مسخره بازیمون
گوشی و هدفون و هندزفری و هر چی دیگه هم میبردیم مدیر هم میدید چیزی نمیگفت