هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
ی باار دیگه کلاس ما چون خیلییی شلوغ کاری میکردن منم مبصر بودم ولی از خودشون بدتر معاون اومد کلاس همه مون رو به خط کرد بعدش گف مبصر کیه یکیشون گف مبصر اینه به من اشاره کرد معاون گف این مبصره؟ کی اینو مبصر کرده
منم دست خودم نبود بزوور خودمو نگهداشته بودم ی لحظه بودد شروع کردم خندیدن که تف از دهنم دراومد رف رو صورت معاون
اون لحظه یادم میاد میمیرمم -
یبار دوازدهم که بودیم، توی کلاس تجربیا وسط تدریس معلم، یهو یکی با صدای بلند از رو گوشیش باب اسفنجی پلی کرد، اون تیکه اش که شروع میشه شعر میخونه میگه کی میاد بیرون با خوشحالی
معلمه هم معلم فیزیک بود کارد میزدی خونش در نمیومد
آخر هم نتونست پیداش کنه:/ -
ی باار دیگه کلاس ما چون خیلییی شلوغ کاری میکردن منم مبصر بودم ولی از خودشون بدتر معاون اومد کلاس همه مون رو به خط کرد بعدش گف مبصر کیه یکیشون گف مبصر اینه به من اشاره کرد معاون گف این مبصره؟ کی اینو مبصر کرده
منم دست خودم نبود بزوور خودمو نگهداشته بودم ی لحظه بودد شروع کردم خندیدن که تف از دهنم دراومد رف رو صورت معاون
اون لحظه یادم میاد میمیرمم -
_ Reza _ من یههه جلسه رفتم سر زنگ هویت
انق. مسخره باری دراوردم
دبیره منو شناخت با همون یه جلسههع
تا اخرسال قایم میشدم از دستش -
چه خاطرات پی در پیه=//
-
تیزهوشان دخترونه و پسرونه یه آزمایشگاه دارن که مشترکه ما مدرسه پسرونه هم رفتیم
-
یبار دوازدهم که بودیم، توی کلاس تجربیا وسط تدریس معلم، یهو یکی با صدای بلند از رو گوشیش باب اسفنجی پلی کرد، اون تیکه اش که شروع میشه شعر میخونه میگه کی میاد بیرون با خوشحالی
معلمه هم معلم فیزیک بود کارد میزدی خونش در نمیومد
آخر هم نتونست پیداش کنه:/ -
یه بار نقره نیترات ریخت تو صورت یکی از دوستام
اونم از ترس اینکه الان می میره یه دور مرد -
یه بار نقره نیترات ریخت تو صورت یکی از دوستام
اونم از ترس اینکه الان می میره یه دور مردپرستو بابایی چرا این پیام مسخره باید انقد رای بگیره
اخه چی بود -
پرستو بابایی چرا این پیام مسخره باید انقد رای بگیره
اخه چی بود -
Blue28 نه داشتم نگاه میکردم خاطرات شما خاطره تر بود
انقد رای نگرفت
بیا و دلسوزی کن -
ما سر زنگ مدیریت خانواده فرار کردیم از مدرسه فرداش مدیر از دستمون حرص میخورد من و علی و ماهان رفتیم کلیددار کتابخونه شدیم
یه هفته مشغول تمیز کردن بودیم بعدشم دیگه اونجا شده بود پاتوق مسخره بازیمون
گوشی و هدفون و هندزفری و هر چی دیگه هم میبردیم مدیر هم میدید چیزی نمیگفت -
ی بااار دیگه کلاس مجازی بودیمم کلاس عربی بود
ی دوستم پی دادم که این چی میگه هی زر میزنه
فک کردم تو پیوی دوستم فرستادم
باااور نمیکنین اگ بگم تو گروه عربی فرستاده بودممم
معلمههه بلااااکم کردد -
Blue28 کلا خیلی مدرسع سمی داشتیم
یبارم کلاس خودمون، یکی از بچها وسط تدریس معلم تو گوشیش با دوست دخترش چت میکرد، یهو حواسش نبود یه ویس با صدای بلند باز کرد توش یارو داشت جیغ میزد
اینم شانش آورد و پیداش نکردن -
ما سر زنگ مدیریت خانواده فرار کردیم از مدرسه فرداش مدیر از دستمون حرص میخورد من و علی و ماهان رفتیم کلیددار کتابخونه شدیم
یه هفته مشغول تمیز کردن بودیم بعدشم دیگه اونجا شده بود پاتوق مسخره بازیمون
گوشی و هدفون و هندزفری و هر چی دیگه هم میبردیم مدیر هم میدید چیزی نمیگفت -
پرستو بابایی چرا این پیام مسخره باید انقد رای بگیره
اخه چی بود@_maya
حسد از تو می ورزه
من شر حاشد اذا حسد 🧿