|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دلم سفر تنهایی میخواد
-
حالا سفرم نه وقت گذروندن تو طبیعت اما به تنهایی....
-
اونا خیلی وقت‌ها نادیده گرفتنم اما کافیه من کوچکترین اشاره‌ای کنم که اونجا رو دوست ندارم تا واکنش تند نشون بدن
-
ولی من واقعا سختمه
-
آسیبایی که اونا دیدن هی نسل به نسل ادامه پیدا میکنه...
-
Anzw 18 لایق این قهرمانی بودن
میدونی خیلی یه سرمربی تیم هم بستگی داره
الان پاریسن ژرمن رو نگاه اون سری که به فینال چمپیونزلیگ اومدن همه بلا استثنا میخواستن ببازه ولی امسال اصن یه شخصیت دیگه داره تیمشون
مجتبی جباری واقعا آدم حسابیه
فکر کنم موقته ولی خب در هر حال دمش گرم -
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
نسکافه تلخ بیاور که وقت درس است
اینطوری بهتر شدپ.ن: وزن نداره ولی حقیقت داره
-
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
اگر خیال قبولیست در سرت بشتاب
که درس دارم و بدبختیم تماشایی ستAnzw 18
احسنتتت -
ولی بازم کاش امتحان رو جابه جا میکردن
میخوام بخوابم فردا
️ -
یعنی امروز
-
خوابم نمیبره...
شب قبل ۵ساعت خوابیدم
الانم خوابم نیست...
اما بهتره سعی کنم بخوابم... -
بچه ها اگه جایی یادم افتادین برام دعا کنید
خیلی محتاجم... -
من نمیدونم با این مهربونی بیش از اندازم چیکار کنم
طرف قبلش پنجاه تا فحش به من داده تو خیابون سلاممو علیک نمی‌گیره بعد من الان بخاطر وضعیت روحی روانیش ناراحتم دارم غصه میخورم
-
حتی بارها تو انجمن با یکی دعوا شد بدجور
بعد وقتی می‌دیدم پستای تودلیشو واقعا غصه میخوردم دلسوزی هم نه غصهه
که خدایا چرا دنیا اینجوریه چرا مردمش اینجورین که انقدر اینارو ناراحت میکنن
بعد به خودم میگم اشکال نداره ریحانه همه آدما باید سختی بکشن تا رشد کنن اوناهم دارن سختیای خودشونو می‌کشن -
از امتحان برگشتم
یه ذره خوراکی خریدم از مغازه
بعد واقعا هم تشنه ام بود هم گشنه
یه خانومی رو دیدم معلوم بود اینجایی نیستن و پسرش فلج بود رو زمین راه میرفت و دخترش سر چراغ قرمز داشت گل می‌فروخت منم پول همراهم نبود
بعد نتونستم واقعا همینجوری بی تفاوت رد شم
هرچی خریدم دادم بهشون
یعنی چی بگم اخه
از این موارد زیاده
میترسم تهش این همه مهربونی کار دستم بده -
وای خدایا
اصلا نمیتونم خودمو واسه خودم توصیف‌کنم
بعد سر امتحان تو نوبت بودیم یکی رفت جلو
گفتم خانوم کجا؟ بفرما تو نوبت
سر نونوایی هم همین
-
اون ادمی که باهاش بحثم شد پنجاه تا حرف بهم زد
اون لحظه خیلی ناراحت شدم خیلی خیلی خیلی خیلی قلبم شکست
تو دلم گفتم
امیدوارم فلج بشی امیدوارم زجر بکشی حالم ازت بهم میخوره
یک ربع بعدش
متاسفانه همین جورهم شد
نمی‌تونست راه بره
بعد یه خانومی اومد گرفتش اون که اینو تو این وضعیت دید زد زیر گریه ؛ دیسکش پارع شده بود
خودمم گریه ام گرفته بود بخاطر حال اون بنده خدا دلمم خنک نشد هیچ داشتم گریه می‌کردم من کف دست بو نکرده بودم اینجوری میشه که -
اون ادمی که باهاش بحثم شد پنجاه تا حرف بهم زد
اون لحظه خیلی ناراحت شدم خیلی خیلی خیلی خیلی قلبم شکست
تو دلم گفتم
امیدوارم فلج بشی امیدوارم زجر بکشی حالم ازت بهم میخوره
یک ربع بعدش
متاسفانه همین جورهم شد
نمی‌تونست راه بره
بعد یه خانومی اومد گرفتش اون که اینو تو این وضعیت دید زد زیر گریه ؛ دیسکش پارع شده بود
خودمم گریه ام گرفته بود بخاطر حال اون بنده خدا دلمم خنک نشد هیچ داشتم گریه می‌کردم من کف دست بو نکرده بودم اینجوری میشه کهGharibe Gomnam یا خدا نفرینت چ زود گرفته
-
بیدار شدم
گروه کلاسی ترکیده
یه چند تا رو خوندم بعدم خسته شدم
رفتم پیام آخر
