هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
کس در همه آفاق به دل تنگی من نیست
-
میروی و دل اگر زنده بمانم با توست
-
ور نمانم همه جا روح و روانم با توست
-
چون چراغی که فرا راه تو سوزد همه شب
به سلامت برو ای دوست که جانم با توست -
چشم من خاک شود باز تو را مینگرد
کز دل خاک نگاه نگرانم با توست -
آنقدر غروب کرده فردا در من
آنقدر کهگمشده اسن دنیا در من -
آنقدر هوای فاصله بارانیست
آنقدر که غرق گشته دریا در من -
چنان به موی تو آشفته ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست -
از دیده چون جان میروی اندر میان جان من
-
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
-
چون میروی بی من مرو
ای جانِ جان بی تن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای شعلهی تابان من
هفت آسمان را بردرم
وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری
در جان سرگردان من -
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است -
چون میروی بی من مرو
ای جانِ جان بی تن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای شعلهی تابان من
هفت آسمان را بردرم
وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری
در جان سرگردان منBlue28 تا آمدی اندر برم
شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من
وی روی تو ایمان من
بی پا و سر کردب مرا
بی خواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندر آ
ای یوسف کنعان من -
بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو -
سخته بدون غلط املایی تایپ کردنا
-
دمی تو شربت وصلم ندادهای جانا
همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو