هرچی تودلته بریز بیرون۶

[آیلین]

لیلی_
از چرخ به هر گونه همی‌دار امید
وز گردش روزگار می‌لرز چو بید

گفتی که پس از سیاه رنگی نبُوَد
پس موی سیاه من چرا گشت سفید

[mr.vinyzo]

در آب تیره بنگری نی ماه بینی نی فلک

خورشید و مه پنهان شود چون تیرگی گیرد هوا

[MSina]

@mr-vinyzo
از آن پس که بردم بسی درد و رنج
سپردم تو را تخت شاهی و گنج

چنان‌چون فریدون مرا داده بود
تو را دادم این تاج شاه‌آزمود...

[نقطه]

MSina
دریای عشق را به حقیقت کنار نیست
ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست!

[آیلین]

نقطه

تا تو حریف من شدی ای مه دلستان من
همچو چراغ می جهد نور دل از دهان من

[MSina]

@Aila
نباشی بس ایمن به بازوی خویش
خورد گاو نادان ز پهلوی خویش...

[لیلی_]

MSina
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی

[MSina]

لیلی_
یکی بنده‌ام نامورسام را
نشایم خور و خواب و آرام را

همه پشت زین خواهم و درع و خود
همه تیر ناوک فرستم درود...

[لیلی_]

MSina
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

[MSina]

لیلی_
چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست🥲...

[Anzw 18]

MSina
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌ گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

[لیلی_]

Anzw 18
یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[Anzw 18]

لیلی_
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دل شوره ما بود، دلآرام جهان شد

[mr.vinyzo]

Anzw 18
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی زند

[آیلین]

@mr-vinyzo
دلی دارم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت

[mr.vinyzo]

@Aila
تو کوته دستیم میخواستی ورنه من مسکین

به راه عشق اگر از پای افتادم به سر رفتم

[MSina]

@mr-vinyzo
من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار...

[jahad_121]

MSina

روزگاری، من و دل، ساکنِ کویی بودیم
ساکنِ کویِ بتِ عربده‌جویی بودیم

[MSina]

jahad_121
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود، آنچه می‌پنداشتیم...

[لیلی_]

MSina
من از عالم تو را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟!