شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
MSina در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
اول بگم که من فردا امتحان اطفال دارم
بینهایت زیاد و سخته
ولی نمیدونم چرا نمیخونم
🫠
احتمالا امشبو تا صبح بیدارم
آره بچهی بقیه فقط از دور خوبه...منم میترسم یه اتفاقی بیفته مامان باباش بیان دو شقهم کنن
ولی خب بیشتر از اون خودم عذاب وجدان میگیرم
ایشالا که پیدا میشهکنسل میکنن بعد میرن؟؟
ببخشید اینطوری میگم ولی عجب اعجوبههایی دارین
سکووووت؟ حیف که پسر مودبیم وگرنه...🫠
فقط ترکهی انار رو اینا جواب میده...اونم خیسش🫠
نه ببین این یه چیزی هست...احتمالا خستگی کاذب داری که خوابت نمیبره...ذهنت میخواد گولت بزنه
دو هفته دیگه؟ما این هفته که بیاد دیگه تمومیم...هر استادی هم میخواد دیگه باید تو این هفته تموم کنه، حالا میخواد جبرانی بذاره، میخواد آنلاین بذاره، آفلاین بذاره...هرکار میخواد بکنه این هفته باید انجام بده چون بعدش دیگه هیچکی نیست همه برمیگردیم شهرمون
آره ژنومش هممم...🫠🫠کلا هرجاش وارد چیزای مولکولی میشه خیلی سخت میشه🫠🫠🥲میخوای بیوفتی؟افرین پس بخون
من میخوام گزارش بدم از فردااااا تو تاپیک
افرین دقیقاااا منم میترسم
یدفعه با خاله هام و بچه هاشون رفتیم پارک
فکرشو بکن خالم رفت خوراکی بخره و بقیه خاله ها بودن
یهو بچه اون خالم پرید جلو تاپ
ببین واقعاااا خیلی یهویی
من خودمم بچه بودم یدفعه پریدم جلو تاپ آهنی از این خانواده هاپرت شدم اون طرف
حالا 11 یا 12 سالم اینطورا بود
واقعا ببین چه آدمای مزخرفیننننن
ترکه انار؟؟ خیسش؟ یعنی چی
نه ببین نمیدونم چطور بگممم
نه ما رو مجبور کرده آخه این اصلا استاد ما نی
استاد خودمون نماینده مجلسه نمیتونه بیاد این میاد جاش
خود این طرف تو تهران درس میده
یه وقت خالیش میاد یعنی کلاس ما 5 و نیم تا 8 عه
درس رو تو یک ساعت تا یک ساعت و نیم میگه و فرار میکنه
یه لهجه خیلی قشنگ و گوگولی ترکی هم دارهSuccinate
امتحان دادم
ایشالا با اکثریت کلاس ترم بعد دوباره همین درسو برمیداریم🥲🫠چه گزارشی بدی؟
اخه چرا میپرین جلو تاب؟
واقعا اون بچه یا خودت...با خودتون چی فکر کردین که پریدین؟دیگه زبونم بند اومد نمیدونم چی بگم
چیز خوبی نیس...البته منم تجربه نکردم فقط دیدم چه شکلیه...میگن در زمانهای دور برای کتک زدن بچه مدرسهایها استفاده میشده🥲🫠
ولی خیلی بده..ببینیش قشنگ میفهمی این بخوره بهت تا مغز استخونتو میسوزونهحالا ولش کن...از چند نفر دیگم شنیدم که از خستگی خوابشون نمیبره ولی اونارو هم نتونستم درک کنم...
خب اگه اینجوریه پس این یکی دو هفته رو آنلاین کنین...احتمالا استادتونم استقبال میکنه
-
بعد دوماه از فشار درسا تازه ان شدم
دیدم یه گروه اومده به اسم دانشجویان درسخون
ناناعت شدم توش نبودم
بای -
میانترم نقشه کشی هم تموم شد
نقشه اولی رو انقدر خوب کشیدم که استاد گفت اون قسمت سمت راستش انگار دادن دستگاه کشیده
و اما یه شات هم از نمایی که وقتی از دانشکده مهندسی مکانیک میام بیرون باهاش مواجه میشم
پ.ن: یکم نم بارون خیابون رو خیس کرده بود و توی مسیر برگشت، برگای زرد خزونی همهی پیاده رو و خیابون رو پر کرده بودن -
خدایا شکرت
-
اون روز نشد برم پیش مامان بزرگم
احتمالا فردا برم...
ولی باید کلاس رو بهانه کنم و بگم اول صبح برم گردونن
چون اگه بمونم
دیگه نمیارنم
و امتحان چهارشنبه رو میفتم
حتی جزوه هاشم ندارم و نمیدونمم چقدره
ولی در هر حال روز بعد از امتحان رو باید استراحت کنم
پس میرم اونجا -
ولی هر دفعه نگرانم که کسی از دستم ناراحت نشه و این خیلی اذیت کننده است
️
آقا خب از من توقع آداب اجتماعی ۱۰۰از ۱۰۰دارن
مثل دخترای هم سن و سالم که خیلی اجتماعی بودن و الانم ازدواج کردن و اجتماعی تر شدن
خب من واقعا اونقد بلد نیستم
متاسفانه همش سرم تو درس و کتاب بوده...
یا کارای هنری...
آدم اجتماعیای نبودم...
و چون گاهی اشتباه رفتار کردم
دیگه انگار تصورشون همون شده
حس میکنم با کوچیک ترین حرفی ناراحت میشن️ -
البته خاله بزرگیم اینجوریه
کوچیکه برعکسه... -
کاش مامان بزرگم پیش کوچیکی باشه
️ -
و بزرگیم بیاد همونجا همو ببینیم...
من نصف شب نمیتونم برم اونجا -
نمیدونم
-
ذهن شما دشمن واقعی شماست.
اگر شما آن را کنترل نکنید، شما را کنترل خواهد کرد...
