هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Comrade از هر نظر
مثلا آماده بحث بودن
یا داشتن اطلاعات زیاد درباره یسری مسائل... -
نوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی الان میفهمم چقد شعور داشتن
پارسالی که برا فلوشیپ میخوندن و ما(حداقل من)خبر نداشتم
و اون روزی که بعد از حدود یک ساعت حرف زدن با بچه ها
بلافاصله من رفتم که سوال بپرسم(ساعت حدود۱۲ونیم ظهر بود و خودمم نرسیده بودم ناهار بخورم...)
کتابشون جلوشون بود و معلومبود خسته ترینن
البته که حوصله نداشتن و اعتراضم کردن!من: استاد اومدم ازتون مشورت بگیرم وقت دارید؟
استاد: راجع به چی؟
من:فلان مسئله
استاد:همین الان دوستاتون اومدن پرسیدن که!
من:استاد اگه وقت ندارید یا خسته اید مشکلی نیست!یه روز دیگه میام
(و اومدم که درُ ببندم و خدافظی کنم...)
استاد:....نه بیاید
.و امروزی که از کم خوابیا و استرسی که اون زمان داشتن گفتن
از بیماری ای که به خاطر استرس شدید گرفتن
از اینکه باید تا ۱۲_۱ونیم شب درس میخوندن و فردا هم ۶ونیم بیدار میشدن(کلاس هم داشتن!)
ولی ۲میخوابیدن و از استرس تا۳خواب نمیرفتنهیچ کدوم از اینا رو به ما نگفتن...
و با این حال ذره ای از کلاساشون کم نذاشتن!
اینقد پرانرژی بودن که ما فکرشم نمیکردیم این فرآیندا داره طی میشه!(گاهی مشخص بود خسته ان ولی دلیل نمیشد سرکلاس بشینن رو صندلی...تمام کلاس در حال رفت و آمد و سوال و جواب و سر به سر گذاشتن و تلاش برای یادگیری ما!!)
الان که اینا رو فهمیدم
بیشتر از قبل مدیونشون شدم...
که با همهی این شرایط برام(و برامون) وقت میذاشتن...با اینکه نه مدیر گروه بودن نه استاد مشاور( : چون وقتشو نداشتن قبول نکرده بودن....
ولی چیزی رو میدونستن به هیچ عنوان دریغ نمیکردن...و همیشه عمیقا براشون دعا میکنم( :
-
نوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی من واقعا نگرانشونم
من یه صبح تا ۶ونیم کلاس داشتم
وسطش نمیخواستمم گوش ندادم و مجبور نبودم توجه همه رو به درس جلب کنم
بعد اومدمخوابگاه بیهوش شدم
یعنی خاموش شدم
بعد یعنی اون هنوز داره درس میخونه؟
️ خدایا کمک کن
پن: الان دارم عمقققققققِ علاقهشون به بیوشیمی و درس و یادگیری و تدریس رو میفهمم
ولی یعنی واقعا اینقد؟
چرا احساس میکنم دیگه خیلی تک بعدی ان؟ -
به کسی ندارم الفت، ز جهانیان بهجز تو
اگرم تو هم برانی، سر بیکسی سلامت... -
نوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هرچند از اون بیشعورای فقط درس خونده نیستن!
-
از ۸ صبح سر کلاس بودم تا ۶ عصر یکسره
از ۷:۳۰ تا ۹:۳۰ درس خوندم
از ۹:۳۰ تا همین الان تو راهرو از این اتاق به اون اتاق -
بخدا که با همه دوست شدم، یعنی اصن نمیدونم چِمه
-
فقط لطفاً بسه دیگه
خدا فکر نمیکنی بسه نه
همه خوشیا به روم بسته ان؟
خدا گِله نمیکنم آروم تر، امتحان کن
به خودت قسم خسته ام
میدونی ما همه ارتشِ یه دینیم
دنیا تخمه با هر چشمی ببینی
دوست دارم خدا بغلم کنی درِ گوشم
آروم بگی وقتشه بمیری
بگی بهم وقتِ مرگه -
نوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@mr-vinyzo سلام
بد نیستم
تو چطوری؟ -
نوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۲۰:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فقط اونجا که پسره استادُ اسکل کرد
استاد سوال پرسید راجع به روش تشخیصش
پسره:
اوممم
استاد یه روش جدیدی اومده امروزه
کهههه
توی آمریکا انجام میشه
امم...یه کاغذایی هست که...
