هرچی تودلته بریز بیرون7
-
محوطه دور دانشگاه نزدیکای بیمارستان کلی معتاد هستن
نمیدونم توهم زا چیزی مصرف کرده بود
من یه گوشه ایستاده بودم منتظر اسنپ، داشت از کنارم رد میشد کیفشو که پراز لباس بود پرت کرد پایین داد زد. نگام کرد گفت تو با چاقو میخواستی منو بکشی بعد حمله کرد
من کل تنم میلرزید نتونستم دفاع کنم فقط تونستم جیغ بزنم یه لگدم زدم که اصلا تکون نخورد ،اونم هلم داد افتادم رو دستم ، اون لحظه نگهبان نبود ملت جمع شدن اون روانیو نگه داشتن تازه نگهبان اومد
عجیب ترین اتفاق زندگیم بود، تو شوکم هنوز -
Kosar.ab خدا شفا بده مردم روانی شدن حالا خداروشکر چیزی دستش نبوده اگ با چاقو میزد که هیچی دیگه...
-
آجی من ساعت ۱-۲ خوابیده من ساعت ۷ صبح بعد من ۱۲ بیدار شدم اون هنوز خوابه چقدر قراره بخوابی بچه
-
این ۴ روز بگذره تمومه دیگه
-
دیگه روزا روتینوار شدن، همه چی رو اعصابمه
-
دلم تنگ شده برای هفته سوم فروردین ۱۴۰۴
-
Anzw 18
ولی شعر جزو گزینهها نبود. یاااادت باشهS.daniyal hosseiny میتونی بذاریش تو دستهی کتابها