هرچی تودلته بریز بیرون7
-
هعییییییییی
اینم از کلاس تجزیه امروز️
-
-
بچه ها اگه حسشو داشتین بیایین این لیست از چیزایی که بیشتر خوشحالتون می کنن رو علامت بزنید بفرستید اینجا
بانمکه... از علایق همدیگه باخبر میشیم=)
-
وای دیشب ساعت ۸ کلاسامون تموم شد هیچکس تو دانشگاه نبود
-
بعد بحث ماشین شد من یهو یه ۲۰۶ دیدم بغلش کردم، فک کردم کسی توش نیست خب
-
یهو یه آقاههای دراومد از توش، وایییی
-
شوخی بود، مگرنه من رو میشناسی.
و خب چیزایی نبودن که احساس کنم الان میتونن خوشحالم کنن، پس تیک نزدم.چه جدی شدی یهو
🥲
درجریانیم. حله. -
به تماشای تو از هر مژه راه دگرست
هر بنِ موی کمينگاهِ نگاه دگرستچشم عاشق ز تماشای تو چون سير شود؟
هر نگه، سلسله جنبانِ نگاه دگرست -
پنج تا مانتو و دو تا شلوار و دو تا چادر و ۲ مقعه اتو زدم
بالاخره تموم شد.
همه وسایلم رو جمع کردم یدونه چمدونم که تا خرخره پره ( مطمئن نیستم بسته شده)
یه ساک گنده
یه کوله پشتی
دو تا کیف دستی
سه تا هم بسته دارم که یکیشون حوله هاست
یکیشون دو تا دمپاییه
و اون یکی وسایل بهداشتی
تازه هنوز مانتو چادر و مقنعه هام رو زمینن.... -
محوطه دور دانشگاه نزدیکای بیمارستان کلی معتاد هستن
نمیدونم توهم زا چیزی مصرف کرده بود
من یه گوشه ایستاده بودم منتظر اسنپ، داشت از کنارم رد میشد کیفشو که پراز لباس بود پرت کرد پایین داد زد. نگام کرد گفت تو با چاقو میخواستی منو بکشی بعد حمله کرد
من کل تنم میلرزید نتونستم دفاع کنم فقط تونستم جیغ بزنم یه لگدم زدم که اصلا تکون نخورد ،اونم هلم داد افتادم رو دستم ، اون لحظه نگهبان نبود ملت جمع شدن اون روانیو نگه داشتن تازه نگهبان اومد
عجیب ترین اتفاق زندگیم بود، تو شوکم هنوز -
بچه ها اگه حسشو داشتین بیایین این لیست از چیزایی که بیشتر خوشحالتون می کنن رو علامت بزنید بفرستید اینجا
بانمکه... از علایق همدیگه باخبر میشیم=)
Anzw 18
ولی شعر جزو گزینهها نبود. یاااادت باشه