هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بجژ عکس TA عکس دیگه ای هم میخوای سر راه بیارم؟
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۷:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نگرانم نبودم
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
معلم آناتومی ما یه جوری صداش کلفت بود یا نمیدونم کلفتش کرده بود که وقتی شروع کرد به حرف زدن کل کلاس داشتن از خنده میمردن
بعد بحث یه چیز الکی افتاد به بهونه اون کل کلاس منفجر شد -
Blue28 شرمنده
-
Blue28 تحت فشار قرارت دادم
-
_ Reza _ اره ی سری کلمه هارو ترجمه میزنم
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey عالی
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۷:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا شکرت=)))
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۷:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چقد اعصابم خرده
-
خلاصه که شرمنده
-
Blue28
به عنوان خاطرهی خوب تو یادتونم یا بد؟ -
@_-Parisa_ ایشالا بخیر میگذره
قبول دارم سخته
بخوای از زجه بزنی و گریه کنی، ولی از ترس اینکه کسی ببینتت نگه اش داری
میدونمAkito نه اتفاقا مسئله من این نیست اشکم در نمیاد اصلا
مثلا تصور خودم این بود که اگر چند ساعت مامانم رو نبینم گریه میکنم ولی دریغ از یه قطره اشک ، خیلی دلم براش تنگ میشه ولی گریه نه نمیدونم عین سنگ شدم در این حد که هفته قبل که غذا درست میکردیم فلفل رفت داخل چشمم ولی اصلا اشکم در نیومد
واقعا گریه کردن خیلی خوبه بعضی وقتا حال آدمو خوب میکنه خالی میشی ولی من از موقعی که اومدم خودمو کشتم نتونستم و هر روز حالم بدتر میشه و هر چه قدر هم بخندم دوباره بعدش این حال میاد سراغم -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۷:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعی...
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۷:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خستمه
-