هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۲:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه خوبه اینجا هست که میشه حرف زد
و کسی نمیشناسه تو رو که معذب باشی -
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ببخشید ولی اصلن حوصلتو ندارم.
-
نمیخوام دیگه ببینمت...
-
خدایا شکرت
-
Goodbye
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چرا پیاماتون عجیب شده.....
-
-
لیلی_ سلام لیلی خانوم خوبی شما
شما کجا اینجا کجا
احوال شریف؟
مادر خوب هستن؟ -
چرا کسی نیست بزنمش
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۵:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پاهام میلرزن 🥲
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۵:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امروز ۴ تا ماسل آپ پشت سرهم زدم
-
دانشجویان درس خون دانشجویان پزشکینوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۵:۳۱ آخرین ویرایش توسط هویججج انجام شده
@_Aram_
لات کوچه خلوت
نباید منتظر بمونی...
باید بری وسط خیابون جامه بدری و همه رو تیکه پاره کنی -
داداش داداش
-
نوشتهشده در ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ۱۵:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
In a game of blood
🩸
-
دیشب حالم خوب بود صبح دیدم نمیتونم از جام بلند شم
اما خب به دلیل اینکه حتی اگه بمیرمم باید برم مدرسه با اردنگی انداختنم ندرسه
بعددد
زنگ اول زمین داشتیم زرت از من پرسید :)انقدر ریز میپرسید من از شدت استرس بعد از اتمام پرسش چنانن فشارم پایین بود بچه ها میگن شبیه گچ دیوار بودی
بعدش زنگ بعد چون دیشب نتونستم املا زبان بخونم رفتم به معلم گفتم اونم قبول کرد از من نگیره سر کلاسش موقع استراحت سر مو گذاشتم رو میز بعد دیدم زنگ بعدی شده:)بچه ها روم کاپشناشونو انداخته بودن سردم نشه:])
حتی معلممم گفته بود اروم حرف بزنن من از خواب نپرم اخرشم مجبور شدم به خاطر بدن درد و تب و لرز برم زنگ بزنم یعنی تا برم زنگ بزنم هفت خان رستم رد کردم
بعدشم که رسیدم خونه ساعت 11 بود فکر کنم خوابیدم تا ساعت 6 بکوب
هیچی نفهمیده ام از گذر زمان و سر صدا و.. -
بعدشم که فردا امتحان هندسه از 2 درس دارم هیچی نحخوندم حتی نمیتونم بشینم بدنم انگار کنترلش دست من نیست یه تیکه گوشت سرده..
بعدشم فارسی پرسشه کال مامانم راضی میشد زنگ اول نرم مدرسه :؟)
خدایا تروخدا به مامانم بگو زنگ اول نرم ..