دوستِ پسره: دروغ میگه
ما:
استاد:خدا لعنتت نکنه فلانی
منو بگو گفتم چه روشی اومده داشتم با دقت گوش میدادمپن: دوست داشتم بگم
استاد که اسکلمان میکردی همه عمر...
️
️
-
Succinate
امتحان چی بود؟
از دور خیلی نازن ولی ترجیح میدم نزدیک نشم و نگهداری تو خونه که اصلا
️
خودت نمونه آماده کنی واقعا باحاله
آز باکتری که داشتیم خودمون کشت میدادیم و میبردیم زیر میکروسکوپ خیلی خوب بود...ولی هیچی به اوندفعهای که گفتم خون گرفتیم از خودمون نگاه کردیم نمیرسهخون تازه بود، همونجا میذاشتیم زیر میکروسکوپ ، این RBC ها با چنان سرعتی حرکت میکردن میگفتی انگار توی رگو داری نگاه میکنی
اینکه خودت آماده کنی و ببینی همونجور که گفتی خیییلی بیشتر از آماده کیف میده
آره، تغذیه در بیماریهای یک بود
خیلی از سوالا درباره ویتامینا بود و خب هر ویتامینی دو سه تا اسم داره...من یکی از اون اسما رو بلد بودم و سوال با اسمای دیگهشون بیانشون کرده بود🫠🫠فریب بدی خوردم
میشه گفت امتحانو هم بلد بودم هم بلد نبودمنوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۲۰:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@سینا-0 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
امتحان چی بود؟
از دور خیلی نازن ولی ترجیح میدم نزدیک نشم و نگهداری تو خونه که اصلا
️
خودت نمونه آماده کنی واقعا باحاله
آز باکتری که داشتیم خودمون کشت میدادیم و میبردیم زیر میکروسکوپ خیلی خوب بود...ولی هیچی به اوندفعهای که گفتم خون گرفتیم از خودمون نگاه کردیم نمیرسهخون تازه بود، همونجا میذاشتیم زیر میکروسکوپ ، این RBC ها با چنان سرعتی حرکت میکردن میگفتی انگار توی رگو داری نگاه میکنی
اینکه خودت آماده کنی و ببینی همونجور که گفتی خیییلی بیشتر از آماده کیف میده
آره، تغذیه در بیماریهای یک بود
خیلی از سوالا درباره ویتامینا بود و خب هر ویتامینی دو سه تا اسم داره...من یکی از اون اسما رو بلد بودم و سوال با اسمای دیگهشون بیانشون کرده بود🫠🫠فریب بدی خوردم
میشه گفت امتحانو هم بلد بودم هم بلد نبودمبیوشیمی فیزیک بود
نهه من گوربه خیلییی دوست دارم عاشق شونممم
ارههه باکتری هم خیلییی قشنگ بود
منم نمونه خون گرفتم
تازه شمارش گلبول سفید هم کردیممم
آره مثل آب جاری اینور اونور میرن
واس من با لانست نمومه گرفت هم کلاسیم
لانست زد خون نیومد
همونو زد همون جا عمیق تر بعد چرخوند تو انگشتم
چشم هم تشریح کردیم یادمه که یه بوی خیلیی بدی میداد
چی بود میزدن به جسد اینا؟فرمالین؟
دقیقا همون بود و واقعاااا حالم بد شد
تیامین پیروفسفات
آن ویتامین که هسته فلان دارد در اثر کمبود چه بیماری میادبی پدر اسمشو بگوووو
-
معلم عزیز شیمی لطفا وقت شناس باش الان 3 ورق سوال فرستادی بشینم بنویسم/
نه عزیزم نمینمویسم صفر رو ترجیح میدم -
نوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۲۰:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گوشاشون خیلی تیزههه
استاد خطاب به ارائه دهنده: کار متفورمین چیه؟
من و دوستم ته کلاس و آروم رو به هم: کاهش قند خون
من: دقیقق...(دقیقشو میخواد/اینقد آروم گفتم که صدام تو وویسم درست نمیاد)
ارائه دهنده هم همینو گفت
استاد: دقیق.. بگو
️
باید حواسمو جمع کنم تو کلاس چرت و پرت نگم
️
-
نوشتهشده در ۴ آذر ۱۴۰۳، ۲۰:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خانم بنده خدا خوبید؟
خسته نباشین
زهرا بنده خدا 2