هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۸:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عرق کشششمششش
پکرمم کردهه
از زبون لال ووو از گوش کرم کردههه -
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
وای خالم و دخترخالمن چجوری نشناختم
سه ساعته دارم خفه میشم اینجا
مامان زودتر میگفتی@Masoumeh-sh داشتم قلبیا رو میخوندم که رسیدم به این
-
میتونم تا ابد از این ویژگی شیراز صحبت کنم
که مردمش با هرجور پوششی یا اعتقادی،بدون اینکه کاری بهم داشته باشن کاملا مسالمت آمیز در کنار هم زندگی میکنن
خیلییییی جالبه
اینو تهران و کرج هم ندیدم تاحالا -
عاشقتم شیراز
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بِرادر لویی لویی لویی
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۹:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Akito اقا قبلش کسای دیگم بودن اونا رفتن من نفهمیدم الان فقط خاله و دخترخالم موندن فک کردم چند نفد دیگم هستن زود قضاوت نکنید
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۹:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعی زندگی
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۹:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاش جنگ اعصاب نداشته باشم برا اینکه بخوام از این داروخونه برم
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۹:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حالا توکل به خدا
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خیلی استرس دارم
سوتی هایی که میدادم هم بخاطر همین استرس بود -
......
-
فارغ التحصیلان آلاء دانشجویان درس خوننوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۳۵ آخرین ویرایش توسط melancholy انجام شده
امروز مفید بودم چون تنها بودم.
-
اینجوری خیلی بهتره...
-
خوبه یا بد نمیدونم
ولی من هیچ حرفی رو فراموش نمیکنم... -
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واقعا خنده داره این رفتار مضحک...