هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
-
بابونــــه اره من درباره اس تو این کتاب شنیدم البته خب داستان ه این کتاب
ولی برام عجیب بود
ولی کنترلش می کنند
مثلا داخل کتاب همون فردی که دکتر بود چندین سال قبل هی یک دختربچه رو می دیدهاما در اخر کتاب خودش دکتر و تو بخش مربوط به این طور بیماری ها کار می کنه
من اطلاع پزشکی زیادی ندارم اما داخل این کتاب شنیده بودم دیگه اسم ش رو گفتید یاد این کتاب افتادم
jahad_121 ممنون که گفتی
میخونمش -
jahad_121 ممنون که گفتی
میخونمشبابونــــه
🩵🩵
-
اصلااااا جوابتو نمیدم
-
سومین لیوان کارامل ماکیاتو امروز رو خوردم، دفتر قهوه ایم رو برداشتم و نوشتم، حموم رفتم، چای هل برای مامان دم کردم، ترمیم رفتم و لاک آیس موکا زدم، با پرنیا حرف زدم. دریغ از ذره ای تغییر توی حالم. این که کارهایی که زمانی بلافاصله آرومم میکردن الان بیتاثیر شدن کلافم میکنه. باید صبوری کنم تا بگذره.
-
Galadriel
من خیییلی تجربه کردم
بعد یه وقتایی مثلا میرم یه ربع دراز بکشم تو ده دقیقه قشنگ خوابم میگیره حس میکنم روحم از تنم رفته بعد یهو میپرم اون حس پرش کل بدنمو تکون میده مثل یه شوک نه انگار روحم پرت شده داخل بدنم
یا من دوشنبه ساعت ۵ صبح یه جور حس پرش رو تجربه کردم و از خواب پاشدم همه جا روشن بود فکر کردم امتحان دیر شده رفتم تو اشپزخونه خودمم نمیدونستم دارم چیکار میکنم
بعد فهمیدم روز زوجه و امتحان ندارم
ولی دارن بزرگشمیکنن واسه همه پیش میاد تقریبا -
شوخی و کرم ریختن زمان و مکان خاصی داره
الان، که هم اعصاب ندارم هم خواب دارم وقت کرم ریختن بی مزهتون نیست
️
-
مثل اینکه خیال آسوده برای من حرامه...