-
نوشتهشده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ز من خاکستری مانده درین درد
به خاکستر توان آتش نهان کرد
«نظامی» -
نوشتهشده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۷، ۱۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گوش کن با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان منو توست
#هوشنگ ابتهاج -
نوشتهشده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خرمن سوختهی ما به چه کارش میخورد؟
که چو برق آمد و
در خشک و ترِ ما زد و رفت ...!#هوشنگ_ابتهاج
-
نوشتهشده در ۱۵ مرداد ۱۳۹۷، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
I do not know what I want to say
Glad on my bones ...!نمیدانم چه میخواهم بگویم
غمی در استخوانم میگدازد ...!
#هوشنگ_ابتهاج
-
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۳:۲۵ آخرین ویرایش توسط 30785 انجام شده
خری با صاحب خود گفت در راه / که ای بی رحم بی انصاف بد خواه
مرا تا چند زیر بار داری؟ / مرا تا چند با جان کار داری
خدا مرگت دهد تا شاد گردم / ز بند محنتت ازاد گردم
جوابش داد:کای حیوان دربند! / چرا از مرگ من هستی تو خرسند؟
علاجی کن که دیگر خر نباشی / کشیدن بار را در خور نباشی
واگر نه تا تو خر هستی,بناچار / چه من چه دیگری از تو کشد کار.
-
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۹:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۵:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یاد من باشد
امروز دم صبح ، جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا ، آب ، زمین
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت ...!#فریدون_مشیری
-
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۵:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فردا اگر بدون تو باید به سر شود ،
فرقی نمیکند ،شب من کِی سحر شود ...!
#فاضل_نظری
-
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۵:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ǀ ɗσ ησт cαяє αвσυт αηуσηє, єxcєρт уσυяѕ ǀf уσυ мιѕѕ мє тσσ; уσυ'яє σкαу !
به کسی ندارم الفت زِ جهانیان مگر تو
اگرم تو هم برانی؛ سر بیکسی سلامت ...!
#رضایی_کاشانی
-
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۵:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
این قدر که خالی شده بعد از تو جهانم ...#فاضل_نظری
-
نوشتهشده در ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۷:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۴:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زمين را میکشند از زير پامان مثل بم يکروز
نمیبينيم در آيينه خود را صبحدم يکروزقيامت میشود صد بار از بم بيشتر ، يک صبح
بساط هفت گردون باز میريزد به هم يکروزحدوثی ناگهان خواب جهان را برمیآشوبد
حياتی تازه خواهد يافت آدم از عدم ، يکروزدوباره ساعت صبح قيامت زنگ خواهد زد
سواری میرسد ناگاه از سمت حرم يک روزبه قدر پلک بر هم خوردنی آخر به خود آييد
به فکر مرگ باشيد آی مردم دستکم يکروز -
نوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۷:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۸:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱۴:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد :))) -
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱۴:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه آرایه خیلی سخت و پنهون داره ببینم کی میتونه بگه