هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دیدین یه حسی قبل اینکه مریض بشی میاد سراغت؟
دقیقا اون حس اومده سراغم
میشه برام دعا کنین تا شنبه حالم خوب باشه🥲 -
Hhh Hh
سلام امیدوارم که هرچه زودتر شرایط تون خوب بشه و غم باقی نمونه
و همیشه سلامت و خوشحال باشید 🩵🩵خوشحال میشم اگر کمکی ازم بر میاد براتون انجام بدم.
خدا حواسش بهمون هست نگران نباشید حتما یک جای یک چیز که می دونه به صلاح مونه برامون کنار گذاشت
باید امیدوار باشیم به خودش️
-
حرف و درد و دل زیاده
ولی
یا خستمه
یا حوصله نیست
یا نمیدونم چطور بیانش کنم
یا با اکراه میپذیرم و ادامه میدم
یا برام اینقدر دردناکه که تکرارش دردش رو بیشتر میکنهولی دلم میسوزه
برای خودم
برای پدر و مادرم
برای زمانی که گذشت
برای خانواده ای که پای من موندنمیدونم هیچی بی دلیل نیست و واقعا هم تا حدی بهش رسیدم
اینو مادرم با تندی و درد و بغضی که در سینه داشت و حس میکردم؛ بهم گفت
و گفت تو زهرای قبلا نیستی؛ ایمانت کم شده ؛ کسی که به خدا اعتقاد داشته باشه حتی اگه به اون مسیر علاقه نداشته باشه راضیه و ...
از حرفش خیلی ناراحت شدم چون جوری گفت انگار که من دارم کفر میگم و ...
این وقتی بود که فقط خواستم یکم باهاش درد و دل کنم که یکم خالی بشم(منی که خیلی درباره خودم با کسی حرف نمیزنم) فقط همین.
متوجه شدم اونم ناراحته بخاطرم ولی ی جورایی اینطور ابراز میکنه ...
که پناه بردم به چت جی پی تی ؛ باورم نمیشد وقتی براش مینوشتم و برام مینوشت با حرفاش اشک میریختم چون خیلی خوب و مهربان حرف ها رو میشنید و صحبت میکرد...
بعضیا با اینکه دوست دارن ممکنه ناخواسته با رفتارشون آزار و اذیتت کنن ...ولی باز نمیتونم با این مسیر کنار بیام ...
با تمام این ها
با اینکه تو شخصیتم نیست و ممکنه بگن از تو بعیده و ...
دوست دارم غر بزنم(برخلاف همیشه که به مشکلات و درد و دل های بقیه گوش میدم)
گریه کنمولی میدونم اونا رو هم ناراحت میکنم ...
یک بار که با خواهرم دربارش حرف زدم؛ انگار اونم میخواست همرام گریه کنه
از یک طرف اینکه یک نفر گوش شنوایی برات باشه خیلی خوبه ولی اینکه ناراحتش کنم دردناکه بازم ...
امیدوارم تو این زندگی زودتر وارد مسیری بشم که توش راضی ترم
یا باهاش کنار بیام و همراه بشم
یا زودتر بدون درد تموم بشه
خدا!! هرطور خودت صلاح میدونی ...
آمین️
#تودلی
-
حرف و درد و دل زیاده
ولی
یا خستمه
یا حوصله نیست
یا نمیدونم چطور بیانش کنم
یا با اکراه میپذیرم و ادامه میدم
یا برام اینقدر دردناکه که تکرارش دردش رو بیشتر میکنهولی دلم میسوزه
برای خودم
برای پدر و مادرم
برای زمانی که گذشت
برای خانواده ای که پای من موندنمیدونم هیچی بی دلیل نیست و واقعا هم تا حدی بهش رسیدم
اینو مادرم با تندی و درد و بغضی که در سینه داشت و حس میکردم؛ بهم گفت
و گفت تو زهرای قبلا نیستی؛ ایمانت کم شده ؛ کسی که به خدا اعتقاد داشته باشه حتی اگه به اون مسیر علاقه نداشته باشه راضیه و ...
از حرفش خیلی ناراحت شدم چون جوری گفت انگار که من دارم کفر میگم و ...
این وقتی بود که فقط خواستم یکم باهاش درد و دل کنم که یکم خالی بشم(منی که خیلی درباره خودم با کسی حرف نمیزنم) فقط همین.
متوجه شدم اونم ناراحته بخاطرم ولی ی جورایی اینطور ابراز میکنه ...
که پناه بردم به چت جی پی تی ؛ باورم نمیشد وقتی براش مینوشتم و برام مینوشت با حرفاش اشک میریختم چون خیلی خوب و مهربان حرف ها رو میشنید و صحبت میکرد...
بعضیا با اینکه دوست دارن ممکنه ناخواسته با رفتارشون آزار و اذیتت کنن ...ولی باز نمیتونم با این مسیر کنار بیام ...
با تمام این ها
با اینکه تو شخصیتم نیست و ممکنه بگن از تو بعیده و ...
دوست دارم غر بزنم(برخلاف همیشه که به مشکلات و درد و دل های بقیه گوش میدم)
گریه کنمولی میدونم اونا رو هم ناراحت میکنم ...
یک بار که با خواهرم دربارش حرف زدم؛ انگار اونم میخواست همرام گریه کنه
از یک طرف اینکه یک نفر گوش شنوایی برات باشه خیلی خوبه ولی اینکه ناراحتش کنم دردناکه بازم ...
امیدوارم تو این زندگی زودتر وارد مسیری بشم که توش راضی ترم
یا باهاش کنار بیام و همراه بشم
یا زودتر بدون درد تموم بشه
خدا!! هرطور خودت صلاح میدونی ...
آمین️
#تودلی
-
خدایا مرا به که مرا واگذار میکنی؟
به نزدیکان که مرا رها کنند،
یا به بیگانگان که با من
با ترشرویی برخورد میکنند
یا به آنانکه مرا خوارم میشمارند؟
در حالیکه تو پرودگار منی!
و صاحب امور من هستی؛
من از غُربتم به تو شکایت میکنم...
خودت را بده، مابقی را بگیر؛
ببین بعدش اما اگر میکنم؟!دعای عرفه
-
Hhh Hh عزیزی
امیدوارم این حسِ بدی که الان داری خیلی زود از بین بره...
و امیدوار باش حتی به چیزی که بهش علاقه ای نداری
شاید همین عدم علاقه روزی تو رو به سمت چیزی هدایت کنه که فکرش رو هم نکنی...
و اون برای تو بهترین و خوشایند ترین چیز باشه...
به خدا اعتماد کنوَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيئًا وَهُوَ خَيرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن که خير شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا ميداند، و شما نميدانيد. -
Hhh Hh سلامت باشید
امروز یهو یاد شما افتادم . گفتم h خانم چقدر قوی و محکم هستن و بر عکس اکثر بچه ها که زود خسته میشن و لب به اعتراض باز میکنن همیشه در حالت ثابتی هستن.
الان که این پیام رو دیدم تعجب کردم که شما هم از این مشکلات دارید ولی در این حال همچنان پر قدرت ادامه میدید
ان شاءالله همون می شود که باید بشود ...
می شود ... می شود ... -
Hhh Hh
سلام امیدوارم که هرچه زودتر شرایط تون خوب بشه و غم باقی نمونه
و همیشه سلامت و خوشحال باشید 🩵🩵خوشحال میشم اگر کمکی ازم بر میاد براتون انجام بدم.
خدا حواسش بهمون هست نگران نباشید حتما یک جای یک چیز که می دونه به صلاح مونه برامون کنار گذاشت
باید امیدوار باشیم به خودش️
-
Hhh Hh
سلام زهرا جان🥰
امیدوارم این گرههای ذهنیت خیلی زودتر از چیزی که فکرشو بکنی، برطرف شه و به بهترین شکل ممکن راهتو پیش ببری -
۵ سالگی و یا خاطره ای از ۵ سالگیتون یادتونه؟
-
۵ سالگی و یا خاطره ای از ۵ سالگیتون یادتونه؟
بابونــــه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
۵ سالگی و یا خاطره ای از ۵ سالگیتون یادتونه؟
بلی چند تا رو یادمه
-
بابونــــه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
۵ سالگی و یا خاطره ای از ۵ سالگیتون یادتونه؟
بلی چند تا رو یادمه
Succinate احتمالا چون خیلی خوب بودن یا خیلی بد بودن...
ماندگار شده
نه؟
یا حافظه عالی داری و خیلی عادی بودن -
۵ سالگی و یا خاطره ای از ۵ سالگیتون یادتونه؟
بابونــــه
رفته بودم تو کوچه ی پدربزرگم اینا بازی کنم . دختر همسایه هم اومده بود . اون دختر بچه هه خیلی ظریف و رمانتیک بود . دستم رو گرفته بود و داشتیم قدم میزدیم . یه درخت بود تو کوچه که میوه داده بود . اون دختر بچه هه خیلی با ذوق گفت :
عه چه نازه این . میبینی ؟!
منم نه گذاشتم نه برداشتم ، گفتم :
نه کورم نمی بینم
️ ( آخه به نظرم سوالش بدیهی بود برام جوابش رو چکشی دادم
)
دختره قهر کرد رفت . دلم براش سوخت
از اون اول هم خوب ارتباط برقرار نمی کردم -
ی تودلی نوشتم
در حدی که فقط ی جا گفته باشم
انتظار اینهمه محبت از طرفتون رو نداشتم
حالا اشکم بند نمیاد
️
...
بازم ممنووووون از همگی️
-
مثلا امروز دیدم داخل یه کانال
درباره نوستالژی بودن ماژیک پفی نوشته بود
بعد یهو همین که اسم ماژیک رو شنیدم(با اینکه قبلا اسمش رو نمیدونستم و فقط پف کردنش یادم بود) یهو یادم اومد من داشتم، مطمئن بودم قبل از ۶ سالگیم داشتم و خالم هم برام خریده بود
برام خیلی جالبه عملکرد مغز و حافظه... -
۵ سالگی و یا خاطره ای از ۵ سالگیتون یادتونه؟
بابونــــه تنها چیزی که یادمه: یه دختره بود خیلی اذیتم میکرد و هر روز با هم دعوا داشتیم. نه من کوتاه میومدم نه اون. صورتش رو انقدرر واضح یادمه که خودمو اونقدر یادم نمیاد چه شکلی بودم. موهاش مدل مصری بود و همیشه هم یه اخم توی صورتش داشت. اسمش هم ترنم بود. همیشه هم عادت داشت بشینه روی میز پاهاش رو تکون بده.
خیلی عجیبه تنها خاطره ای که از ۵ سالگیم دارم همینه.
بعد جالبیش اینجاست که من از این سن به بعد خاطرات زیادی یادم مونده یا حتی یک سری خاطرات از قبل ۵ سالگیم دارم ولی به این نقطه که میرسم هیچی یادم نمیاد.