-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد
به خاك پای عزيزت كه عهد نشكستم -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مگسی گفت عنکبوتی را
کاین چه ساقست و ساعد باریک
گفت اگر در کمند من افتی
پیش چشمت جهان کنم تاریک -
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کسی کز یک نگه آسان تواند کرد مشکلها
بجرم غفلت ما بسته گوش از ناله دلها
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آتش این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد ، نیست باد -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۰۹ آخرین ویرایش توسط Amirbernosi انجام شده
در هر چا که شدم بسی مسلمان دیدم/لیکن مسلمانِ مسلمان ندیدم
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من برم بیمارستان
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چیشده مگه
-
خیرین کوچک دریا دلنوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همونو اداامه بدین!
-
در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست
تو شاهی و گر اژدها پیکری
بباید بدین داستان داوری -
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست
تو شاهی و گر اژدها پیکری
بباید بدین داستان داورینوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
در معرکه عشق ز جرأت خبری نیست
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست
تو شاهی و گر اژدها پیکری
بباید بدین داستان داوری@Dr-Bernosi نوبت شماس
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نوبته دکتره
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک نکتهات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
يا رب آن آهوی مشكين به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسيمی بنواز
يعني آن چان ز تن رفته به تن بازرسان -
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ن باید بدم