هرچی تودلته بریز بیرون۶

[CpR]

Anzw 18
در این سرای بی کسی ،کسی ب در نمی‌زند
ب دشت پر ملال ما پرنده پر نمی‌زند

[z.e]

CpR
در طلب کـوش و مده دامن‌ امید ز دست
دولتـی هست که یابی ســر راهی گـاهی

[Anzw 18]

@z-e
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند

[CpR]

Anzw 18
در آن نفس ک بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان ک خاک کوی تو باشم

[Anzw 18]

CpR
ما حسرت و دلتنگی وتنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد

[z.e]

Anzw 18
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشمِ خویشتن، دیدم که جانم می‌رود

[Anzw 18]

@z-e
در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

[z.e]

Anzw 18
یاری اندر کس نمی‌بینم، یاران را چه شد؟!
دوستی کِی آخر آمد؟ دوست‌داران را چه شد؟!

[بابونــــه]

@z-e
دوست دارم که خودم را ز خودم دور کنم
خود من با خود من در خود من میجنگد

[Anzw 18]

بابونــــه
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
درد ها دادی و درمانی هنوز

[z.e]

Anzw 18
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش، آب پاشیدن چه سود؟!

[Anzw 18]

@z-e
دوش دیدم که ملائک در می خانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[z.e]

Anzw 18
دوش وقتِ سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

[jahad_121]

@z-e
دی بر سر مرده ای دوصد شیون بود
امروز یکی نیست که بر صد گرید

[z.e]

jahad_121
دیدی که مرا هیچ‌کسی یاد نکرد
جز غم، که هزار آفرین بر غم بـاد

[mr.vinyzo]

دل من چو نور اندر آن تیره شب

نخفته گشاده دل و بسته لب

[jahad.20]

@mr-vinyzo
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد

[Anzw 18]

@jahad-20
دل بر گذر قافله لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است

[jahad.20]

Anzw 18
تا تو مراد من دهی
کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی
من به خدا رسیده ام

[z.e]

@jahad-20
مشو در پیچ و تاب رنج و غم گم
به هر حالت تبـسم کن، تبـسم!