هرچی تودلته بریز بیرون۶

[ms96sad96]

[ms96sad96]

[ms96sad96]

[ms96sad96]

[ms96sad96]

[ms96sad96]

[ms96sad96]

[ms96sad96]

[mahrokh]

تا نکنی کوه بسی دست به لعلی نرسد
تا سوی دریا نروی گوهر و مرجان نبری
تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری
مولانا

[oooopppssss]

[بنده ی خدا]

کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز خاموش و ملال‌انگیز بودم

برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد

آفتاب دیدگانم سرد می‌شد

آسمان سینه‌ام پر درد می‌شد

ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد

اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد

وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم

[Fari_Z]

‏دل نخواهم
جان نخواهم
آن ِمن کو آن ِمن؟

مولانا

[Fari_Z]

بر ما نظری کن
که در این شهر غریبیم

[Sobhan.1999]

گفتم:«بدوم تا تو همه فاصله ها را»
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را...

[Sobhan.1999]

این پست پاک شده!

[Sobhan.1999]

و تنها ،قلم برایم ماند
تا پای تنهایی هایم را قلم کنم

[Sobhan.1999]

بیم آنست دمادم که برآرم فریاد

صبر پیدا و جگر خوردن پنهان تا چند؟!

#سعدی

[Sobhan.1999]

این پست پاک شده!

[Sobhan.1999]

تارو پود شعرهایم بند چشمان تو بود
چشم بستی رشته ی اشعار من از هم گسست..

#الهه_رضایی

[Sobhan.1999]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم...