هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
ارغوان در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد؟
-
دل تنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست
-
کس در همه آفاق به دل تنگی من نیست
-
میروی و دل اگر زنده بمانم با توست
-
ور نمانم همه جا روح و روانم با توست
-
چون چراغی که فرا راه تو سوزد همه شب
به سلامت برو ای دوست که جانم با توست -
چشم من خاک شود باز تو را مینگرد
کز دل خاک نگاه نگرانم با توست -
آنقدر غروب کرده فردا در من
آنقدر کهگمشده اسن دنیا در من -
آنقدر هوای فاصله بارانیست
آنقدر که غرق گشته دریا در من -
از دیده چون جان میروی اندر میان جان من
-
چون میروی بی من مرو
ای جانِ جان بی تن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای شعلهی تابان من
هفت آسمان را بردرم
وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری
در جان سرگردان من -
چون میروی بی من مرو
ای جانِ جان بی تن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای شعلهی تابان من
هفت آسمان را بردرم
وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری
در جان سرگردان منBlue28 تا آمدی اندر برم
شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من
وی روی تو ایمان من
بی پا و سر کردب مرا
بی خواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندر آ
ای یوسف کنعان من